bato-adv
bato-adv

بســت‌نـشینـان!

خبر را که می‌شنوی انگار یکی از روایت‌های تاریخی دوران مشروطه را مرور می‌کنی. دو نفر از مسئولان دولت محمود احمدی‌نژاد که به دادگاه احضار شده‌اند با حضور در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) بست‌نشینی خود را آغاز کردند.

تاریخ انتشار: ۲۱:۳۸ - ۲۴ آبان ۱۳۹۶
بســت‌نـشینـان!خبر را که می‌شنوی انگار یکی از روایت‌های تاریخی دوران مشروطه را مرور می‌کنی. دو نفر از مسئولان دولت محمود احمدی‌نژاد که به دادگاه احضار شده‌اند با حضور در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) بست‌نشینی خود را آغاز کردند.
 
به گزارش ایسنا، صبح چهارشنبه (۲۴ آبان ۹۶)، حمید بقایی و علی‌اکبر جوانفکر  با بدرقه محمود احمدی‌نژاد راهی شهرری شده و در اعتراض به آنچه احقاق حق خود و جلوگیری از ظلم به آن‌ها در جریان پرونده‌شان که مدتی است چند دادگاه آن برگزار شده، به همراه حبیب‌الله جزء‌خراسانی در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشستند. اقدامی که در قرن حاضر کمی عجیب و البته دور از ذهن به نظر می‌رسد.
 
هرچند از دیرباز سنت تحصن و بست‌نشینی در میان ایرانیان رایج بوده است. شیوه معمول بست‌نشینی چنین بود که اشخاصی که تقاضایی داشتند در محل امن و مقدسی بست می‌نشستند و اعلام می‌کردند تا وقتی به درخواست‌شان رسیدگی نشود از آنجا خارج نخواهند شد. این کار در عرف اجتماعی قابل قبول و به صورت قانونی در آمده بود اما بعدها از حالت معمول خود خارج شد و به صورتی درآمد که حتی افراد مجرم برای فرار از مجازات از این رسم سوء استفاده می‌کردند تا جایی که امیرکبیر به شدت از آن جلوگیری کرد. پس از این افراد فرصت‌طلب، سفارتخانه دولت‌های خارجی مثل روس و انگلیس را پناهگاه خود قرار دادند و این حرکت از آن به بعد مرسوم و در جنبش مشروطه از آن استفاده شد.
 
بست‌نشینی به‌خصوص در میانه‌های سلطنت قاجار و در اعتراض به برخی اتفاقات رواج بیشتری پیدا کرد. تحصن تجار در حرم حضرت عبدالعظیم برای اعتراض به موسیو نوز بلژیکی رئیس گمرک ایران و تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم (س) پس از مهاجرت کبرا برای تأسیس عدالتخانه و مخالفت با عین‌الدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه از جمله تحصن‌های مهم آن دوران بود.
 
در جریان مبارزات مشروطه‌خواهی ایرانیان در تاریخ ۲۷ تیر ۱۲۸۵ نزدیک به ۱۵ هزار نفر از مردم تهران حدود ۲۱ روز برای تحقق درخواست‌های مدنی مردم و اصناف تهران، در سفارت بریتانیا در تهران تحصن کردند. این تحصن که در باغ قلهک سفارت انجام شد، در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ با صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین‌شاه قاجار پایان یافت.
 
پس از انقلاب مشروطه، تحصن و بست‌نشینی رسمی‌تر شد. به دنبال مخالفت محمدعلی شاه با مشروطیت و در جریان استبداد صغیر، مردم در سفارت عثمانی و حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند تا او را به پذیرش مشروطه وادارند. در این میان لیاخوف فرمانده قزاق‌ها، برای جلوگیری از تحصن مردم در سفارت انگلیس، آنجا را به محاصره درآورد و شایع کرد که اگر کسی به سفارت انگلیس پناهنده شود، مجلس و سفارت را به توپ خواهد بست. در همین زمان جمعی از مجاهدان تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان در گمرک تبریز تحصن کردند و خواستار پایان دادن به دخالت روس‌ها شدند.
 
شیخ فضل‌الله نوری هم در جریان دعوای مشروعه خواهان و مشروطه‌خواهان مدتی را در اعتراض به آنچه انحراف مشروطه‌خواهان خوانده می شد در حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کرد و در جریان این بست‌نشینی نقطه نظرات خود را در نوشته‌هایی که به لوایح شیخ فض‌الله معروف شد، منتشر می‌کرد.
 
در یکم اسفند ۱۲۹۴ عده‌ای از کارکنان دولت به علت نرسیدن حقوق، به تحریک سفارت روس در محل ییلاقی این سفارت در زرگنده تحصن کردند و یا در ۲۵ تیر ۱۲۹۷ عده زیادی از علما، از جمله آیت‌اللّه سیدحسن مدرس، در حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند و با تشکیل جلسات و ایراد سخنرانی از احمدشاه عزل صمصام‌السلطنه رییس‌الوزرا، را خواستند که بر اثر آن صمصام‌السلطنه عزل شد.
 
در ۱۸ و ۱۹ اسفند ۱۳۰۰، به دنبال توقیف مطبوعات، مدیران آن‌ها در سفارت روس و حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند. پس از ترور میرزاده عشقی شاعر و روزنامه‌نگار معروف دوران مشروطه، عده‌ای از مدیران جراید پایتخت که مخالف دولت بودند در ۱۴ تیر ۱۳۰۳ در مجلس متحصن شدند.
 
