اردیبهشتماه امسال در صفحه ٩ همین روزنامه گزارشی نوشتم با تیتر: «دولت فیلترشکن». مقصودم از این گزارش، تحلیل دولت اول تدبیر و امید در مبارزه با فیلترینگ شبکههای اجتماعی بود؛ دولتی که بدیهیترین حقوق شهروندی مردم را به آنها بازگردانده بود. حالا اما چند ماه نگذشته از آغاز به کار دولت دوازدهم، دولت دستش روی فیلترینگ رفته و محبوبترین شبکههای اجتماعی ایرانیان را مسدود کرده است؛ اتفاقی که باعث اعتراض اکثریت کاربران تلگرام و اینستاگرام شده چرا که برای خیلی از آنها شبکههای پیامرسان فقط منبع خبری نبود بلکه فضایی بود برای ارتباط با دوستان، کسبوکار و حتی سرگرمی.
به گزارش شهروند، این روزها موضوع فیلتر تلگرام دغدغه ٢٨میلیون ایرانی عضو در این شبکه پیامرسان شده اما خیلی از تحلیلگران معتقدند این موضوع ادامهدار نخواهد بود و دولت در تلاش است تا با برقرارشدن آرامش در کشور به منشور حقوق شهروندی که تدوین کرد، پایبند شود. در ماده٣٣ بند (ح) این منشور که مربوط به حق دسترسی به فضای مجازی است، آمده: «حق شهروندان است که آزادانه و بدون تبعیض از امکان دسترسی و برقراری ارتباط و کسب اطلاعات و دانش در فضای مجازی بهرهمند شوند. این حق ازجمله شامل احترام به تنوع فرهنگی، زبانی، سنتها و باورهای مذهبی و مراعات موازین اخلاقی در فضای مجازی است. ایجاد هر گونه محدودیت (مانند فیلترینگ، پارازیت، کاهش سرعت یا قطعی شبکه) بدون مستند قانونی صریح ممنوع است.»
عباس عبدی، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که فیلترینگ این شبکههای پیامرسان موقتی خواهد بود؛ چرا که در غیر این صورت دو اتفاق مهم خواهد افتاد؛ نخست اینکه فیلترینگ دایمی اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت را کم خواهد کرد و دوم اینکه در صورت تداوم این جریان، کاربران اینترنت ریزش خواهند داشت و در نتیجه اپراتورها و مخابرات ورشکسته خواهند شد.
تويیتر فیلتر است اما رئیسجمهوری، وزیر امور خارجه، وزیر ارتباطات و حتی خود محمود احمدینژاد که این شبکه را فیلتر کرد، در این شبکه اجتماعی فعالیت میکنند؛ نخستين سوالم از شما این است که چرا کسی به این تناقض بزرگ پاسخ نمیدهد؟
متاسفانه منطق عدهای این است که بین شهروندان تفاوت وجود دارد. ببینید زمانی که ماهواره آمده بود و قانون آن را نوشتند، گفته شد کسانی که میخواهند به ماهواره دسترسی داشته باشند باید مجوز بگیرند. درواقع به یک شکلی خواستند بگویند مردم حق ندارند دسترسی داشته باشند مگر اینکه خلافش ثابت شود و برای برخی از افراد به واسطه کار یا شغلشان ضرری نداشته باشد. البته این روش هم شیوه درستی برای برخورد با این قضیه نبود و هر چه مردم را بیشتر محدود کنی، گرایش به آن رسانه هم بیشتر میشود. الان هم همینطور است و مثلا میگویند تويیتر برای وزیر ارتباطات و وزیر امور خارجه بد نیست و حتی جزو ابزار کارشان هم هست. درست مثل همین موضوع ماهواره که همان زمانی که ممنوع بود، در اتاق همه وزرا وجود داشت.
اما قطعا مردم تفاوتی که مسئولان برای خودشان قایل میشوند را منطق درستی نمیدانند.
کاملا درست است؛ مردم حس میکنند که این یک نوع تبعیض است. همین هم هست که کل سیاستهای مبتنی بر محدودیت و سانسور همیشه در عمل با شکست بدي مواجه میشوند.
با تمام وعدههایی که برای عدم فیلترینگ در دولتهای یازدهم و دوازدهم وجود داشت اما درنهایت این اتفاق افتاد و حالا تلگرام با بیش از ٢٨میلیون کاربر ایرانی فیلتر شد؛ این موضوع را چطور میتوان تفسیر کرد؟
ببینید قطعا مبارزه با فیلترینگ ادعاي دولت بوده و هست؛ اما برخی از مواقع ممکن است اتفاقات یا موضوعاتی در کشور پیش بیاید که این شبکهها امنیت را به خطر بیندازند. مشكل اصلي در اين موارد اين است كه اعتمادي به ادعاها وجود ندارد والا با اصل آن به صورت موقتي ميتوان همراهي كرد. طبعا اين اعمال محدوديت اگر قابل دفاع هم باشد ميبايست موقتي باشد چرا که با ادامهدارشدن این موضوع اعتماد عمومی به حاکمیت کم خواهد شد.
