bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۵۸۲۲

الف: اشتباهاتي که مي‌تواند جنبش سبز را زنده کند

تاریخ انتشار: ۱۷:۰۵ - ۰۸ آذر ۱۳۸۸


 سایت "الف" نوشت:
 جنبش سبز همانطور كه پيش بيني مي شد رو به ميرايي نهاده است. البته نمي توان «شعله رو به خاموشي» را بي خطر تلقي كرد. اما تقريبا همه آن را خاتمه يافته مي پندارند. در بيان علل اين روند مرگ افزا سخن هاي بسيار بر زبانها جاري شده است.
 
يقينا از مهم ترين تحليل ها حول «اشتباه هاي استراتژيك سران جنبش» آن تحليلي است كه مي گويد «اي كاش سران جنبش، نيم نگاهي نيز به طبقات فرودست جامعه مي داشتند!». اين تحليل برمي نمايد كه اصولا اگر نبود حافظه بد فرودستان از سران جنبش به خاطر 16 سال سياست هاي بازارگرايانه و شعارهاي محوريشان در انتخابات پيشين، در حال حاضر وضعيت جنبش اين گونه نبود.

طبقات فرودست به خصوص بعد از جنگ منتظرِ رسيدن فصل برداشت تلاش‌هایی بودند كه در دهه اول انقلاب كاشته بودند. در عوض، شوربختانه 8 سال تجربه سياست هاي بازارگرايانه افراطي و 8 سال سياست هاي بازارگرايانه معتدل را از سر گذراندند. بنابراين، اشتباه استراتژيك جنبش سبز اين بود كه با تكرار اشتباه گذشتگان طبقه اي غير از فرودستان را تكيه گاه اصلي خود قرار داد. سران جنبش با دادن باج هاي پياپي طبقه اي را خشنود ساختند كه در عرصه نبرد نمي توانست براي ايشان هزينه اي مستوفا كند. 

فرودستان قليلي نيز كه در جنبش هستند تريبوني براي ارائه مطالبات محوري خود نداشته و اين طبقات بالانشين هستند كه مسلط هستند. کار به جایی رسیده که سران جنبش كه ابتدا داعيه رفتن حتمي باطل و ماندن حق را سر مي دادند در پايان، نرم نرمك در رساي «دادن هزينه براي جنبش» داد سخن مي دادند. اين است روايت تلخ اين دست تحليل ها از روند حادثه.

اما توصيه اين تحليل ها براي ادامه حداقلي جنبش چيست؟ تنها راهِ دميدن دوباره روح پويايي به كالبد جنبش سبز همانا بازگشت به سوي فرودستان است. اين تحليلها در پرده اي ديگر عنوان مي كنند از مشكلات هژموني طبقات فرادست اين است كه هيچ اجماع حداقلي بينشان رخ نمي دهد كه اين بدترين وضع براي جنبش در اين دوره زماني است. 

فرودستان نشان داده اند در اين مواقعْ بيشتر مي توانند اجماع كنند. هم چنين به دليل بُرد بالاي مطالبات غيرسياسي فرودستان، از رهگذر هژمونيك شدن اين طبقه در جنبش، امكان طرح مطالبات سياسي طبقات فرادست حاشيه اي را نيز افزايش مي دهد. گرچه مي توان در ضمن يك استراتژي پيچيده از طبقات مختلف اجتماعي براي افزايش قدرت جنبش سبز بهره مند شد لكن اين طبقه فرودست است كه اصلي ترين پياده نظام مخالفان جنبش است. بنابراين خواه ناخواه اينان برگه برنده هستند.

از منظر اين تحليل ها جنبش سبز از ابتدا اگرچه نيم نگاهي به خواسته هاي اين طبقه داشت ولي رفته رفته حقيقت خود را آشكار نموده و از آنان روي گرفت. آيا مي توان آبِ از جوي رفته را بدان بازگردانْد؟ ظاهرا اين گونه نيست. فرصت ها از دست رفته اند.

