پرونده درگیری اعضای ایرانی باند یاکوزا در ژاپن که منجر به قتل یک ایرانی و دستگیری سایر اعضای آن شده بود، در دادگاه کیفری استان تهران درحالی رسیدگی شد که متهم ادعا کرد قتل کار سایر اعضای گروه بوده و او قاتل نیست.
به گزارش شرق، بر اساس مدارک موجود در پرونده، آذر سال ۹۴، پسری ایرانی به نام سیروس در ژاپن به قتل رسید. رسیدگی به این پرونده با شکایت مادر سیروس در شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد.
بررسیها نشان میداد هفت مرد جوان درحالیکه قمه و چاقو بهدست داشتند، سوار بر دو خودرو راه را بر مقتول سد کرده و با ضربات متعدد چاقو او را به کام مرگ کشاندهاند. شش متهم این پرونده از سوی پلیس ژاپن دستگیر شدند، اما پسر ۳۱ سالهای به نام سیروس مخفیانه از ژاپن فرار کرد. با این فرضیه که احتمال دارد سیروس به ایران برگردد، تصویر او به پلیس داده شد. بهاینترتیب با گذشت یک سال از این جنایت آخرین عضو باند یاکوزا مرداد سال ۹۵ شناسایی و دستگیر شد.
او پس از انتقال به دادسرای جنایی تهران در بازجوییها گفت: ما یک باند مواد مخدر داشتیم، برای همین سیمکارتهایی را خریداری میکردیم که مشتریهای مخصوص داشت. یعنی افرادی با این سیمکارتها تماس میگرفتند و درخواست مواد مخدر میکردند. هر چقدر زنگخور این سیمکارتها بیشتر بود، ارزش آن بالاتر میرفت.
سیروس هم صاحب یکی از این سیمکارتها بود. ما سیمکارت را به مبلغ چهار میلیارد تومان از او خریداری کردیم. ۸۰۰میلیون تومان آن را در ژاپن به خود سیروس دادیم که میخواست با آن ماشین بخرد. سهمیلیارد و ۲۰۰میلیون تومان باقیمانده را از طریق یک رابط به مادر مقتول دادیم.
او ادامه داد: از آنجایی که کارمان غیرقانونی بود، همه معاملاتمان را نقدی انجام میدادیم و هیچ مدرکی مبنیبر واریز پول نداریم. دو ماهی از خرید سیمکارت گذشته بود که متوجه شدیم زنگخور تلفن کم شده است. تلفنی که باید روزی حداقل ۳۰ بار زنگ میخورد، در روز تماسهای خیلی کمی داشت. وقتی موضوع را با دقت بررسی کردیم، متوجه شدیم صاحب قبلی سیمکارت که سیروس بود، با مشتریهایش تماس گرفته و به آنها شماره سیمکارت جدید داده است؛ درحالیکه ما سیمکارت را با مشتریهایش خریداری کرده بودیم.
به سراغ سیروس رفتیم، اما او زیر بار نرفت. برای اثبات دروغگوییاش حتی بهعنوان مشتری با شماره تلفن جدیدی که بین مشتریهایش پخش کرده بود، تماس گرفتیم و خود سیروس جواب داد. به او گفتیم دست از کارش بردارد، اما قبول نکرد.
درنهایت از او خواستیم پولمان را برگرداند، اما بیفایده بود و سیروس ناپدید شد. متهم ادامه داد: بالاخره از طریق شماره تلفنی که سیروس به مشتریهایش داده بود، او را پیدا کردیم. با او بهعنوان خریدار مواد قرار گذاشتیم. سر قرار رفتیم تا او را بترسانیم، اما سیروس با دیدن ما فرار کرد.
ساعت یکونیم شب بود که با سه خودرو تعقیبش کردیم؛ پس از تصادف ناچار به توقف شد. از ماشین پیاده شدیم و به طرف سیروس رفتیم. ما قمه و چوب داشتیم، اما سیروس اسلحه داشت. او اسلحهاش را بهطرف من گرفت و من با قمه به دستش زدم. اسلحه روی زمین افتاد و سیروس بهصورت من گاز اشکآور زد. بعد از درگیری هر هفت نفرمان سوار بر خودرویی که سالم مانده بود، فرار کردیم. سیروس هم که مجروح شده بود، بعد از خاککردن مواد مخدری که همراهش بود، بهکمک یک نفر به بیمارستان منتقل شد، اما جان باخت.
من در این جنایت بیگناهم و قتل را همدستان دیگرم مرتکب شدهاند. این درحالی بود که شش متهم دستگیرشده از سوی پلیس ژاپن، مدتی قبل در دادگاه کاتوچیکارای ژاپن به سه تا هفت سال حبس محکوم شدند. به این ترتیب، با توجه به مدارک مستند در پرونده و با وجود اینکه متهم ۳۱ ساله به قتل اعتراف نکرده بود، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
بعد از اینکه کیفرخواست خوانده شد و اولیایدم هم درخواست قصاص کردند، متهم در جایگاه قرار گرفت. او قتل را انکار کرد و گفت: این قتل کار من نبود، اولیایدم میدانند که من این کار را نکردم، اما چون متهمان اصلی در ژاپن هستند از من شکایت کردهاند. متهمان دیگر هم در ژاپن زندانیاند و اگر هم آزاد شوند به ایران برنمیگردند، چون با توجه به اینکه قاچاقچی مواد مخدرند و چندین کیلو مواد جابهجا کردهاند، حکم آنها اعدام خواهد بود.
متهم گفت: من یک ضربه با شمشیر به دست مقتول زدم و ضربهای هم با چوب بیسبال زدم، اما مرگ بر اثر ضربهای بوده که به پایش برخورد کرده است. این کار من نبوده و اتهام قتل را قبول ندارم. در ادامه وکیل متهم در جایگاه حاضر شد و دفاعیات خود را مطرح کرد و در پایان هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.