وزیر ارتباطات بالاخره مسئول اینترنت و فضای مجازی است؛ اما خیلیها معتقدند که او به تنهایی تصمیمگیرنده فیلترینگ نیست! اگر وزیر مسئولیت ندارد، پس چه کسانی پشت ابزارهای فیلترینگ نشستهاند؟
من از ریز جزییات اطلاع دقیقی ندارم اما یک کمیته فیلترینگی وجود دارد. در این کارگروه وزارت ارتباطات تنها یک عضو دارد؛ بنابراین ميتوان پذيرفت كه وزیر ارتباطات به تنهایی موضوع فیلترینگ را انجام نمیدهد ولي مسأله مردم اين نيست كه چه فرد خاصي انجام ميدهد بلكه در هر حال كليت قدرت در اين مسأله دخالت دارد.
فیلترینگ چه منافعی را حفظ میکند و به چه منافعی آسیب میرساند؟
واقعیت این است که در زندگی اجتماعی ما هیچ راهی نداریم که خير مطلق باشد. ببینید مثلا همین الان که من دارم با شما صحبت میکنم درواقع از یک کار دیگرم میزنم؛ منظورم این است که در مراودات اجتماعی آدمها یک چیزی را از دست میدهند و یک چیز دیگری را به دست میآورند.
فیلترینگ برای حکومتها منفعتی ندارد. با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیک جهانی، تجربه چند دهه گذشته ایران نشان میدهدکه عوارض فیلترینگ بیشتر است؛ باید در برابر چیزهایی که فکر میکنیم نادرست است به مردم یک چیز ديگري كه درست باشد بدهیم. ببینید مثلا نمونهاش همین که مردم از شبکههای مجازی زیاد استفاده میکنند، فکر میکنید دلیلش چیست؟! اگر رادیو و تلویزیون اعتبار داشت و مردم به برنامهها و اخبارش اعتماد داشتند، بدون شک ما هم مثل کشورهای دیگر میشدیم و شبکههای مجازی مثل تلگرام و واتساپ شبکههای فرعی میبودند و هرگز منبع کسب خبر و تحلیل نمیشدند.
کاملا درست است؛ اثبات شده کاربران پر و پا قرص اینترنت که به طور روزانه از اینترنت و شبکههای مجازی استفاده میکنند با فیلترینگ هم به دنبال راهکار دیگری میروند و درنهایت بازار فیلترشکنها داغ میشود؛ بنابراین نفع فیلترینگ کجای این ماجرا است؟
یکی از تضادهایی که در فیلترینگ وجود دارد همین است که مردم میگویند فایدهاش چیست؟! ببینید فیلترینگ درواقع بیشتر از اینکه چیزی باشد که به ضرر مردم باشد، چیزی است که به ضرر خود فیلترکننده است كه خود را از حق اطلاع از جامعه محروم ميكند. همانطور که گفتید یکسری از افراد که بالاخره با فیلترشکن از فیلترینگ عبور میکنند و کسانی هم که نمیتوانند استفاده کنند نگاه و درکشان به واقعیت دچار آسیب میشود. بنابراین در شرایط کنونی فیلترینگ شبکههای اجتماعی جز اینکه شرایط استفادهاش را برای کاربران عوض کند، چیزی را حل نمیکند و نفعی ندارد.
آقای عبدی، فیلترینگ محتوا برای گروههای سنی زیر ١٨ سال در بیشتر کشورهای جهان وجود دارد اما اینکه فیلترینگ همه گروههای سنی و مردم یک جامعه را با هم نشانه برود، مورد انتقاد است. خود شما اساسا به فیلترینگ درگاه فضای مجازی اعتقاد دارید؟
به طور کلی من در شرایط عادی با هر نوع فیلترینگ و عدم دسترسی آزاد به اطلاعات مخالف هستم بهخصوص برای افرادي كه به سن قانوني رسيدهاند. اگر میخواهیم محتوای برخی از شبکههای اجتماعی دچار عوارض نشوند، راهش فیلترینگ نیست و باید به شکل دیگری مشكل را حل كرد. مسدودشدن ممكن است عوارض بيشتري ايجاد كند و در عمل هم ناشدني شود؛ البته اگر در شرایط خاصی در جامعه پیش بیاید شاید فیلترینگ در یک مدت زمان محدود قابل تحمل باشد، به شرطي كه بحث شفاف باشد و اعتماد مردم هم جلب شود.
