سال جاری شاهد بحرانهای اجتماعی بودیم اما آیا سال 96 وضعیت تغییر خواهد کرد؟ میری معتقد است که سیاستهای پینگپونگی عاملی است که مشکلات را به بحران و فاجعه بدل میمیکند و در صورت ادامه این روند مشکلات در سال 96 به بحران تبدیل خواهد شد. از سوی دیگر وی احتمالاتی را در خصوص انتخابات ریاستجمهوری مطرح میکند.
سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتگو با فرارو و در پاسخ به این پرسش که روند مشکلات اجتماعی در سال آتی را چگونه ارزیابی میکند؟ گفت: برای تحلیل مسائل اجتماعی در سال آینده باید مبنا و بستری داشته باشیم و نمیتوان در خلا صحبت کرد. یکی از مسائلی که از اول انقلاب تا امروز روندهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده و ضربههای زیادی زده است، سیاستهای پینگ پونگی است. در صورت ادامه این روند در سال 96 مشکلات حادتر خواهد شد. سیاست پنگ پونگی یعنی ما به جای تعریف بنیادین مسائل و ریختن آنها در یک چارچوب نظری، مدام مسائل را به هم پاس میدهیم و این باعث شده است تا ما با مسائل مختلفی روبرو شویم. ما با مشکل، فاجعه، معضل و بحرانهایی در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی روبرو میشویم که هر کدام از این مسائل پتانسیل این را دارند که به سمت فاجعه بروند. اگر ما سیاست پینگپونگی را کنار نگذاریم و به صورت معقول و منطقی عمل نکنیم، این روند ادامه خواهد داشت و مشکلات به فاجعهها تبدیل خواهند شد.
وی ادامه داد: معقول و منطقی بودن در سه لایه مد نظراست. اول اینکه عرصه عمومی باید تقویت شود که مشکلات به راحتی مطرح بشود و جایی باشد برای دیالوگ برای خلق افقهای جدید. لایه دوم عرصه سیاستگذاری است که در این عرصه کسانی باید باشند که هم نگاهی به قدرت داشته باشند و هم نگاهی به عرصه عمومی و وضع جامعه را سنجیده و ایدهها را جمعآوری کنند و عرصه سیاستورزی لایه سوم است که فضایی ایجاد میکند تا بتوان به عنوان تحزب وارد معادلات عمومی و اجتماعی شد. باید احزاب مختلف مبتنی بر سنتهای فکری و ایدهها شکل بگیرند. اگر حزبی محافظهکار، رادیکال و یا اصلاحطلب است باید سخنگو، ایده آل و برنامههای مشخصی داشته باشد. احزاب باید به صورت شفاف خود را مطرح کرده و بتوانند در ساخت قدرت جایی داشته باشد.
تضعیف طبقه متوسط نابودکننده است
میری افزود: نکته دیگر تخریب طبقه میانی در جامعه است. طبقه متوسط با این سیاستهایی که در این چهار دهه پس از انقلاب پیش گرفته شده تضعیف شده است. تقابل کاذبی میان ایمانگرایی واقتصادگرایی ایجاد شده است که اگر کسی ایمان دارد، باید اقتصاد را رها کند. باید از این دوگانه عبور کرد و بینش اقتصادی را در متن حکمرانی مورد توجه قرار داد و مسئولان باید به این نتیجه برسند که حکمرانی را معطوف به مناسبات اقتصادی قرار داده و به این صورت عمل کنند.
عضو هیت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: نباید اقتصاد به عنوان طفیلی ایمان و ایدئولوژی باشد و این را اگر لحاظ نکنیم، باعث میشود شیب تخریب طبقه متوسط به سمت سقوط آزاد پیش برود. ما امروز در بالای هرم یک عده متمول داریم و در پایین هرم تودههای ضعیف قرار گرفتهاند. طبقه متوسط مهم است، زیرا علاوه بر جایگاه اقتصادی که دارد، به طبقات ضعیف این پیام را میدهد که اگر مقداری به خود سختی دهند میتوانند، چون فاصلهای با طبقه متوسط ندارند، اما اگر این طبقه متوسط را بردارید، حس کینه در جامعه نهادینه میشود، زیرا طبقات پایین وقتی به بالا نگاه میکنند، میبینیند که فاصله زیادی وجود دارد و به جایی نمیتوان رسید.
