اعضای باند سرقتی که همه اموال قربانیان خود حتی لباسهای آنها را سرقت میکردند، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند.
به گزارش شرق، دو سال قبل شکایاتی به مأموران پلیس در فردیس کرج ارائه شد که در آن شهروندان اعلام کردند منازل آنها مورد دستبرد قرار گرفته است و عامل سرقت در بعضی مواقع نهتنها اشیای قیمتی حتی میخها و پیچها را هم باز کرده و لباسهای آنها را هم به سرقت برده است. تشابه شکایتها نشان میداد که مأموران با سرقتهای سریالی روبهرو هستند. تحقیقات نشان میداد سارقان در مواردی نیز داخل ماشینهای شهروندان را مورد دستبرد قرار دادهاند تا اینکه پلیس موفق شد با کمک شهروندانی که این سارقان را دیده بودند، عکس چهرهنگاریشده آنها را به دست آورد و سارقان را بازداشت کند. با تکمیل پرونده اعضای باند سرقت که سه متهم و ٤٠ شاکی داشت، کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
هفته گذشته بود که شکات این پرونده به همراه متهمان که با قرار وثیقه قانونی از زندان آزاد شده بودند، در برابر قضات شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفتند و ابتدا کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد و سپس شکات که در دادگاه حاضر بودند، برای طرح شکایت خود در جایگاه حاضر شدند. یکی از این شکات که مردی افغان بود، در جایگاه قرار گرفت و گفت: چهره یکی از این سارقان را به خوبی به یاد دارم؛ او و دوستانش به من حمله کردند و حقوق و مزایای مرا دزدیدند. در روز حادثه کنار خیابان ایستاده بودم و همین که ماشین این افراد با دو مسافر به من رسید، من سوار ماشین شدم و گفتند تو را به فردیس میبریم. محل کار من در فردیس بود و من که برای خرید به مرکز شهر رفته بودم، با چند گونی برنج و اقلام دیگر سوار ماشین شدم.
تازه همان روز بود که حقوق خود را از شرکت دریافت کرده بودم و حدود یک میلیون تومان در کارتم بود. در میان راه متوجه انحراف راننده از مسیر اصلی به سمت فردیس شدم و زمانی که اعتراض کردم، آنها سر مرا زیر صندلی بردند و فردی که الان در دادگاه نشسته است، با چاقو ضرباتی به سرم زد. پس از آن تمامی اموالم را از من گرفتند و مرا به باغی منتقل کردند. در آنجا حدود دو تا سه ساعت مورد ضرب و شتم این افراد قرار گرفتم درحالیکه دست و پایم بسته بود و هرچه به آنها التماس میکردم، مرا رها نمیکردند. در نتیجه کارتم را به آنها دادم که پس از انتقال یک میلیون تومان تهمانده کارتم به کارت خودشان باز هم به سراغم آمدند و کتکم زدند.
بعد از اینکه گوشیام را گرفتند، به من گفتند چه کسی را در تهران داری؛ با او تماس بگیر و بگو به حسابت یک میلیون تومان بریزد. من نیز کسی را نمیشناختم که در نتیجه آنها تلفنم را برداشتند و با رئیس شرکت تماس گرفتند که او نیز مدعی شد با ١١٠ تماس گرفته است و به زودی آنها دستگیر خواهند شد. این افراد نیز پس از شنیدن حرفهای رئیس شرکت مرا رها کردند و رفتند. من بیهوش روی زمین افتادم تا اینکه باران آمد و به هوش آمدم و وقتی کنار جاده رسیدم، افرادی مرا به بیمارستان رساندند و به این صورت نجات پیدا کردم.
سپس شکات دیگر در جایگاه قرار گرفتند و مشخص شد این سارقان با هجوم به خانههای خالی شهر به کوچکترین شیئی رحم نمیکردند و حتی شیرآلات، پیچها و میخهای قیمتی خانه برخی از افراد را که خانهشان تازه ساخته شده بود نیز سرقت میکردند. درنهایت با توجه به تعداد بالای شکات و از طرفی نبودن وکیل یکی از متهمان، رسیدگی به مابقی پرونده به بعد موکول شد.