دکتر بشیر اسماعیلی؛ اگر خدای ناکرده در تهران زلزله رخ دهد، ژئوپولتیک خاورمیانه تغییر خواهد کرد! کمتر کشوری مثل ایران وجود دارد که همه تخم مرغهای خود را در سبد یک پایتخت واحد قرار داده باشد. از رهبران سیاسی گرفته تا فرماندهان نظامی، پارلمان، قوه قضاییه، وزارتخانه ها، ادارات و دوایر دولتی و خلاصه هر نهاد و ارگان مهمی که فقدانش باعث فلج شدن بوروکراسی و مدیریت سیاسی کشور شود، در تهران قرار گرفته است.
اینکه پیامد زلزله احتمالی تهران، معادلات سیاسی خاورمیانه تغییر میکند، سخن به گزافی نیست. اگر تهرانی در کار نباشد، نقطه ارتباطی ایران با منطقه کور خواهد شد و در این فاصله، دشمنان منطقهای ما، کار را یکسره خواهند کرد.
آیا هارپ واقعیت دارد؟
نظریات متعددی در مورد «خطرات پروژه»، یا استفاده تأسیسات خاص بعنوان یک سلاح تا کنون عنوان گردیدهاست. از ایجاد وقوع زمین لرزههای متعدد در مناطق مختلف جهان، تا کنترل آب و هوا، دهها ادعای مختلف در مورد پروژه هارپ عنوان گردیدهاست. مشهورترین این نظریات توطئه، از طرف گزارش روزنامه پراودا در روسیه و نیز هوگو چاوز در سال ۲۰۱۰ مطرح گردید که در آن مدعی شدند آمریکا با این تأسیسات زلزله هائیتی را خلق کرد.
جمهوری اسلامی ایران در دهه اخیر به گونه ققنوس واری از خاکستر منطقه برخاسته و بر بالهای خود را بر تحولات آن گسترده است. تحریم، جنگ نرم، تهدید نظامی، بهانههای حقوق بشری و خیلی دیگر از این حربهها علیه ما بی اثر بودهاند.
عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی به هر دری برای کنترل قدرت ایران در منطقه زدهاند بی ثمر بوده و اینک کار به مرحلهای از استیصال و درماندگی رسیده است که نخست وزیر لبنان را برای مهار حزب الله گروگان میگیرند! آیا آنها به ضعف پایتخت ایران و تمرکز همه چیز در آن واقفند و توسل به هارپ را به عنوان آخرین راهکارها در نظر دارند؟
حتی اگر اینها همه توهمات توطئهآمیز باشد، تهران به خودی خود بر روی گسلهای خطرناکی قرار دارد که وقوع زلزله هفت تا هشت ریشتری را بسیار محتمل ساخته است. موسسه علمی آلفرد واگنر آلمان تهران را در زمره ده شهر پر خطر دنیا از نظر احتمال وقوع بلایای طبیعی قلمداد کرده است. بروز زلزله هم زیان انسانی جبران ناپذیری به جا خواهد گذاشت و هم سیاست منطقهای و حتی نظام بین الملل را متحول خواهد کرد.
چه بایست کرد؟
این سوال را در واقع، چهل سال پیش باید مد نظر میداشت، همانهایی که روی همه تپهها و درههای تهران محلههای تازهای بنا کردند، حالا باید پاسخگوی راه حل این معضل باشند. ساخت و سازهای بی حد و حصر و گسترش هولناک تهران بزرگ که با انگیزههای صرفا سودجویانه صورت گرفته، امکان ایمنسازی این کلان شهر را عملا ناممکن کرده است. تخلیه سکنه نقاط ناامن و مقاومسازی ساختمانها اگر چه بسیار پر هزینه و زمانبر خواهد بود، اما برای حفظ جان هموطنان اجتناب ناپذیر است.
از نظر سیاسی و ژئوپولیتیک، تغییر پایتخت در ایران یک ضرورت میباشد. این ایده در سالهای گذشته با سنگاندازی مافیای زمین و ملک که سود خود را در گرو وضعیت فعلی پایتخت میدانند همچنان معطل مانده و حتی عزم جدی هم برای آن وجود ندارد.
گذشته از این که زلزله تهران احتمالا بزرگترین فاجعه ناشی از بلایای طبیعی در دوران معاصر را رقم خواهد زد، بخش قابل توجهی از قدرت جمهوری اسلامی ایران هم پیامد این فاجعه به محاق رفته و در واقع ضربهای که آمریکا و دیگران نتوانستند به کشور ما وارد کنند، "خدای ناکرده" در صورت وقوع زلزله وارد خواهد آمد.
تمرکز زدایی از شهر تهران هر چه سریعتر بایستی در دستور کار قرار گیرد. نمیتوان سرنوشت سیاسی یک کشور و متحدین منطقهای آن را به قضا و قدر واگذارد.
در اغلب کشورهای دنیا، پایتختهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از همدیگر تفکیک شده اند و نمونه تهران شاید یک مورد منحصر به فرد و شگفت انگیز در دنیا به حساب آید.