محمد هاشمی، برادر آیتالله روایت قابل تاملی دارد. او به رسانه دولت گفت: «آقای کریمی قدوسی میداند که استخر فرح کجاست. استخر فرح در حقیقت در مشهد است که وقتی آقای قدوسی فرمانده بسیج مشهد بود، برای شنا به آنجا میرفت و با دوستانش در آنجا درباره مسائلی صحبت و رایزنی میکرد.»
اظهارات محمد هاشمی دریچه جدیدی را به سوی اهداف دلواپسان گشود و در صورت تایید باید به دنبال افراد همسو با کریمی قدوسی بود که از این استخر استفاده میکردند.
روزنامه آرمان نوشت: «استخر فرح» به سوژه جدید دلواپسان تبدیل شده است. همگان آگاه هستند که نخستین بار موضوع استخر فرح در پلاکارد یک طلبه در تجمع مدرسه فیضیه قم مطرح شد و پس از آن منصور ارضی به درگذشت آیتالله هاشمی در این استخر اصرار کرد که البته موضوع به همین دو مورد ختم نشد؛ چنان که رئیس بنیاد تاریخ پژوهی انقلاب اسلامی با اشاره به شعار حاشیهساز تجمع طلاب در قم گفت: ارزندهترین شعار این تجمع اما شعار «ای آن که مذاکره شعارت؛ استخر فرح در انتظارت» بود که به کسانی که در قدرت هستند و در برج عاج نشستهاند و قدرت مستشان کرده است، نهیب زد و هشداری بسیار اخلاقی و عظیم داد که حواستان باشد که شما نیز روزی از دنیا میروید. شما از مرحوم هاشمی رفسنجانی بالاتر نیستید که با آن دبدبه و کبکبه، عزرائیل جانش را در استخر گرفت. پس به خود آیید و حواستان باشد که همیشه در این جایگاه قرار ندارید.
حجتالاسلام حمید زیارتی معروف به روحانی ادامه داد: این یک شعار مقدس و فوقالعاده اخلاقی بود اما دیدیم که چگونه عدهای که زبانشان در دهان آمریکاست چنین شعاری را این گونه تفسیر کردند که پس هاشمی رفسنجانی را کشتهاند.
واکنشها به استخر فرح
چند روز قبل غلامعلی رجایی مشاور آیتالله هاشمی به «آرمان» گفت: «پس از آن که دولت احمدینژاد بر سر کار آمد، دسترسی آقای هاشمی به این مجموعه که به لحاظ امنیتی از آن استفاده میکردند از میان رفت. بنابراین به این نتیجه رسیدند که فضایی را در سعدآباد برای ایشان ایجاد کنند. عماد نوه آیتالله هاشمی گفت در آنجایی که استخر درست شد، سولهای بود به آن صورت که اگر از پشت دیوار سنگی پرت میکرد به سقف این محوطه میافتاد. استخر فرح یک دروغ تاریخی است.»
یا علیزاده طباطبایی که توضیح داده است: «آیتالله هاشمی هفتهای دو جلسه ورزش میکردند و روز یکشنبه برای ورزش به استخر «کوشک» رفته بودند. این استخر تحت نظارت حفاظت مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و شخص دیگری نمیتوانست از آن استفاده کند. آیتالله هاشمی اجازه نمیدادند که در زمان ورزش ایشان دوربینها روشن باشد و محافظان نیز در اطراف ایشان حضور نداشتند. به همین دلیل هنگامی محافظان ایشان از مساله مطلع میشوند که کار از کار گذشته بود. یعنی آیتالله هاشمی قبل از این که به بیمارستان برسند، رحلت کرده بودند.»
فرزندان آیتالله هاشمی هم مانند ایشان از سکوت در برابر هجمهها استفاده میکنند؛ چرا که آگاه هستند دلیل این هجمهها حسادت به مشی و موفقیتهای آیتالله و تدابیر ایشان برای اداره کشور است که خودشان از آن بیبهره هستند و از سویی جامعه به خوبی پی به اهداف مطرحکنندگان این شعار و هجمههای مختلف به آیتالله هاشمی آگاه هستند. بنابراین نیازی به تشریح نمیبینند. اما زمانی که با اصرار اهالی رسانه برای تکرار واقعیت و پاسخ به دلواپسان مواجه میشوند، توضیحات محدودی میدهند.
فائزه هاشمی میگوید که «شاید فکر نمیکردند که از دسته پلاکاردها عکس گرفته و منتشر شود. در دنیای امروز که هیچ چیزی مخفی نمیماند گاف دادهاند و از دستشان در رفته است. البته قطعی نمیشود حرف زد و افراد غیر مسئول که حرف متفاوت میزنند، زیاد هستند. اما نهادهای مسئول به خصوص شورای عالی امنیت ملی که با مساله فوت بابا مرتبط بودند و این موضوع را بررسی میکردند، نباید این موضوع را فقط یک سهلانگاری یا اشتباه از سوی برخی ببینند بلکه باید به عنوان یک سرنخ به این پلاکارد نگاه کنند و موضوع را دنبال و به نتیجه برسانند.»
محمد هاشمی، برادر آیتالله روایت قابل تاملی دارد. او به رسانه دولت گفت: «آقای کریمی قدوسی میداند که استخر فرح کجاست. استخر فرح در حقیقت در مشهد است که وقتی آقای قدوسی فرمانده بسیج مشهد بود، برای شنا به آنجا میرفت و با دوستانش در آنجا درباره مسائلی صحبت و رایزنی میکرد.»
این اظهارات محمد هاشمی دریچه جدیدی را به سوی اهداف دلواپسان گشود و در صورت تایید باید به دنبال افراد همسو با کریمی قدوسی بود که از این استخر استفاده میکردند.
مسیری که دیگر جواب نمیدهد
دلواپسان درصدد بودند تا پس از رحلت آیتالله هاشمی بار دیگر اتهاماتی را به ایشان وارد کنند که این بار یک هدف اصلی پنهان کردن آن چه بود که در این جریان میگذرد و سبب انتقادات زیادی شده که محاکمه دو بال رئیسجمهور محبوب آنها، یعنی بقایی و مشایی و ارتباط عملکردشان با حمایت دلواپسان است. دلواپسان اما غافل هستند که این مسیری که طی میکنند، برای جامعه، قدیمی شده و دیگر فرافکنی و شایعاتشان پاسخگو نیست.»