bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۳۹۵۲۱
مهدی محمدی

انسان‌ها اشرف مخلوقات هستند؟

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۴ - ۱۸ آذر ۱۳۹۶
مهدی محمدی از آغاز دوران رنسانس و مطرح شدن اومانیسم (انسانگرایی) که تا حدی در تقابل با خداگرایی مطرح شد، انسان به عنوان محور امور، مورد توجه قرار گرفت. از سوی دیگر در متون دینی نیز قرائت هایی اومانیستی به چشم میخورند از جمله اینکه «انسان اشرف مخلوقات است».
 
انسان تنها موجود دارای فرهنگ، اخلاقیات، توانایی تفکر، خلاقیت و استدلال انتزاعی است و تاکنون طبق تحقیقات انجام شده هیچ موجود تکامل یافته‌تر و باهوش تری نسبت به انسان شناسایی نشده است. اما آیا در عمل نیز انسان‌ها نسبت به سایر موجودات برتری دارند و تا این حد شایسته تقدیراند؟

در سیاره ما همه چیز دست به دست هم داده اند تا با تغییراتی که در طول میلیارد‌ها سال رخ داده‌است، امکان زندگی را برای گونه‌های مختلف موجودات فراهم کنند. در واقع در زنجیره حیات، همه چیز از ریزترین موجودات تک سلولی تا بزرگترین موجودات عظیم الجسه، متقابلا به هم وابسته‌اند و هریک نقش قابل توجهی در این زنجیره ایفا می‌کنند؛ حتی موجوداتی که در ظاهر کاملا بی‌ارزش به نظر می‌رسند. به عنوان مثال ما معمولا در گفتگوهای روزمره، هنگامی که می‌خواهیم از یک چیز بی‌ارزش صحبت کنیم آن را به جلبک تشبیه می‌کنیم «شعور در حد جلبک!». اما همین جلبک اگر نبود هیچیک از ما قادر به ادامه حیات نبودیم.

به همین ترتیب هر یک از موجودات، در طی سالیان متمادی به طور زنجیروار به یکدیگر پیوند خورده‌اند تا زندگی در این سیاره را امکان‌پذیر سازند؛ اما از هنگامی که انسان پا به عرصه وجود گذاشت - و به طور دقیق‌تر از انقلاب صنعتی به بعد - به طرز شگفت‌انگیزی تعادل طبیعت بهم خورده‌است. اگر کره زمین با قدمت ۴. ۵ میلیارد سال را به عنوان یک موجود ۴۵ ساله در نظر بگیریم همین یک دقیقه پیش انقلاب صنعتی اتفاق افتاد و این همه تخریب زمین تنها در همین زمان محدود رخ داده‌است.

تحقیقات انجام شده به خوبی نشان می‌دهند که چگونه انسان در طی همین زمان محدود، زنجیره حیات را در آستانه فروپاشی قرار داده و زمین را با بحران‌های متعددی مواجه ساخته‍‌‌‌ است. دخالت بی‌رحمانه انسان در طبیعت منجر به تغییرات شدید اقلیمی، بحران‌های متعدد (نظیر بحران آب، جنگل‌زدایی، خشک‌سالی) و برهم خوردن تعادل زمین شده و علاوه بر سایر موجودات، مستقیما حیات خود انسان را هم نشانه رفته‌است تا جایی که برخی به فکر سیاره‌های جایگزین افتاده‌اند.

اکنون موجودات زنده هزار برابر سریعتر از روند طبیعی در حال نابودی هستند؛ تنها در ۴۰ سال گذشته کلاهک یخی قطب، ۴۰ درصد از ضخامت خود را از دست داده‌است؛ هر ساله ۱۳ میلیون هکتار از جنگل‌ها نابود می‌شود؛ چهل درصد از زمین‌های زراعی دنیا آسیب‌های طولانی مدت دیده‌اند و از هر ۴ نوع پستاندار، هر ۸ نوع پرنده و از هر ۳ نوع دوزیستیکی از هرکدام در خطر انقراض قرار دارند. ۳۰ درصد از صفحه‌های مرجانی که یکی از حلقه‌های اساسی زنجیره موجودات زنده هستند، نابود شده‌اند، اکنون یک میلیارد نفر به آب سالم دسترسی ندارند و هر روز ۵۰۰۰ نفر به علت مصرف آب آلوده می‌میرند.

