به گزارش ایکنا، عدل اصل چهارم مذهب و به زعم بسیاری یکی از رسالات اصلی ادیان و اسلام است. ذیل مفهوم عدالت بسیاری از جنبشهای ظلمستیز در تاریخ اسلام روی داده است که در صدر آن میتوان به قیام حسین بنعلی(ع) اشاره کرد. شهادت امام حسین(ع) راهگشای تظلمخواهی، حرکت، اعتراض، عصیان در مقابل جور، عدالتطلبی و در یک کلام مبارزه با طاغوت بوده است. یک تجلی بسیار بدان اشاره شده از این جریان را میتوان در حرکت ماهاتما گاندی بر علیه استعمار انگلستان خواند، هر چند تاریخ پس از عاشورا، تاریخ تاثیر چنین جنبشی بوده است. یادداشت زیر کوششی است در پیوند میان عاشورا، مهدویت و عدالت. نگارنده بر آن است که مهدویت ادامهدار حرکت عاشورا در تحقق عدالت است.
عدالت؛ غایت اسلام
بسیاری از اندیشمندان مسلمان غایت اسلام را عدالت میدانند. شهید مطهری در این خصوص مینویسد: « مسئله برقراری عدالت، آن هم با مقیاس بشریت، هدف اصلی و عمومی همه انبیاء بوده است، یعنی انبیاء که آمدهاند، یک کار، یک وظیفه، یک مأموریت و یک رسالتی که داشتهاند، به نص قرآن مجید عدالت بوده است. بنابر این، از قرآن مجید این مطلب استفاده میشود که هدف اساسی انبیاء دو چیز است: توحید و برقراری عدالت. اولی مربوط است به ارتباط انسان با خدا و دومی مربوط است به ارتباط انسانها با یکدیگر. دعوت به خدا و شناختن او و نزدیک شدن به او یعنی دعوت به توحید نظری و توحید عملی فردی، اما اقامه عدل و قسط در جامعه یعنی برقرار ساختن توحید عملی اجتماعی». (مرتضی مطهری، وحی و نبوت، صص ۳۱-۳۷)
آیه مشخصی که میتوان به آن در تایید برداشت مطهری اشاره کرد عبارت است از آیه ۲۵ سوره حدید که خداوند در آن میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ: به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است پديد آورديم تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان او و پيامبرانش را يارى مى كند آرى خدا نيرومند شكست ناپذير است». (حدید، ۲۵)
توصیههای دیگری به رفتار عادلانه در آیات «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا: اى كسانى كه ايمان آورده ايد پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد هر چند به زيان خودتان يا [به زيان] پدر و مادر و خويشاوندان [شما] باشد اگر [يكى از دو طرف دعوا] توانگر يا نيازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پى هوس نرويد كه [درنتيجه از حق] عدول كنيد و اگر به انحراف گراييد يا اعراض نماييد قطعا خدا به آنچه انجام مى دهيد آگاه است» (نسا، ۱۳۵) و «وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَان ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ: و به مال يتيم جز به نحوى [هر چه نيكوتر] نزديك مشويد تا به حد رشد خود برسد و پيمانه و ترازو را به عدالت تمام بپيماييد هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمى كنيم و چون [به داورى يا شهادت] سخن گوييد دادگرى كنيد هر چند [در باره] خويشاوند [شما] باشد و به پيمان خدا وفا كنيد اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است باشد كه پند گيري» (انعام، ۱۵۲) و آیات دیگری نیز در این زمینه قابل ملاحظه است.
محمدرضا حکیمی در مطلبی با عنوان «عدالت به مثابه مبارزه تومان با فقر و تکاثر» بر اهمیت عدالت به مثابه امری اجتماعی تاکید میکند و بر آن است «حرکت به سوی آرمانهای «عدالتطلبی اسلامی»، «تلاش برای پدید آوردن قسط قرآنی، آگاهانیدن مردم درباره عدالت، کوشش درباره نجات انسان محروم، مبارزه با تکاثر و فقر در همه ابعاد، پیوستن به دریای خروشان جامعه و حسن کردن دردها و رنجهای دیگران، ترویج دین خدا و زنده کردن احکام دین از راه اقامه عدل، نفی انقلاب منهای عدالت، همه و همه وظیفههایی مقدس و الهی است؛ و راه رسیدن به یک زندگی انسانی و اسلامی همین است و بس.»
عدالت؛ غایت عاشورا
پس از ماجرای جنگ صفین و شهادت امیرمومنان(ع)، روند امور آرام آرام به صورت کامل در دستان بنیامیه قرار گرفت. پیمانشکنی معاویه پس قرار صلح با امام حسن(ع)، مشروعیت نظام اموی را زیر سوال برد، هرچند امام حسن(ع) شهید راه مبارزه با دستگاه جور شد اما پرچم اعتراض به امام حسین(ع) رسید و تلاش برای کسب بیعت از ایشان توسط یزید بنمعاویه آغاز شد و این آغاز نهضت عاشورا بود.
