درلايحه هدفمندكردنيارانه ها قيد شده كه كشور بايد حداكثر ظرف سه سال قيمتها را به سطح كمتر از 10 درصد فوب خليج فارس برساند. سئوال اين است كه چرا ظرف حداكثر سه سال بايد اين اتفاق رخ دهد و چرا به سطح قيمتهاي اين فرآوردهها در خليج فارس برساند؟
دكتر حسن سبحاني، استاد اقتصاد دانشگاه تهران و نماينده دور پنجم، ششم و هفتم مجلس در اين رابطه ميگويد: مبناي قيمت بر اساس آنچه در بنادر ايران خريداري ميشود عرضه و تقاضاي جهاني براي نفت است. هم تقاضا و هم عرضه در اين مهم موثرند. واضح است كه تقاضاي جهاني براي انرژي متاثر از متغيرها و پديدههاي بسياري است كه در كشورهاي مختلف وجود دارد. از جمله آن پديدهها، رونق يا ركود اقتصادي، نوع تكنولوژي به كار گرفته شده در خودروها(كه بر مصرف بنزين يا نفت گاز در ساير خودروهاي سنگين موثر است) ميزان توسعه حمل و نقل عمومي در آنها، توزيع درآمد قيمت كالاهاي جايگزين و... است.
وي معتقد است كه در باب عرضه هم كشورهاي مختلف متاثر از ظرفيت و نوع تكنولوژي سرمايهگذاري ميكنند. به عبارت ديگر قيمت جهاني متاثر از تقاضا و عرضه جهاني است و در اين مهم بدون ترديد كشورهائي كه داراي تقاضاي عمدهتري براي انرژي هستند و يا آنها كه در عرضه انرژي توانمندي و قابليت دارند موثرترند. تا جائي كه قيمت نفت را معمولاً قيمتي كاملاً متاثر از سياست ميدانند زيرا كشورهاي عمده صنعتي جهان از مجاري سياسي بر قيمتهاي جهاني نفت كه از مجاري عرضه و تقاضا ميگذرد تاثيرگذاري ميكنند.
به گفته وي در چنين شرايطي سئوال اساسي آن است كه چرا كشوري در حال توسعه همچون ايران بايد قيمتي را بر مردم خويش تحميل كند كه برآيند اينهمه تحولات پيچيده نه چندان متناسب و يا حتي مرتبط با اقتصاد داخلي اوست؟ از آن گذشته مگر دولت دهم و مجلس هشتم ميدانند كه در 3 سال بعد از اين قيمتهاي نفت در خليج فارس به چه ميزاني ميرسند كه ميخواهند از هم اكنون روندي را تدارك ببينند تا به سمت وسوي آن قيمت بروند؟
اين استاد دانشگاه تاكيد كرد: اين چه قيمتگذاري است كه عوامل موثر تعيين كننده آن در روابط متغيرهاي اقتصادي كشورهاي جهان و در ديپلماسي ناظر به تامين انرژي داراي قيمت مناسب و در عين حال مطمئن براي كشورهاي صنعتي جهان جا خوش كرده است و ما ميخواهيم مسائل عمده توليدي ـ توزيعي و حتي امنيتي خودمان را به دنباله قيمتهاي داراي نوسانات متاثر از قدرتهائي ببنديم كه از چگونگي آنها اطلاعي نداريم و اصولاً نميتوانيم داشته باشيم.
او مي گويد: اين اقدام به مثابه آن ميماند كه ما عمود خيمه خودمان را از جنس تصميمات افراد غيرمتعلق به خيمه قرار دهيم و آمادگي داشته باشيم كه با اراده آنان خيمه را بر سر خويش تخريب شده بيابيم.