اگر از منظر عملکرد اخلاقی نیز به قضیه بنگریم، انسان‌ها تنها موجوداتی هستند که از توانایی تفکر اخلاقی برخوردارند، وضع قوانین، شکل‌گیری مکاتب متعدد فکری و اخلاقی، وجود ادیان مختلف و پیروان متعدد آن‌ها، تشکیل سازمان‌ها و موسسات محلی، ملی و بین المللی در جهت حمایت از سایر انسان‌ها و ... گواه بر این مدعاست؛ اما در عمل حجم عظیم فعالیت‌های غیر اخلاقی و غیرانسانی انسان‌ها (خودخواهی، جنگ، ترور، تجاوز، قتل، کشتار و ظلم و ستم) در طول تاریخ و در حال حاضر، قابل مقایسه با فعالیت‌های اخلاقی آن‌ها نیست.
 
در حال حاضر جهان ۱۲ برابر بیشتر از هزینه کمک به کشورهای در حال توسعه، برای مخارج نظامی صرف می‌کند و سالانه ۵۲۶، ۰۰۰ نفر به علت خشونت مسلحانه کشته می‌شوند. از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ تعداد مرگ و میر ناشی از حوادث تروریستی ۹ برابر شده و فعالیت‌های تروریستی تن‌ها در سال ۲۰۱۴ به میزان ۸۰ درصد افزایش داشته است. در سال ۲۰۱۵، بیش از ۲۹۰۰۰ نفر بر اثر اقدامات تروریستی کشته شده اند و این سال به عنوان دومین سال مرگبار تروریستی ثبت شده است. امروزه حدود ۱. ۷ میلیارد نفر در جهان در فقرِ مطلق به سر می‌برند و یک میلیارد انسان از گرسنگی رنج می‌برند.

برخی از نظریه پردازان معتقدند اگر انسان تا این حد جهان را تخریب نکرده بود، احتمالا شاهد پیدایش گونه‌های تکامل یافته‌تری بودیم که انسان در زیرمجموعه آن قرار می‌گرفت.

اگر بخواهیم نیمه پر لیوان را هم ببینیم، فعالیت‌های انسانی ما در نهایت از گونه انسان فراتر نرفته و محدود به کمک به سایر انسان‌ها و یا در راستای کشف اصول علمی برای غلبه بر طبیعت و برخورداری از رفاه، آسایش و امکانات بیشتر آن‌ها بوده است؛ حتی اگر از این قضیه صرف نظر کرده باشیم که ۸۰ درصد منابع تنها توسط ۲۰ درصد از جمعیت جهان مصرف می‌شود.

قطعا با قابلیت‌هایی که انسان‌ها نسبت به سایر موجودات دارند برخلاف تخریب منابع، می‌بایست امکان اصلاح و بهبود شرایط محیط طبیعی و اجتماعی را فراهم نمایند، اما در حال حاضر بشر در یک زنجیره تخریبی وحشیانه، سریع و مداوم قرارگرفته که به نظر می‌رسد امکان خروج از آن تا حد زیادی غیر قابل تصور است و هرچه سریعتر ما را به سمت نابودی هدایت می‌کند. من فکر نمی‌کنم خیلی از انسان‌ها به اندازه یک جلبک یا حتی یک گیاه خودرو که در مناطق نیمه بیابانی رشد میکند هم مفید باشند.

به نظر شما ما انسان‌ها از کدام یک از موجودات ذره‌بینی (تک سلولی‌ها یا باکتری ها) مفیدتر بوده‌ایم و نسبت به کدام یک از این همه حیوانات عظیم الجسه که آمدند و منقرض شدند کمتر زمین را تخریب کرده‌ایم تا لایق تحسین و افتخار باشیم؟

*کارشناس ارشد رفاه اجتماعی.