عباس عبدي، فعال سياسي اصلاحطلب معتقد است كه «جريان اصلاحات نبايد خيلي كاري به كار اين اپوزيسيون برانداز داشته باشد. آنها در شرايط كنوني خيلي اهميتي ندارند.»
به گزارش اعتماد، او چنين استدلال ميكند كه اگر اين اپوزيسيون برانداز مهم بود، سعي نميكرد با همين كارهاي فيك و توييتربازي اصلاحات را تخريب كند. او همچنين به شعار «اصلاحطلب، اصولگرا ديگه تمومه ماجرا» اشاره كرده و اين پرسش را مطرح ميكند كه «خب فرضا تمومه ماجرا؛ شما چه چيزي براي گفتن داريد؟»
چرا نيروهاي اپوزيسيون برانداز به ويژه در توييتر حمله عليه اصلاحطلبان را در دستور كار خود دارند؟
اپوزيسيون برانداز به اين دليل حمله به اصلاحطلبان بهويژه در توييتر را در دستور كار خود قرار دادهاند كه تصور ميكنند، اصلاحطلبان ميتوانند در مردم اميد به اصلاحات و بهبود را زنده نگه دارند. بهترين راهي كه اپوزيسيون خارج از كشور پيش پاي خود ميبيند اين است كه اين اميد را از بين ببرد و با از بين رفتن اميد تمام نيروها متوجه براندازان خواهند شد. دليل ديگر اين است كه آنها از كل سيستم عبور كردهاند و امكان بقايي براي آن تصور نميكنند.
فكر ميكنند به دليل فشار خارجي يا انواع ديگر فشارها ميتوانند به هدفشان برسند. تنها مانع پيشروي خود را بخش قابلتوجهي از اصلاحطلبان ميبينند كه با وجود نقدهاي جدي به نظام اما موافق اين نوع رفتارهاي براندازان نيستند. آنها اصلاحطلبان را خطرناك ميدانند.
براي رسيدن به اهداف خود تصور ميكنند كه بايد اين مانع را بيش از پيش از بين ببرند و بياعتبار كنند. در مجموع فكر نميكنم كه در اين هدف خيلي موفق شوند. مگر اينكه اصلاحطلبان نتوانند جايگاهي كه براي خودشان تعريف كردهاند، به صورت درستي بازتوليد كرده و پيش ببرند.
چرا اين حملهها بيشتر در توييتر صورت ميگيرد؟
توييتر جايي نيست كه خيلي نياز به استدلال باشد. با ١٤٠ كاراكتر كه كسي نميتواند استدلال كند. يك چيزي ميگويد و اگر هم بپرسند كه چرا توضيح نميدهي، پاسخ ميدهد كه جايي براي پاسخ دادن نيست. خيلي از افراد در توييتر فيك هستند. خيلي به آنها نبايد اهميت داد. جريان اصلاحات نبايد خيلي كاري به كار اين اپوزيسيون برانداز داشته باشد.
آنها خيلي اهميتي در شرايط كنوني ندارند. اگر اصلاحطلبان خط مشي روشني براي برونرفت از بحران داشته باشند، اين جريانات هيچ اهميتي ندارند. اگر مهم بودند، سعي نميكردند با همين كارهاي فيك و توييتربازي اصلاحات را تخريب كنند.
شعار «اصلاحطلب، اصولگرا ديگه تمومه ماجرا» نيز به خودي خود خيلي مهم نيست بلكه فراگيري و پذيرش آن در جامعه بايد بررسي بشود. اين شعار كاملا سلبي است و خب فرضا تمومه ماجرا؛ شما چه چيزي براي گفتن داريد؟ نبايد قضيه را از طريق شعار جدي گرفت. بلكه بايد به مسائل اساسيتري پرداخت كه مسائلي جدي است و زمينههاي اين شعارها را تشكيل ميدهد.
امروز يك شعار داده ميشود و فردا هم شعار ديگري. در جريان حوادث سال ٨٨ هم تعداد زيادي شعار به گونههاي مختلفي داده شد كه متاسفانه آن زمان خيلي جدي گرفته شد و بعدا هم بهسرعت فراموش شد. اصلاحطلبان نبايد خود را خيلي دربند اين شعارها بكنند. بايد براي خود خط مشي روشن داشته باشند و مسائل كشور و راههاي برونرفت آن را نيز بگويند.