مختار بابایی؛ «چون قافیه تنگ آید شاعر به جفنگ آید». همانگونه که انتظار میرفت سریال پایتخت ۵ بار دیگر مرزهای بیمایگی را درنوردید و به عنوان یک مجموعه تهی از ارزش، در رسانه ملی رخنمایی کرد.
از آبهایی که در زمینه تخریب فرهنگ و نقض حقوق قومیتها در آسیاب دشمن ریخته شد گرفته تا نمود ضد ارزشهایی همچون عادیسازی ازدواج کودکان و نسبت دادن برخی از رذایل اخلاقی به مردم شریف مازندران همچون دروغگویی، عدم صداقت و پاکدامنی، دزدی و چشم چرانی و ... از آثار زیانبار پخش این مجموعه بود. این مضامین آنقدر پررنگ و واضح است که دیگر جایی برای تلاش جهت ارائه مستندات حقوقی و بررسی آسیبشناسی جهت اثبات مضرات و کج رویهای آن و تنویر افکار عمومی باقی نمیماند.
البته باید گفت که این مجموعه قطعاً بینندگان فراوانی هم داشته، اما پر واضح است که در صورت عدم حضور یک مجموعه قوی و پرمایه در رسانه، قطعاً امثال این مجموعهها هستند که گوی و میدان را از سایرین خواهند ربود.
در واقع آنچه در پخش سری جدید این مجموعه برای بینندگان ثابت گردید این است که سازنده این مجموعه از رنج تهی بودن این سریال به تنگ آمده و با روشهای سخیفی همچون مسخرهگری و نمایش مفاهیم و موضوعات بیربط نسب به یکدیگر، سعی در حفظ بینندگان در جلوی گیرندههای تلویزیونی داشته است.
حقیر، اما همچنان با این سوال مواجه است که به راستی رسالت این مجموعه تلویزیونی چه بوده و هزینههای گزاف آن به چه نیتی و از کدام منابع تأمین و پرداخت شده است؟
یا اینکه واقعاً با وجود این همه پتانسیل در عرصههای هنری و مفاهیم و دردهای قابل بررسی در جامعه جای آن نبود که به ساخت مجموعههای مبتنی بر طنز که کارآمدی بیشتری داشته باشند پرداخته شود؟
واقعاً آیا نباید به موضوع فراغت مردم در ایام نوروز به چشم فرصتی مناسب جهت پخش مجموعههای باارزش تری نگریسته شود؟
امید است مسئولین رسانه ملی و دست اندرکاران ساخت مجموعههای تلویزیونی با ساخت و ارائه برنامههای جدید در اعتلای فرهنگ و سنت قومیتها کوشیده و در جهت بر طرف نمودن و جبران آسیبهای وارده از پخش این سریال و مجموعههای مشابه، گام مهمی در جهت حفظ عزت و احترام مردم شریف مازندران و سایر قومیتها بردارند.