فرارو- فرهاد کیانفرید؛ با نزدیک شدن به انتخابات یازدهمین دوره مجلس محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید تصمیم به تاسیس یک حزب جدید گرفته است و حتی شنیده شده که او قصد دارد در انتخابات 1400نیز کاندیدا شود. اما تحلیل او که منجر به چنین تصمیمی شده است تا چه حد با واقعیت مطابقت دارد؟
به گزارش فرارو؛ اخیرا خبری مبنی بر تشکیل حزب توسط محمدرضا عارف در خروجی رسانهها قرار گرفت که در این خبر علاوه بر این مسئله به برنامه ریزی وی برای انتخابات 1400 ریاست جمهوری اشاره شده است. این در حالی است که تا امروز در هیچ یک از محافل سیاسی اصلاحطلبان صحبت از کاندیداتوری او در این انتخابات مطرح نیست و بسیاری دلیل آن را عملکرد ضعیف وی در مجلس شورای اسلامی میدانند.
عارف که در اوج محبوبیت از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 کنار رفته بود (البته به عقیده برخی او با نارضایتی و دلچرکین کنار رفت و این تصمیم وی نبود) حالا دوسالی است که دیگر هیچ خبری از آن محبوبیتش میان مردم شنیده نمیشود و هرآنچه به گوش میرسد انتقاد از عملکرد منفعلانه وی در بهارستان است. البته همچنان اطرافیان او که عمدتا در فراکسیون امید حضور دارند از تصمیمات و رویکرد او دفاع میکنند و حالا هم قرار است که با حضور همین افراد حزب جدیدی تاسیس کند.
اما اینکه چه اتفاقی رخ داد که عارف محبوب سال 92 تبدیل به عارف منفعل سال 97 شد، باید کمی به عقبتر برگردیم. در ایام انتخابات مجلس دهم لیستی از سوی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات با ریاست عارف منتشر که با انتقادهای بسیاری مواجه شد. در ان دوره توجیه عارف و اعضای شورای عالی سیاستگذاری این بود که بعد از ردصلاحیتهای گسترده آنها به اجبار چنین لیستی ترتیب دادهاند. هرچند این به طور کامل نتوانست افکار عمومی را قانع کند اما با آن کنار آمدند و به تمام 30نفر حاضر در لیست رای دادند.
اما این تازه آغاز ماجرا بود. عملکرد ضعیف و غیر منسجم آنها و همچنین انشعاب در فراکسیون امید و اینکه عارف حتی بعد از شکست در رقابت با علی لاریجانی بر سر کرسی ریاست مجلس، نتوانست ریاست یکی از کمیسیونها را بدست بیاورد بر میزان نارضایتیها افزود. ولی اوج ماجرا به لیست انتخاباتی شورای شهر باز میگردد. زمانی که لیست تهیه شده نه مورد تائید سیدمحمد خاتمی بود و نه مردم رضایتی از آن داشتند و در راس این اتفاق هم محمدرضا عارف حضور داشت. حتی بنابر گفته برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب او زمانی که با مخالفت خاتمی از لیست مواجه شد، قهر کرده و از جلسه خارج شده بود. اما با اینحال شرایط به گونهای بود (زمان کافی برای تهیه لیست دیگر وجود نداشت) که هم خاتمی و هم مردم مجبور به حمایت از لیست شدند اما مردم دیگر دلشان از عارف صاف نشد.
نکته قابل توجه این بود که عارف بارها به گونهای عمل کرد که حاکی از آن بود که او تصور میکند دیگر عارف سال 92 نیست و با توجه به محبوبیتی که در آن انتخابات کسب کرده بود و با بیشترین رای وارد مجلس شورای اسلامی شدهبود، از یک جایگاه خاصی برخوردار است. به عنوان نمونه زمانی که صحبت از رای اعتماد به وزرای دولت دوازدهم مطرح شد، برخی نمایندگان عنوان کردند که در جلسهای با سید محمد خاتمی، این موضوع را مورد بررسی قرار دهند اما عارف در واکنش به این پیشنهاد اعلام کرد که تصمیم در داخل مجلس گرفته میشود اما هرکدام از نمایندگان میخواهند میتوانند با خاتمی مشورت کنند.