در فیلترینگ قطعا بحث سلایق وجود دارد و این اختلاف نظر و جنجالها به صورت مداوم بین مسئولان وجود خواهد داشت؛ با این موضوع باید چکار کرد؟
در بحث فیلترینگ باید نفع و فایده این کار مشخص باشد و تبدیل به سلیقه نشود. این موضوع یک راهحلی دارد و آن هم این است که اینگونه موارد را ارجاع بدهند به دادگاه تا قاضی تشخیص دهد و بهدرستي ادعاها رسيدگي كند و اينكه آيا اعمال سليقه شده است يا نه البته دادگاه هم بايد مستقل و مورد اعتماد باشد كه اين نيز مشكل ديگري است.
عدهای از اصلاحطلبها بحث را به سمت قانون میبرند، در صورتی که قانون هم قابل تفسیر است. بهتر نبود که از همان ابتدای ظهور شبکههای اینچنینی، فیلترینگ برای همهشان اعمال میشد تا تکلیف مشخص باشد؟
نه، این موضوع بشدت عوارض دارد و اتفاقی نیست که در درازمدت برای کشور فایدهای به همراه داشته باشد. اگر دولت یازدهم و دوازدهم از ابتدا هر شبکه اجتماعی ای را فیلتر نکرد، به این معنی است که نمیخواست این حجم زیاد از جوانان عضو این شبکهها مدام با موضوع فیلترینگ روبهرو باشند. خیلی از مردم از طریق همین شبکهها با دوستان و اقوامشان در ارتباط هستند و بنابراین نمیتوانیم به همین راحتی این کارکردها را نادیده بگیریم.
کاربری فیسبوک و توییتر شباهت زیادی به تلگرام و اینستاگرام دارد. چرا آنها فیلتر ماندهاند؟
من فکر میکنم اگر فیسبوک و توییتر از قبل فیلتر نمیشدند دولتهای آقای روحانی هم با این موضوع مشکلی نداشت، چون سالهای گذشته این شبکهها فیلتر شدند، بههرحال مسئولان نمیخواهند عقبنشینی کنند. نمونهاش ماهواره! ببینید در سالهای اخیر با اینکه در اکثر خانهها ماهواره وجود دارد، اما دیگر مثل سابق با مردم برخورد نمیشود، ولی هیچوقت هم حاضر نیستند قانونش را لغو کنند.
عجیب است وقتی در قانون این ممنوعیت وجود دارد اما مردم در خانههایشان دارند و کسی هم چیزی نمیگوید. دلیلش هم این است که دیدند این برخوردها هم جواب نمیدهد و همین شد که دیگر به صورت جدی این موضوع پیگیری نمیشود. قانون در عمل متروک شد. موضوع فیلترینگ برخی از شبکهها هم همین است. با وجود اعمال فیلترینگ روی فیسبوک و توییتر، همچنان کاربران زیادی از داخل ایران در آنها فعالیت میکنند. بنابراین شاید این شبکهها هم یک روز رفع فیلتر شوند، اما هیچوقت به صورت رسمی هم ابلاغ و اجرا نشود.
مارک زاکربرگ وقتی فیسبوک را راهاندازی کرد گفت که میخواهم امکانی را برای مردم سرتاسر جهان فراهم کنم تا هر چیزی را با هر کسی که میخواهند به اشتراک بگذارند. اگر بخواهیم این نگاه را به فعالیت کاربران شبکههای اجتماعی در داخل ایران داشته باشیم، فکر میکنید مردم آمادگی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی مذهبی این موضوع را دارند؟
اینکه بگوییم مردم آمادگی و ظرفیت پذیرش این موضوع را دارند یا خیر، پاسخ خیلی دقیقی نیست. عدهای از مردم آمادگی این را دارند و عدهای هم ممکن است نداشته باشند. ولی روند کلی رشد اینترنت در جوامع بشری به شکلی است که مردم بتوانند این آمادگی را به دست بیاورند.
مسئولان چطور؟
مسئولان قضیهشان فرق میکند. آنها در برخی از موارد این موضوع را علیه خودشان میبینند. با اینحال، اینکه مسئولان آمادگی پذیرش فضای آزاد تبادل اطلاعات را ندارند دلیل نمیشود که این اتفاق در دنیای اینترنت و شبکههای اجتماعی نیفتد. آنها هم باید حداقل به همان اندازهای که مردم و جامعه پیش میروند، این آمادگی را به دست بیاورند. کلا گذر از فیلترینگ موضوعی است که باید پیش از اینکه پشت درهای بسته حل شود در عرصه مدیریتی دربارهاش صحبت کرد.
در ذهن مردم فیلترینگ به شکل یک دکمه تصور میشود که مثلا یک نفر پای آن نشسته و هر وقت که بخواهد دستش را روی دکمه میگذارد و فشارش میدهد.