پیشینه ماجرای عاشورا را باید در عدالت، به مثابه باور شیعه در خصوص اساس حکومت دانست. امام علی در خصوص عدالت میفرمایند: خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را باز گردانم و فرد قوی در نزد من پست و ناتوان است تا حق او را بازستانم. (خطبه ۳۷، نهجالبلاغه، ص ۹۱)، همچنین : مرد را سرزنش نکنند که چرا حقاش را با تأخير میگيرد، بلکه سرزنش در آنجاست که آنچه حقاش نيست بگيرد.(نهج البلاغه، حکمت ۱۶۶، ص ۶۶۷) و نیز «هيچ عدلي سودمندتر از بازگرداندن مظلمه و ادای ديون نمیباشد.(غرر الحكم۱، ص ۱۸۷).
امام علی(ع) پس از رسیدن به خلافت، سیاست حکومتی خود را چنین اعلام کردند: ... چون چشم ملت به من دوخته است بايد بحق و عدالت در ميان آنها رفتار كنم. حال تا جائى كه من خبر دارم بعضىها داراى اموال بسيار و كنيزكان ماهر و املاك حاصلخيز هستند چنانچه اين اشخاص برخلاف حق و موازين شرع این ثروت و دارائى را اندوخته باشند من آنها را مجبور خواهم نمود كه اموالشان را به بيت المال مسلمين مسترد نمايند و شما بايد بدانيد كه جز تقوى هيچگونه امتيازى ميان افراد مسلمين وجود ندارد ... بناى حكومت من بر پايه عدالت و مساوات است ستمديدگان بينوا در نظر من عزيزند و نيرومندان ستمگر ضعيف و زبون. بخدا سوگند زمينها و اموالى را كه عثمان به اين و آن به خشيده به مالك آن برگردانم زيرا وسعت و گشايش در اجراى عدالت است و كسى كه بر او عدالت تنگ گردد در اين صورت جور و ستم بر او تنگتر شود لذا دستور فرمود اموال شخصى عثمان را براى فرزندان او باقى گذارند و بقيه را كه از بيت المال برداشته بود ميان مسلمين تقسيم نمايند و از اين تقسيم به هر نفر سه دينار رسيد و هيچكس را بر كسى مزيت نداد و غلام آزاد شده را با اشراف عرب با يك چشم نگاه كرد.
استقرار بنای عدل در کوفه، شام را شوراند. امام علی(ع) به عنوان خلیفه رسولالله حکم به اخراج معاویه داد و او از آن سرباز زد تا رشته حوادث به جنگ صفین رسید. تعقیب تاریخی داستان تا عاشورای حسینی دشوار نیست. اما آنچه به یقین میتوان گفت آن است که راه امام حسین(ع) مانند پدر بزرگوارشان در سیاست عدالتطلبی است. ایشان یک سال پیش از شهادت و در منا این وامداری را در خطبهای بیان کردهاند. امام حسین در بخشهایی از این خطبه میفرمایند: آیا ندیدهاید که خداوند چند بار در قرآن به روحانیون مسیحی و یهودی به شدت حمله فرموده و آنها را توبیخ کرده است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت بیعدالتی و فساد دیدند و سکوت کردند؟ ... اگر همین یک اصل امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت دائمی و انتقاد و اعتراض و تشویق به خیرات و عدالت و مبارزه در برابر ظلم و بیعدالتی و تبعیض اجرا بشود بقیه فرائض، تکالیف الهی نیز اجرا می شود و همین یک حکم را شما عمل بکنید!... نهی از منکر با رد مظالم، جبران همه بیعدالتیهایی که میشود و شده است. و نه صرفا گفتن اینکه عدالت خوب است و ظلم بد است.... شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزشها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویشها و دوستانتان به خاطر خدا و اجرای عدالت و اسلام درگیر بشوید.
اگر امام برای اصلاح امت به پا خاست، به دنبال تحقق عدالت در جامعه بود که این هدف پیامبران از رسالت است. غایت نهضت عاشورا، در سراسر تاریخ ساری و جاری بوده است و همواره انسانهای بسیاری بر ضد طاغوتهای زمان به پا خاستهاند. نمونه نزدیک و عینی را میتوان نهضت اسلام در انقلاب ۵۷ دید که به رهبری امام خمینی(ره) و با استعانت به جریان تاریخ امام حسین(ع) شکل گرفت. باری «نهضت ادامه دارد».
عاشورا، مهدویت و عدالت
مهدویت رجعت خیر است. امام همیشه زنده شیعه پرچم حق و عدل را بر خواهد افراخت، در دورانی که ظلم همه جا را فراگرفته باشد. بیشک مهدویت در پیوند با روح عدالتطلبانه دین، رابطهای وثیق با عاشورا دارد. نشانههای ظهور و مفاهیمی چون رجعت میتواند پیام بازگشت به مفهوم عدالت را بدهد.
آیات « وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ: و در حقيقت در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد» (انبیا، ۱۰۵) و «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ: و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم» (قصص، ۵) را نیز میتوان در ارتباط پیوند عاشورا، مهدویت و عدالت تفسیر کرد.
شهید مطهری ذیل آیه ۱۰۵ سوره انبیا مینویسد: صحبت از زمین است، نه صحبت از این منطقه و آن منطقه و این قوم و آن نژاد. اولاً امیدواری به آینده است که دنیا در آینده نابود نمیشود. دوم آن دوره، دوره عقل و عدالت است. ظهور امام زمان(عج) ظهور عدالت است و غایت تاریخ، غایت رسالت انبیا.