حتی به نظر میرسید عدم تمایل او به ریاست کمیسیونها نیز از همین مسئله نشات گرفته بود و او صرفا ریاست مجلس را در شان و جایگاه خود میدید. حتی زمانی که از او در خصوص اینکه چرا در قبال وزرا سکوت میکند عنوان کرد وقتی میتوانم با یک تماس تلفنی با رئیس جمهور یا وزرا صحبت کنم لزوم اینکه آنها را به مجلس بکشانم چیست؟ هرچند بعدها اعلام کرد که جوابهای تماسش را نمیدهند. بنابراین به نظر میرسد او بدون توجه به فضای افکار عمومی همچنان معتقد است که میتواند در انتخابات 1400 شرکت کند و پیروز میدان باشد. او قصد دارد حزب جدید تاسیس کند که هم در انتخابت سال آینده مجلس تاثیرگذار باشد و هم به عنوان یک لیدر عمل کند و هم خود را برای انتخابات 1400 آماده کند. شاید بیراه نباشد که بگوییم او مانند محمدباقر قالیباف به دنبال این است که خود را از زیر سایه بزرگان جریان متبوعش خارج کند و نقش رهبری را ایفا کند. زیرا خود را در این حد و اندازه میبیند که بتواند مستقل یک جریان جدید را هدایت کند اما این تصورات عارف میتواند موجب چند دستگی میان اصلاح طلبان شود و 84 دیگری را رقم بزند.
عارف و اطرافیانش متوهم هستند
در همین خصوص مهدی آیتی نماینده ادوار مجلس که مدتی با محمدرضا عارف در بنیاد امید همکاری داشته است در گفتگو با فرارو عنوان کرد: «مسئله تاسیس احزاب صرفا مختص آقای عارف نیست بلکه این روزها صحبت از تشکیل حزب و تاسیس روزنامه توسط افراد مختلفی از جمله خانم مولاوردی مطرح است که من شنیدم ایشان پیگیر هستند که یک حزب تاسیس کنند. البته با توجه به اینکه به ایام انتخابات مجلس نزدیک میشویم این یک اتفاق معمول و طبیعی است. اما اینکه چرا آقای عارف به جای اینکه عضو یک حزب شوند تصمیم گرفتند که حزب جدیدی تاسیس کنند ابتدا من اشاره میکنم به این آیه قرآنی که میگوید: «کل حزب بما لدیهم فرحون» به این معنی که هر کسی به هرآنچه خود دارد دلشاد و دلخوش است. حالا این را در عرصه سیاسی میبینیم. به این معنی که یک معیاری در تشکیل حزب وجود دارد که آن در کشورهای جهان سوم با کشورهای پیشرفته زمین تا آسمان فرق دارد.»
او در پاسخ به این سوال که چرا عارف به جای اینکه وارد یک حزب شود به دنبال تاسیس حزب جدید است، گفت: «قبل از اینکه بخواهم وارد مسئله تشکیل حزب توسط آقای عارف شوم لازم است به چند نکته اشاره کنم. اصلا تاسیس احزاب بیریشه و بیاساس با تعداد اعضای محدود که قارچگونه به وجود میآید و رشد میکند، مختص جهان سوم است. زیرا آنچه که در کشورهای پیشرفته متعدد و متکثر میشود NGOها است نه احزاب؛ بنابراین تکثر احزاب صرفا مختص کشورهای جهان سوم است. مثلا شما در افغانستان میبینید که به ازای هر سه نفر یک حزب وجود دارد. البته حالا که قوانین جدید وضع شده است صرفا حدود ۱۰۵ تای آنها مجوز رسمی دارند.»
وی ادامه داد: «نکته جالب توجه درباره چنین احزابی این است که دوران حیاتشان بسیار کوتاه است. یعنی زمان زیادی از تولد تا مرگشان فاصله نیست و برخلاف آنها حالا شما احزاب بزرگ در دنیا را ببینید. مثلا حزب محافظهکار بریتانیا یا حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه ایالات متحده حدود ۲۰۰ سال سابقه و عمر دارند و تمام زیرمجموعههای خود که در غالب NGO هستند را پوشش میدهند. اما در ایران ما شاهد هستیم که تمام احزاب صرفا در دوره انتخابات فعالیت میکنند و در باقی ایام در کما هستند و اوج فعالیتشان در ایام انتخابات است که همین آقایان که با تعداد محدودی از اعضا یک حزب تشکیل داده اند به دنبال این هستند که کرسیهای شوراهای ائتلافی تشکیل شده را بدست بیاورند.»
این فعال سیاسی تصریح کرد: «البته این تنها مشکل احزاب نیست. من یک زمانی در حزب اعتماد ملی حضور داشتم و در آن دوره به آقای کروبی میگفتیم که باید کنگره سالانه در زمان مقرر برگزار شود، اما ایشان از برگزاری آن طفره میرفتند. همین رفتار را در حزب مردم سالاری هم شاهد بودم. من یک مدت کوتاهی در این حزب حضور داشتم و وقتی به آقای کواکبیان میگفتیم کنگره برگزار کنید، حاضر نبودند اینکار را انجام دهند. استدلالشان هم این بود که آنها این حزب را تشکیل داده اند برایشان مانند بچهشان میماند و اگر قرار باشد به صورت مداوم کنگره برگزار شود ممکن است با یک لابی، حزب در اختیار مخالفان داخلی آنها قرار گیرد؛ بنابراین به نظر میرسد فعالان سیاسی حزب را برای خودشان و دار و دسته خودشان میخواهند.»
