bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۰۲۳۶۷

يك تجربه يك نتيجه؛ از ‌هزاردستان تا معمای شاه

در روزهاي گذشته اتفاقي در جامعه رخ داد كه از يك جهت بسيار جالب و آموزنده بود؛ برنامه پربيننده تلويزيوني خندوانه وقتي كه آدرس سايت اهداي عضو را در پايين صفحه تلويزيون زيرنويس و مجري برنامه نيز آن را اعلام كرد، به يك‌باره سيل ثبت‌نام‌کنندگان به این سامانه اینترنتی جاری شد تا جایی که سه روز پس از معرفی این سامانه، بیش از ٦٨‌‌هزار نفر برای اهدای عضو و در ٣٦ ساعت ٢٤٢ نفر به‌عنوان سفیر اهدای عضو ثبت‌نام کردند. آماری که برای خود اداره شبکه فراهم‌آوری اعضای پیوندی وزارت بهداشت هم شوک‌آور بود.

تاریخ انتشار: ۰۹:۱۷ - ۲۳ دی ۱۳۹۵
در روزهاي گذشته اتفاقي در جامعه رخ داد كه از يك جهت بسيار جالب و آموزنده بود؛ برنامه پربيننده تلويزيوني خندوانه وقتي كه آدرس سايت اهداي عضو را در پايين صفحه تلويزيون زيرنويس و مجري برنامه نيز آن را اعلام كرد، به يك‌باره سيل ثبت‌نام‌کنندگان به این سامانه اینترنتی جاری شد تا جایی که سه روز پس از معرفی این سامانه، بیش از ٦٨‌‌هزار نفر برای اهدای عضو و در ٣٦ ساعت ٢٤٢ نفر به‌عنوان سفیر اهدای عضو ثبت‌نام کردند. آماری که برای خود اداره شبکه فراهم‌آوری اعضای پیوندی وزارت بهداشت هم شوک‌آور بود.

به گزارش شهروند، در پي اين رويداد گفت‌وگويي را با رئيس شبكه فراهم‌آوري اعضاي پيوند وزارت بهداشت ترتيب دادیم كه وي در بخشي از اظهارات خود گفت: «حالا پس از پخش برنامه خندوانه، هر ساعت به‌طور متوسط یک‌هزار مورد ثبت‌نام داریم که اگر ساعت‌های خواب را حذف کنیم، عدد خیلی بالایی به دست می‌آید.... ما به ‌طور کلی هفته‌ای یک تا دو سفیر اهدای عضو داریم اما پس از پخش برنامه خندوانه، در ٣٦ ساعت، ٢٤٢ نفر به‌عنوان سفیر ثبت‌نام کردند؛ این در حالی است که برای پذیرش ثبت‌نام این سفیران باید متنی را مطالعه کنند و امتحانی را به صورت اینترنتی بدهند و اگر قبول شدند، عضویتشان پذیرفته می‌شود که این روند برای این افراد طی شد.»

اهميت اهداي عضو بر كسي پوشيده نيست؛ نه ‌تنها اهداي عضو بلكه هديه خون نيز اقدامي اخلاقي و دگرخواهانه است كه يكي از شاخص‌هاي مهم براي سنجش وضعيت اخلاقي و داوطلبي يك جامعه است. پرسشي كه پس از اين رويداد براي هر ناظري به وجود مي‌آيد اين است كه اگر صداوسيما تا اين حد اثرگذار است، پس چرا در حوزه‌هاي ديگر با مشكلات گوناگوني مواجه هستيم و اين رسانه هيچ‌گاه نمي‌تواند اثرگذاري درخوري در آن حوزه‌ها داشته باشد. به‌طور مشخص در حوزه سياست، اقتصاد

و مسائل آسيب‌هاي اجتماعي و حتي فرهنگي با ضعف اثرگذاري رسانه‌ ملي مواجه هستيم. به همين دليل نگاه مشتركي در اين زمينه‌ها در جامعه شكل نمي‌گيرد؛ چرا صداوسيما مي‌تواند در ترويج و تبليغ اين اقدام خيرخواهانه و داوطلبي موثر باشد، ولي در سياست مسير معكوسي را طي مي‌كند؟