اما هنوز نقطه اميدي پابرجاست. بله اشتباه در هدفمندسازی يارانه ها. هدفمندي يارانه ها، سياست هاي تعديل و.. بسته هايي هستند جهاني؛ طراحي شده از سوي نهادهاي حافظ منافع سرمايه داري مثل بانك جهاني و صندوق پول؛ و در ضمنِ يك موج جهاني وارد كشورها مي شوند. در پشت لفاظي هاي منطقي – نما در فرآيند توجيه اين بسته، روابط قدرت – منفعت صاحبان سرمايه به خوبي پنهان مي ماند.
 
سخن اين نيست كه اقتصاددانان در يك همكاري مزدورانه به نفع ايشان حكم مي كنند بل سرشت استدلال اقتصاديِ متعارف به گونه اي است كه از اين دست از روابط هاي زيرين غافل مي ماند. هدفمندي يارانه ها آن چنان كه در حال حاضر منطقي و ناگريز نشان مي دهد به راحتي مي تواند با موجي ديگر از سوي همان نهادها و .. غيرمنطقي و غيرعقلايي جلوه كند. اين طرح به راستي سرنوشتي به سان تعديل خواهد داشت.
 
پس از تحميل هزينه هاي فراوان و بريدن بيش از پيش طبقات اجتماعي از نظامْ نهايتا متوقف خواهد شد. تلخي اين ماجرا نسبت به ماجراي تعديل اين خواهد بود كه نهادهاي جهاني اين بار براي نشان دادن خطاهاي تحليلي اين بسته به تجربه تلخ ايران استناد خواهند كرد.

از سويي فارغ از لفاظي هاي ساده انديشانه در رساي عدالت گستري اين بسته، تاثيرات سوء آن بر رفاه فرودستان واضح و مبرهن است. طيف فرودستاني كه بعد از جنگ همواره بي پايگاه و به مثابه «يك گروه اندك حاشيه اي» جلوه گر شده اند، مي رفت تا اميدوار شده پايگاهي در دل دولت عدالت پيدا كنند. اما گويي سرنوشت تلخ اين عده ي بي شمار است كه هميشه بيشترين هزينه ها را در مقابل كمترين عوايدي بپردازند. 

پس از نااميد شدن ايشان از دولت عدالت، بسا حافظه بد ايشان نسبت به سران جنبش كمي تعديل شده باشد. بنابراين به عقیده تحلیل‌گران سبز، وقت را مغتنم بايد شمرد. از منظر اين تحليل ها با اندكي چرخش به سمت فرودستان مي توان از ظرفيت عظيم و هميت والاي ايشان بهره مند شد. هم از شدت رنج و آلام ايشان كاست و هم سوار بر موج ايشان دغدغه هاي سياسي جنبش را مطالبه كرد.

به این ترتیب، تجربه شكست اصلاحات، شكست جنبش سبز و.. را مي توان با «دست به دامانِ فرودستان شدن» و از اين رو پيروزي به فراموشي سپرد و منتظر پيروزي هاي بعدي بود. به اعتقاد کارشناسان اقتصاد سیاسی سبز، اشتباه استراتژيك سران جنبش قابل جبران است. اين جبران هم از درون و هم از بيرون بايستي صورت گيرد. هم در درون بايستي نقطه ثقل را از فرادستان به فرودستان منتقل ساخت و هم در بيرون از تصويب بسته هدفمندي يارانه ها خوشحال بود.
 
از درون بايستي اشتباهات گذشته را اصلاح كرد و از برون بايستي از اشتباه دولت استقبال كرد. اين دو در كنار هم تنها اميد برجايي و پويايي جنبش است.

آيا آرزوهاي اين دست از تحليل ها به سرانجام مي رسد؟ همه چيز در چند ماه آينده مشخص خواهد شد. دولت يا با فشارهاي وارده عطاي بسته هدفمندي يارانه ها را به لقايش مي بخشد و از اين طريق بر ناكارآمدي خود مي افزايد يا با پاي فشاري بر بسته نه چندان مستحكمِ خود و اجرای نامناسب آن، در مقابل فرودستان و عواقب پيش رو قرار مي گيرد. دولت كدام راه را انتخاب مي كند؟ همه چيز در آينده اي نه چندان دور مشخص خواهد شد.

bato-adv
bato-adv
bato-adv