آیتی گفت: «بنابراین من به طور واضح و قطعی میگویم که اگر آقای عارف حزب جدیدی تشکیل دهند، صرفا برای همین مسائل است و مطمئن باشید نه تنها همهگیر و فراگیر نخواهد بود بلکه موفق هم عمل نخواهد کرد. مشکل ایشان این است که به شدت در خصوص رای ریاست جمهوری متوهم هستند. واقعیت این است که اگر نگاهی به سابقه مدیریتی ایشان در سه دهه اخیر بیاندازید میبینید ایشان در دولت اصلاحات چهار پست حساس نظیر معاون اول رئیس جمهور، رئیس دانشگاه تهران، وزیر مخابرات و رئیس سازمان برنامه بودجه داشتند که در هیچکدام هم خوب عمل نکردند و یک مدیریت ضعیف داشتند. بعد از آن بنیاد امید را تاسی کردند که در آن هم موفق نبودند.»
وی ادامه داد: «شاید جالب باشد که به این نکته اشاره کنم. مدتی (حدود یک سال) ما به عنوان نماینده ادوار در این بنیاد حضور داشتیم. جلساتی که در این بنیاد برگزار میشد هیچ خروجی سازندهای نداشت. حتی در بسیاری از موارد افرادی که به عنوان مشاوره آقای عارف در اطرافشان حضور داشتند و برخی نزدیکان ایشان، آقای عارف را مدیریت میکردند و مسیر بنیاد امید را تغییر دادند. آنها جوری مسیر این بنیاد را تغییر دادند که مثلا خانم دکتر داداشیان که مدیرعامل بنیاد امید بود نتوانست در لیست انتخاباتی حضور داشته باشند و توسط آقای حسن رسولی با یک کلک سیاسی از دور خارج شدند. جالب است که مشابه همین کلکها را مشاوران آقای عارف به ایشان هم میزدند. این افراد همراه با آقای عارف وارد شورای عالی سیاستگذاری هم شدند و حالا وارد شورای شهر تهران شدهاند.»
این نماینده ادورار مجلس اظهار کرد: «با اینحال آقای عارف بخاطر رای که در انتخابات مجلس کسب کردند، احساس کرده است که جایگاه و پایگاه قابل توجهی دارد و در حال برنامهریزی برای انتخابات ۱۴۰۰ هستند. از سوی دیگر همین اطرافیان ایشان که آقای عارف را پلکان قرار دادند وارد مجلس و شورای شهر تهران شدهاند به فکر تشکیل حزب افتادهاند که یک بازی سیاسی جدید به راه بیاندازند. من این را به یقین میگویم که آقای عارف گزینه مناسبی برای ریاست جمهوری نیستند. همانطور که گزینه مناسبی برای ریاست مجلس نبودند. ایشان یک چهره آکادمیک هستند و بیشتر برای تدریس کارآمد هستند تا مدیریت. حتی به نظر من ایشان سیاستمدار نیستد. سیاستمدار واقعی افرادی مثل آقای روحانی و آقای لاریجانی هستند. حالا شما آقای عارف را با این افراد مقایسه کنید میبینید که هیچ شباهتی به هم ندارند و به همین دلیل است که میگویم ایشان سیاستمدار نیستند. منظور من تائید آقایان روحانی یا لاریجانی نیست من صرفا میگویم اینها سیاستمدار هستند.»
آیتی در پایان تاکید کرد: «به نظر من وقتی آقای عارف یک سیاستمدار نیستند بهتر است اصلا وارد چنین وادیهایی نشوند، زیرا هم به خودشان آسیب میزنند و هم اطرافیانش از او سواستفاده میکنند. نکته جالب توجه این است که الان با توجه به رای آقای عارف در انتخابات مجلس، ایشان و اطرافیانشان دچار این توهم شدهاند که آقای عارف دارای پایگاه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در کشور هستند، اما واقعیت این است که این پایگاه اجتماعی فروریخته است. زیرا الان دیگر نه سال ۹۲ است و نه ۹۴ و ۹۶. دیگر حتی رویکرد مردم با سال ۸۸ هم متفاوت است. مردم از یک سری پروسههای اجتماعی و سیاسی عبور کرده اند و متحول شدهاند. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که سال ۱۴۰۰ رای اولیها وارد میدان میشوند که اصلا اینها را قبول ندارند.»
بیا رای میدیم بهت