پاسخ اين است كه اگر در ساير حوزه‌ها نيز برنامه‌هاي صداوسيما بي‌طرفانه، مردمي و از طریق افراد كارشناس تهيه و ارايه شود، نه‌تنها تعداد بينندگان آن به لحاظ كمّي و كيفي افزايش خواهد يافت، بلكه اثرگذاري آن بيشتر و بيشتر خواهد شد و ماهواره و سایر رسانه‌های غیررسمی از حیث اثرگذاری به حاشیه خواهند رفت. راديو و تلويزيون‌ها عهده‌دار وظايف و كاركردهاي گوناگوني هستند، وظيفه ايجاد سرگرمي و نشاط فقط يك بخش از وظايف اين رسانه‌هاست. وظيفه اطلاع‌رساني و نيز جامعه‌پذيري سياسي و... و نيز ايجاد ارتباط اجتماعي ميان انواع و اقسام افراد و گروه‌ها نيز به عهده اين رسانه است.

متأسفانه جامعه ما فقط ابعاد سرگرم‌كننده رسانه‌هاي كشورهاي پيشرفته را مي‌بيند، در حالي كه از مناظرات و گزارش‌ها و اخبار به‌نسبت بي‌طرفانه آنان نمي‌تواند اطلاع چنداني داشته باشد. اتفاقاً در راديو و تلويزيون‌هاي دولتی آنها وظيفه سرگرمي نسبت به ساير وظايف در حاشيه هستند، به همين دليل بيشتر آنها حتي آگهي هم بخش نمي‌كنند و تماماً از بودجه دولت استفاده مي‌كنند تا عملكرد آنها تحت تأثير آگهي‌دهندگان و امور تبليغاتي قرار نگيرد؛ ولي راديو و تلويزيون ايران چنان در آگهي گرفتن به افراط افتاده كه خصوصي‌ترين تلويزيون‌ها هم تا اين حد افراط نمي‌كنند. شايد گفته شود، بودجه كم دارد.

ولي واقعيت اين است كه سازمان راديو و تلويزيون ايران مثل چاه ويل است، هر چه پول بريزيد داخلش پر و سير نمي‌شود، ضمن اينكه كيفيت برنامه‌هايش نيز بهبود پيدا نخواهد كرد، چون اصولاً اداره آن مبتني بر اصول حرفه‌اي نيست و افزایش بودجه آن را از مسير درست بيشتر خارج مي‌كند. اگر بودجه صداوسيما را در حال حاضر با دهه ٦٠ مقايسه كنيد، حتي به قيمت ثابت ده‌ها برابر شده است ولي اکنون سريال معماي شاه جانشين‌ هزاردستان شده است كه در دو قطب مخالف جذابيت و اثرگذاری و تعداد بيننده قرار دارند.

تجربه تلويزيون نشان مي‌دهد كه اگر برخي برنامه‌ها بر اساس اصول حرفه‌اي و ارتباطي تهيه شوند، مثل برنامه ٩٠ يا خندوانه، به راحتي مي‌توانند مخاطب را جذب كنند و در حوزه خود نيز اثرگذار باشند. هر چند اين نوع برنامه‌ها نيز كمابيش تحت فشار قرار مي‌گيرند، ولي اگر در حد همين برنامه‌ها نيز در حوزه سياست، اقتصاد و آسيب‌هاي اجتماعي و فرهنگ برنامه تولید و عرضه شود، تحولي شگرف در جامعه ايجاد خواهد شد. هنوز هم بسياري از افراد مناظره‌هاي اول انقلاب را به خوبي به ياد دارند، در حالي كه مناظره‌هاي هفته پيش تلويزيون از ياد و خاطره مردم و كساني كه آن را ديده‌اند و  حتی تولید کرده‌اند، رفته است.

بدون‌ ترديد تا وقتي كه رسانه ملي اصلاح نشود و خط‌مشي بي‌طرفي و حرفه‌اي را در همه حوزه‌ها پيشه نكند، امكان ندارد كه اعتماد عمومي در جامعه ايران بازسازي شود؛ زيرا در حال حاضر اين رسانه از وضعيت مرجع خبري و تحليلي‌بودن بيرون آمده و اعتماد و ميزان بهره‌مندي از آن نسبت به گذشته كاهش يافته است. آيا برنامه خندوانه مي‌تواند تجربه و الگوي موفقي براي سرايت آن به حوزه‌هاي اصلي جامعه يعني اقتصاد و سياست و آسيب‌هاي اجتماعي باشد؟ آينده قضاوت خواهد كرد، هر چند بايد دعا كنيم همين يكي دو برنامه پربيننده نيز دچار مشكل نشوند.
bato-adv
bato-adv
bato-adv