روز ۲۷ سپتامبر، برای احزاب سیاسی آلمان روز سرنوشتسازی است. در این روز آلمانیها، نمایندگان مجلس فدرال این کشور را برمیگزینند. دانیل ایلخانیپور، که پدرش ایرانی است، نامزد حزب سوسیال دموکرات برای نمایندگی این مجلس است.
شمار افرادی که در آلمان زندگی میکنند و تبار مهاجرتی دارند، بیش از پانزده میلیون نفر تخمین زده میشود. این رقم، ۱۸ درصد کل جمعیت این کشور را تشکیل میدهد. ولی تعداد نمایندگان مجلس فدرال آلمان که از خانوادهای مهاجر برخاستهاند، تنها ۱۱ تن است. این رقم کمتر از دو درصد کل نمایندگان مجلس آلمان است. ترکیب نمایندگان در مجلس آینده نیز، با وجود برگزاری دهها نشست بزرگ و کوچک در سالهای پیش برای "بررسی مسائل مهاجرت"، بر همین منوال خواهد بود.
دو ایرانی در مجلس آلمان
نمایندگانی که تا بهحال توانستهاند به مجلس فدرال آلمان راه یابند، اغلب ترکتبارند. تنها دو ایرانی، در حال حاضر، عضو این مجلساند: امید نوریپور، از حزب سبزها، و میشائلا نول (Michaela Noll) از حزب دموکرات مسیحی که پدرش ایرانی است. در میان احزاب پنجگانهی آلمان، حزب سبزها، با ۴ نماینده، بیشترین تعداد نمایندگان مهاجرتبار را داراست. حزب سوسیالدموکرات و چپها در مجلس آلمان، هر یک سه نماینده دارند. حزب دموکرات مسیحی، یک نماینده. دو تن از نمایندگان مجلس فدرال که تبار مهاجرتی دارند، زن هستند و ۹ نفر بقیه مرد.
حکم منطق
یکی از معروفترین و قدیمیترین نمایندگان مجلس، جم اوزدیمیر، از حزب سبزهاست که در سال ۱۹۹۴ به عنوان اولین سیاستمدار ترکتبار به مجلس فدرال آلمان راه یافت. او معتقد است که تقسیمبندی موضوعی برای نمایندگان مجلس، منطقی نیست. سیاستمداران آلمانی هم باید به مسائل مهاجرت و مهاجران بپردازند و برعکس: «یک سیاستمدار ترکتبار هم باید بتواند مسائل اقتصادی را کارشناسی کند. برای این که این امر میسر شود، باید بر شمار نمایندگان با تبار مهاجرتی افزوده شود.»
امری که بهنظر خود جم اوزدیمیرچندان ساده نیست. وی میگوید: «پیدا کردن نامزد شایسته، خیلی دشوار است.» او معتقد است که شایستگان نسل اول، به زبان آلمانی تسلط ندارند و نسلهای دوم و سوم هم ترجیح میدهند در حوزههای اقتصادی فعالیت کنند.
مبارزات درونحزبی
اغلب نمایندگان احزاب با تبار مهاجرتی، از دشواریهای مبارزه با رقبای درون حزبی که مایل به نامزد شدن در انتخابات محلی و سراسری هستند، سخن میگویند، ولی این مبارزات را بهعنوان "بخشی از کارزار انتخاباتی در کشوری دموکراتیک" ارزیابی میکنند. ازکان موتلو، یکی از کاندیداهای حزب سبزها، معتقد است که در سالهای گذشته، نمایندگان مهاجرتبار به عنوان "ویترین" این و آن حزب به نمایش گذاشته میشدند: «ولی نسل دوم که امروز وارد سیاست میشود، از آگاهی و اعتماد بهنفس بیشتری برخوردار است و از اینرو برای همحزبیهای خود هم یک رقیب محسوب میشود.»
تجربهی شخصی
دانیل ایلخانیپور، با آن که ۲۷ سال بیشتر ندارد، در این زمینه تجربهی کافی اندوخته است. ایلخانیپور نامزد حزب سوسیال دموکرات برای نمایندگی مجلس از هامبورگ است. او پیش از آن که به نامزدی انتخاب شود، میبایست نیلز آنن (Niels Annen) را ـ از جناح چپ حزب ـ از میدان مبارزهی انتخاباتی هامبورگ به در کند. حال ایلخانیپور در حال دست و پنجه نرم کردن با نامزد سرشناس حزب سبزها، کریستا زاگر (Krista Sager) است.
ایلخانیپور معتقد است که مبارزات درونحزبی، امری عادی است و از فرهنگ دموکراتیک حاکم بر جامعه ناشی میشود. گذشته از آن، او مایل نیست، تنها به خاطر داشتن تباری غیرآلمانی انتخاب شود و معتقد است که مردم معمولی هم اهمیت چندانی به این که "از کجا میآید"، نمیدهند: «وقتی یک خانم مسن بعد از این که با من دربارهی مسئلهی "حداقل دستمزد" بحث کرد و مرا به عنوان نامزد سوسیال دموکراتها شناخت، تازه از من میپرسد که خانوادهام از کجا میآید، معلوم است که تبار من برایش مهم نیست.» ایلخانیپور میگوید که هر روز، حداقل با هزار نفر سر و کار دارد و از آن گذشته، انتظار ندارد به عنوان سیاستمدار آلمانی با تبار مهاجرتی، جایگاه ویژهای به او اختصاص داده شود، بلکه مایل است، مثل همهی همکارانش بتواند برای اهداف خود، مبارزه و آنها را پیاده کند.