فرارو- یک اندیشکده آمریکایی پژوهش مفصلی درباره روند تغییرات جمعیتی ایران و تبعات استراتژیک و سیاسی آن در آینده انجام داد.
به گزارش فرارو، اندیشکده آمریکایی کارنگی برای صلح بین الملل به تاثیرات تغییرات جمعیتی بر آینده ایران پرداخت و نوشت: ایران وارد یک روزنه فرصت جمعیتی شده که در آن کارگران بالغ بیشتر از کودکان و سالخوردگان وابسته هستند. این دوره عمیقا آینده ایران را شکل خواهد داد.
دولت انقلابی ایران از اواخر دهه ۱۹۸۰ سلسلهای از خدمات ضدبارداری و مشاورهای ارائه کرد که به یکی از مؤثرترین برنامههای جهان برای برنامهریزی خانوادگی داوطلبانه تبدیل شد. میزان باروری کلی کشور- یعنی تعداد میانگین فرزندانی که یک زن ایرانی در طول عمرش میتوانست به دنیا بیاورد – از پنج و نیم در ابتدای این برنامه به دو کودک برای هر زن در دو دهه بعد کاهش یافت.
این پژوهش ضمن اشاره به مزایای اقتصادی کنونی این تغییرات، تصریح میکند: چنین انتقالی برای مسیر سیاسی و اقتصادی ایران و همچنین سیاست آمریکا در قبال این کشور پیامدهای مهمی دارد.
در این پژوهش مشخصات تغییرات جمعیتی به شرح زیر آمده است:
۱ - در حال حاضر ساختار سنی ایران در مقایسه با اغلب جمعیت خاورمیانهای بالغ است. با این حال، نسبت به جمعیت ژاپن و کشورهای اروپایی جوانتر است.
۲ - این فرصت به ایران اجازه میدهد تا اصلاحات و سیاستهای طرفدار رشدی را پیگیری کند که سرمایه انسانی در حال رشدش را مهار میکند.
۳ - ایران به شکل نسبتا سریعی چنین فرصتی را تجربه کرد. پیشبینیهای سازمان ملل نشان داد که این شرایط مساعد اقتصادی احتمالا تا سالهای ۲۰۴۰ و ۲۰۴۵ طول خواهد کشید. قبل از این سالها، ایران برای اصلاح سیتسم تامین اجتماعی برشکسته خود و همچنین برای آمادهسازی خدمات بهداشتی برای آینده، تحت فشار خواهد بود. پیشبینی میشود که دقیقا ۲۵ سال دیگر، از هر پنج ایرانی یک نفر ۶۵ ساله خواهد بود.
۴ - علیرغم تلاشهای اخیر دولت ایران برای تشویق باروری بیشتر، تحلیل اخیر از آمار سال ۲۰۱۶ نشان میدهد که میزان کلی باروری ایران تقریبا در سطح دو فرزند برای هر زن باقی خواهد ماند.
پیامدهای استراتژیک تغییرات جمعیتی ایران
این اندیشکده پس از بررسی و ارائه آمارهای دقیق درباره روند تغییرات جمعیتی ایران از گذشته تاکنون، تبعات سیاستی و استراتژیک این تغییرات را اینگونه برشمرد:
۱ - علم جمعیتشناسی یک سرنوشت محتوم نیست. همانند منابع طبیعی و سرمایه انسانی، مسائل جمعیتشناختی بایستی به نحو شایستهای مدیریت شوند. مسیر اقتصادی ایران ممکن است متکی به این مسئله باشد که آیا تهران ایدئولوژیِ انقلابیِ مقاومتیِ ضدغربی را اولویت میسازد یا اینکه ادغام مجدد سیاسی و اقتصادی بزرگتری را دنبال میکند.
۲ - دستگاه امنیتی تهران غالبا به سرمایهگذاری خارجی، کارآفرینی داخلی و شرکتهای چندملیتی با سوء ظن نگاه میکند. تا زمانی که این تغییر نکند، سیاستهای طرفدار تجارت و سرمایهگذاریِ خارجیِ مرغوب – که در اقتصاد کشورهای آسیای شرقی رشد عظیمی را موجب شد – در جمهوری اسلامی احتمالا محدود باقی خواهد ماند.
۳ - اگر ایران همچنان مغزهای متفکرش را از دست بدهد و نتواند فعالانه خدمات اجتماعی را اصلاح کند، منافع جمعیتی مساعدش ممکن است به هدر بروند. برخی از مقامات ایران تخمین میزنند که سالانه ۱۵۰ هزار تحصیلکرده به خارج از ایران مهاجرت میکنند. امری که هر سال ۱۵۰ میلیارد دلار برای کشور هزینه دارد.
۴ - همزمان با سپری شدن اوج جوانی جمعیت ایران و نیز افزایش سن متوسط آن، احتمالا این جمعیت به شکل فزایندهای از مقابله پرخطر و خشن با نظام بیزار خواهند شد. در نتیجه، تغییرات سیاسی در تهران ممکن است آهستهتر از آنچه واشینگتن آرزو میکند، صورت خواهد گرفت.