البته اگر چند نفر هم نشسته باشند هم در اصل موضوع فرقی نمیکند. (با خنده)
آقای عبدی شما در صحبتهای نخستتان به این موضوع اشاره کردید که الان موضوع فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام به دلیل محتوایی است که میتواند به منافع ملی آسیب بزند. شما فکر میکنید که این روزها اگر همین روند محتوایی که برخی از کانالهای تلگرامی در پیش گرفتهاند، ادامه میداشت و فیلترینگ اعمال نمیشد، چه اتفاقی میافتاد؟
تحلیل این موضوع نیازمند اطلاعات دقیقی است که من ندارم و این موضوع از منظر آماری و علمی باید واکاوی شود. اما نکتهای که در این بحث وجود دارد این است که بدونشک محتوای شبکههای مجازی در افکار عمومی تأثیرگذار است؛ بهعنوان مثال اگر خاطرتان باشد چند سال پیش فیلمی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که چند زورگیر با چاقو مردی را مجروح کردند و پولهایش را به سرقت بردند.
تصویر این زورگیری از طریق دوربین مداربسته بانک ضبط شده بود و بعد هم در اینترنت پخش شد. اتفاقی که هم باعث دستگیری و هم اعدام زورگیران شد. یقینا اگر این فیلم منتشر نشده بود در این صورت آنها اساسا دستگیر نمیشدند یا اینکه اگر هم گیر میافتادند به چند سال حبس مجازات میشدند، اما انتشار این تصاویر و برجستهسازی موضوع، قضیه را تغییر داد. در شرایط کنونی کشور هم همینطور است و در شبکههایی مثل تلگرام و اینستاگرام فیلمها و عکسهایی منتشر میشود که میتواند به افکار عمومی تاثیر بیش از اندازه وارد کند و منافعی را به خطر بیندازد.
در یک جامعه بزرگ که امکان وقوع انواع و اقسام حوادث در آن قابل پیشبینی است باید فکر همه جای کار را بکنیم. مقصودم از این حرف مشخصا وعدههای رئیسجمهوری قبل از انتخابات است و اینکه آقای روحانی قول دادند که وزیر ارتباطاتشان هرگز دستش روی دکمه فیلترینگ نرود. قطعا چنین وعدهای نباید تنها زمانی اجرایی شود که شرایط کشور آرام و طبق خواسته دولتمردان است و اگر عکس این قضیه اتفاق افتاد وعدهها را فراموش کنیم. این خلف وعده روی افکار عمومی تأثیر نمیگذارد؟
ببینید، بهطور قطع اگر فیلترینگ روی تلگرام و اینستاگرام موقتا اعمال شده باشد، مردم تا حدودی با آن کنار خواهند آمد و مشکلی پیش نمیآید. اما اگر فیلترینگ این شبکهها دایمی شود قطعا وعدهها و قول و قرارهای رئیسجمهوری تأثیر منفی روی مردم و افکار عمومی خواهد گذاشت.
چرا صداوسیما موضع جدی علیه فضای مجازی دارد؟
اگر نداشته باشد باید سوال پرسید! معلوم است که باید موضع جدی بگیرد. فرض کنید یک مغازهدار اگر یک دستفروش هم جلوی مغازهاش کار کند به او اعتراض میکند که برود جای دیگری و کاسبیاش را کساد نکند. حالا فکر کنید کنار این مغازه هم کلی پاساژ باز شود! (با خنده) درواقع آمدن شبکههای مجازی با آن حجم گسترده از اخبار و کلیپها و محتوای جذاب برای مخاطبان، کسبوکار رادیو و تلویزیون را کساد کرده است.
فیلترینگ باعث افزایش بینندگان و مخاطبان تلویزیون میشود؟
به هیچوجه کمکی معنادار نمیکند.
فکر میکنید اگر فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام دایمی شود چه اتفاقی میافتد؟
تجربه نشان داده که اگر شبکهای هم فیلتر شود، باز مردم به یک اپلیکیشن یا شبکه دیگری کوچ میکنند و فیلترینگ به معنی پایان فعالیت کاربران در شبکههای اجتماعی نخواهد بود. از همه مهمتر، محدود کردن کاربران اینترنت عوارض شدیدی برای مخابرات دارد. در همین چند روز به دلیل فیلتر این شبکهها میزان مصرف اینترنت کاهش پیدا کرده است و اگر این جریان ادامهدار شود، مخابرات به ورشکستگی خواهد افتاد.
به عنوان آخرین سوال میخواهم از شما بپرسم که خودتان هم از فیلترشکن استفاده میکنید؟
بله، چرا نکنیم. البته اینها فیلترشکن نیست، گریدر است که راه را باز میکند. (با خنده)