میری ادامه داد: مردم در این صورت حس تعلق نخواهند داشت و هیچ دولتی نمیتواند در آنجا کارآمد باشد و اینجاست که حس مشارکت از جامعه رخت بر میبندد. اگر میخواهیم در سال آینده وضعیت بهتری داشته باشیم باید وضعیت اقتصادی بهتری داشته باشیم. الان چهار دهه از انقلاب گذشته و نظام تثبیت شده است و ما نباید به این مسئله فکر کنیم و ما باید به توسعه و بسط نظام بیاندیشیم. این کار نیز با نگاه امنیتی و نظامی محقق نمیشود و اینجاست که نقش اصحاب علوم انسانی خیلی پر رنگ میشود.
وی تصریح کرد: پیشبینی من برای سال آینده این است که امیدوارم که این روندی که دولت روحانی پیش گرفته است بسط پیدا کند. قدرتها و نیروهای سیاسی نباید علیرغم همه مشکلاتی که باهم دارند، عرصه سیاسی را بدل به پیکار نظامی کنند. نیروهای سیاسی باید عرصه سیاست را عرصه چانهزنی ببینند. اگر نیروهای مختلف به این نتیجه برسند که خیر و شر را مقیاس سیاستورزی خود قرار ندهند، مشکلات حل میشود. عرصه سیاسی عرصه چانهزنی است و اگر حس و قبحی وجود داشته باشد در روح و درون انسانهاست. ما عرصه سیاسی را به عرصه خیر و شر تقسیم کردهایم و به همین خاطر گروهی شر و گروهی خیر میشوند و دیالوگی صورت نمیگیرد. در مملکتی که دیالوگ وجود نداشته باشد، رفاهی ایجاد نمیشود، زیرا بین خیر و شر و گروهی که خود را مظهر خیر و شر میدانند، رخدادی به نام گفتگو رخت بر میبندد و ما باید در این عرصه به دنبال بده بستان و چانهزنی باشیم که مبنایش رفاه مردم، بسط نظام و ایدهآلهاست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ادامه داد: همه اینها مستلزم این است که بپذیریم اگر هم قرار است زوری باشد، باید آن زور بر اساس منطق باشد. اگر سیاستی باید اجرا شود، باید مبتنی بر اجماع اقناعی تمامی نیرها و سلیقهها باشد.
سناریوهای محتمل انتخابات ریاست جمهوری
میری در خصوص انتخابات سال آتی، گفت: واقعیتی را نباید فراموش کرد که در قرن بیست و یکم منطق انتخابات تنها درونی نیست، بلکه ارتباط وثیقی با معادلات جهانی و منطقهای یافته است. ما این را در انتخابات آمریکا و انتخابات فعلی اروپا میبینیم. آرایش نیروها در سطح جهان هم خیلی مهم است، برای مثال اگر در آمریکا راست افراطی داریم که نمونهاش پیروزی ترامپ است، که سعی میکند نیروها و طیفهای دیگر را در جامعه حذف کند، روندی میسازد که کمک میکند که دومینوی سیاسی به نفع راستگرایان را شاهد باشیم.
وی با بیان اینکه در انتخابات آتی ایران اگر در حالت نرمال بخواهیم در نظر بگیریم و رویههای سابق کارآمد باشند، روحانی رای خواهد آورد، گفت: اما این بستگی دارد که آمریکا در دو ماه آینده چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت. آیا واشنگتن شیوه گفتگوی خود را تغییر خواهد داد و از زبان جنگ و تهدید استفاده خواهد کرد؟ این رویکرد باعث میشود که نیروهای اصلاحطلب تضعیف شوند و در این میان اگر ما شاهد یک سیاست پوپولیستی و یا برآمدن یک نامزدی از این جناح باشیم که پرچم ضدیت با آمریکا و تقابل با جهان را بلند کند، ممکن است شاهد اتفاق دیگری باشیم.
میری ادامه داد: گفتمان آقای روحانی در داخل کشور دستاوردهایی داشته است، اما در برخی جاها متوقف شده است. بحثهایی تقویت و توسعه جامعه مدنی و ... این مسئله را نشان میدهد دولت هنوز انتظارات مردم را برآورده نکرده است. از سویی دیگر این پیام صادر میشود که اگر جناح پیروز با جناح فاقد رای همسو نباشد، نخواهد توانست به اهداف از پیش تعیین شده خود برسد.
وی تصریح کرد: اینکه کاندیدای مقابل آقای روحانی چه کسی باشد، خیلی مهم است. خیلیها این ادعا را دارند که آقای احمدینژاد نمیآید و آمدن آقای بقایی به این معناست که پرونده او تمام شده است، اما من هنوز مطمئن نیستم و امکان آمدن احمدینژاد را منتفی نمیدانم.
وی افزود: نکته دیگر آمدن آقای رئیسی است. اگر آقای رئیسی قبول کند و وارد کارزار انتخاباتی شود، می تواند سناریوی دیگری را رقم زند.