در ششم آبان ۱۳۰۴ جمع زیادی از مردم تهران و تشکل‌هایی همچون جامعه انتقام ملی، اتحادیه اصناف تهران، کمیته نهضت ملی کرمان، جمعیت آذربایجانی‌ها، هیئت تجار پایتخت، جمعیت زرتشتیان، مازندرانی‌های مقیم پایتخت و هیئت علمیه تهران، در مدرسه نظام و همچنین در خانه رضاخان که در آن زمان رییس‌الوزرا و فرمانده کل قوا بود، تحصن کردند و برانداختن سلطنت قاجار و تشکیل مجلس مؤسسان را خواستار شدند. در همین رابطه در ۲۸ مهر ۱۳۰۴ عده‌ای از مردم در تلگراف‌خانه تبریز تحصن کردند و عزل احمدشاه و به سلطنت رسیدن رضاخان را تقاضا کردند.
 
با به سلطنت رسیدن رضاشاه بست‌نشینی و تحصن ممنوع شد اما در دوران محمدرضا شاه باز هم این عمل از سوی عده‌ای صورت گرفت.
 
در دوران پهلوی دوم تا سال ۱۳۴۲ تحصن‌های گسترده‌ای در اعتراض به حکومت او شد، ولی از آن تاریخ به بعد، اعتراضات بیش‌تر به صورت تظاهرات و درگیری‌های مستقیم مردم و حکومت درآمد. مثلا در ۲۲ دی ۱۳۲۵ بسیاری از رجال کشور همچون سیدحسن امامی امام جمعه تهران، آیت‌اللّه حاج سیدرضا فیروزآبادی، دکتر محمد مصدق، دکتر احمد متین‌دفتری، سیدمهدی فرخ و سیدمحمدصادق طباطبایی، در اعتراض به انتخابات دوره پانزدهم مجلس در دربار تحصن کردند.
 
در ۲۲ مهر ۱۳۲۸ دکتر مصدق به اتفاق عباس خلیلی مدیر روزنامه اقدام، ابوالحسن عمیدی‌نوری مدیر روزنامه داد، حسین فاطمی مدیر روزنامه باختر امروز، احمد ملکی مدیر روزنامه ستاره، جلالی‌نایینی مدیر روزنامه کشور، حسین مکی، سیدعلی شایگان، کریم سنجابی، آیت‌اللّه غروی و ارسلان خلعتبری در اعتراض به انتخابات مجلس شانزدهم در دربار تحصن کردند.
 
البته این دو تحصن هیچ نتیجه‌ای به دنبال نداشت.
 
در اواخر نخست‌وزیری دکتر مصدق، در پی اعلام همه‌پرسی برای انحلال مجلس شورای ملی، شمار زیادی از نمایندگان مجلس برای همراهی با دولت استعفا کردند، ولی گروهی از مخالفان دولت در مجلس، از جمله دکتر بقایی و حائری‌زاده برای خنثی کردن این اقدام با تحصن در مجلس مجدداً رأی‌گیری کرده و آیت‌اللّه کاشانی را به ریاست مجلس برگزیدند.
 
از سال ۴۲ و با بسته‌تر شدن فضای کشور کم کم تحصن جای خود را به اعتراضات مخفی و یا رویارویی مستقیم با حکومت داد. با شروع حرکت‌های ضدحکومت پهلوی و تظاهرات عمومی از ابتدای سال ۱۳۵۷ که به پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن همان سال انجامید، چند تحصن هم صورت گرفت. در پنجم دی ۱۳۵۷، ۶۷ تن از استادان دانشگاه‌ها در ساختمان وزارت علوم در تهران تحصن کردند و در همین واقعه، استاد کامران نجات‌اللهی، عضو هیئت علمی دانشکده پلی‌تکنیک (امیرکبیر)، هدف گلوله سربازان گارد شاهنشاهی قرار گرفت و جان سپرد. در ۲۱ دی ۱۳۵۷ تعدادی از استادان دانشگاه‌ها در اعتراض به وضع دانشگاه و طرفداری از دانشگاه‌های مستقل در محوطه دانشگاه تهران تحصن کردند. همچنین در هشتم بهمن ۱۳۵۷ روحانیون در اعتراض به عملکرد حکومت در جلوگیری از ورود امام خمینی (ره) به کشور، در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند که این تحصن با آمدن امام (ره) در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پایان یافت.
 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی تقریبا سنت بست‌نشینی جای خود را به اعتراضات مدنی داد. اما در بهمن سال ۸۲ تعدادی از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس ششم در اعتراض به آنچه رد صلاحیت گسترده و نظارت استصوابی از سوی شورای نگهبان خوانده می‌شد از سمت خود استعفا کرده و در مجلس بست نشستند. البته این اقدام نه تنها مشکلی را حل نکرد که گره کار اصلاح‌طلبان کورتر شد.
 
به نظر می‌رسد یاران احمدی‌نژاد با زنده کردن این سنتی قدیمی تلاش می‌کنند روند پرونده خود را از حالت طبیعی خارج کرده و به نوعی مظلوم‌نمایی کنند. اگر این سه نفر به قول خودشان خطایی مرتکب نشده و بی‌گناه هستند می توانند با حضور در دادگاه مدارک‌شان را ارائه داده و بی‌گناهی خود را اثبات کنند و اگر مرتکب جرمی شده باشند دادگاه با حضور وکیل آن‌ها به این جرایم رسیدگی خواهد کرد ولی انجام چنین کارهایی آن هم با حمایت رییس دولت‌های نهم و دهم شاید بیشتر به یک نمایش برای گمراه کردن افکار عمومی شباهت داشته باشد. کاری که یاران احمدی‌نژاد نشان داده‌اند که در آن متبحرند.