bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۷۳۸۸۲

وحید مظلومین؛ سلطان سکه"یا "ملاعمر"؟

در سبزه‌ميدان روايت‌ها از مظلومين متفاوت‌تر است. برخي او را نمي‌شناسند و آنها هم که مي‌شناسند به دو دسته کلي تقسيم مي‌شوند؛ آنها که از او برائت مي‌جويند و او را اخلالگر مي‌دانند و آنها که از او به نيکي ياد مي‌کنند و همان روايت ونک‌نشينان را از خوبي‌هاي او تکرار مي‌کنند. آنها که او را اخلالگر مي‌دانند اغلب به روحيه سلطه‌گرش در بازار اشاره مي‌کنند.

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۹ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۷

این خبر به روز رسانی شده است.

وحید مظلومین "سلطان سکه" صبح امروز ۲۳ آبان ۹۷ اعدام شد
۱۳۹۷/۰۸/۲۳ - ۰۹:۵۰

وحید مظلومین؛ سلطان سکه

سحرگاه روز چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ حکم وحید مظلومین فرزند حبیب‌اله و محمد اسماعیل قاسمی فرزند غلامعلی که به جرم افساد فی‌الارض از طریق تشکیل شبکه فساد اخلال در نظام اقتصادی و ارزی و پولی کشور با انجام معاملات غیرقانونی و غیرمجاز و قاچاق عمده و کلان ارز و سکه به اعدام محکوم گردیده بودند، به اجرا گذاشته شد. او ملقب به سلطان سکه بود.

در این پرونده بر اساس گزارش بهمن ماه سال نود و شش بانک مرکزی و سپس با گزارشات وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی، تعدادى از عوامل مهم و موثر در اخلال ارزى و تلاطم بازار، از جمله دو مجرم فوق شناسایى و دستگیر شدند و گرچه متاسفانه از زمان اعلام بانک مرکزى و دستگیرى فرزند وحید مظلومین به نام محمد رضا مظلومین اعضاى شبکه موفق شده بودند بخشى از اسناد و مدارک جرم را معدوم یا مخفى نمایند معذلک با تحقیقات میدانى و تحقیق از جمعى از متهمین دستگیر شده مشخص شد شبکه وحید مظلومین از مؤثرترین فعالان غیر مجاز بازار ارز و سکه بوده و با استفاده از حساب هاى بانکى دیگران از چندین سال قبل تا زمان دستگیرى فعالیت گسترده غیر مجاز و در مدت زمانى فقط گردش حساب دو تن از اقوام و کارمندان نامبرده مبلغ ۸/۲۱۹/۹۶۱/۸۸۱/۴۸۵ و ۳/۲۵۰/۵۵۱/۴۴۷/۲۷۸ ریال بوده و حسب اسناد و مدارک و تحقیقات به عمل امده از حساب بیش از ٤٠ نفر با تبانی با بعضى از کارمندان بانک در جهت پوشش فعالیت غیر مجاز ارزی و سکه استفاده نموده اند.

مظلومین با اینکه مجوز خرید و فروش سکه و ارز را نداشته است با ایجاد یک باند سازمان یافته بزرگ‌ترین شبکه اخلال ارزى و خرید و فروش بدون مجوز سکه را تشکیل داده و محمد اسماعیل قاسمی معروف به محمد سالم نیز یکى از اعضای این شبکه بوده است و تراکنش مالی شخص اسماعیل قاسمى در این شبکه چهار هزار و هشتصد و سی و چهار میلیارد تومان بوده است.

(بیشتر بخوانید...)

وحید مظلومین به اعدام محکوم شد
۱۳۹۷/۰۷/۰۹ - ۱۳:۱۰

وحید مظلومین معروف به سلطان سکه و "باقری درمنی" به اعدام محکوم شدند.

حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی‌اژه‌ای سخنگوی قوه قضاییه در گفت‌وگو با تسنیم اعلام کرد: اسامی 35 محکوم دادگاه‌های ویژه که حکم آنها در روزهای گذشته اعلام شده بود تا دقایقی دیگر اعلام می‌شود.

وی ادامه داد: دو نفر از اعدامی‌ها وحید مظلومین و باقری درمنی هستند.

 

وحید مظلومین؛ "سلطان سکه"یا "ملاعمر"؟

وحید مظلومین؛ سلطان سکه

وحید مظلومین؛ سلطان سکه"یا "ملاعمر"؟

فرارو- اولین جلسه محاکمه وحید مظلومین، محمد اسماعیل قاسمی و تعدادی از مرتبطین اخلال در نظام اقتصادی کشور روز شنبه ۱۷ شهریور برگزار شد.

وحید مظلومین مردی که بیش از 30 سال در بازار تهران به دادوستد ارز و سکه و طلا مشغول بود، به اتهام افساد فی‌الارض از طریق اخلال در نظام اقتصادی پای میز محاکمه نشست؛ مردی که سلطان سکه لقب گرفته بود و بازاریان پیش از آنکه لقب سلطان به او بدهند «مُلا» لقبش داده بودند.

به گزارش شرق، شرح مفصل آنچه وحيد مظلومين در سال‌هاي گذشته در بازار ايران انجام داده بود در کيفرخواست او نوشته و منتشر شده است، اما يافتن سرنخ‌هاي تازه‌اي از او و آنچه بازاريان درباره‌اش مي‌گويند مرا به خيابان ونک کشاند؛ جايي که او در سال‌هاي اخير و پس از بازنشستگي در بازار ارز و ورود به بازار طلا و جواهر، امپراتوري اقتصادي‌اش را مديريت مي‌کرد.

محبوب مرموز
در خيابان ونک پاساژ کوچکي وجود دارد که کاسبانش مظلومين را به شکل ديگري مي‌شناسند. او اينجا آن‌قدر محبوب است که هر سؤالي درباره او، با تأسفي آشکار در چهره پاسخ‌دهندگان همراه است و بسياري از مغازه‌داران اين راسته، هنوز هم هنگام صحبت درباره او پيشوند «آقا» را به نام او اضافه مي‌کنند.

دفتر مظلومين در اين خيابان، جايي بود که او دستورات سلطنتي‌اش در بازار طلا و سکه سال‌هاي اخير را از آن صادر مي‌کرد؛ جايي که به گفته برخي از بازاريان، تصميمات کلان درباره بازار سکه در آن اتخاذ مي‌شد و آن‌طور که يکي از بازاريان مي‌گويد «گوش بازار در قدرت» بود.

وقتي از يکي از مغازه‌داران درباره مظلومين مي‌پرسم، سريعا با خطاب قراردادن او با عنوان «آقا وحيد» تلاش مي‌کند به من يادآوري کند که حد خودم را بدانم و در ادامه گفت‌وگو از بي‌احترامي به او،‌ حتي اگر در حد ذکر نامش بدون احترام باشد خودداري کنم. او درباره مظلومين مي‌گويد: «آقاوحيد مَرد بود. باعزت و احترام. گره‌گشا و مسلمون. ما جز خوبي ازش نديديم». اين روايت مشترک بسياري از مغازه‌داران اين خيابان از مردي است که امروز متهم به اخلال در نظام اقتصادي کشور در سطح افساد في‌الارض است. يکي از مغازه‌داران درباره او مي‌گويد: «دستش به خير بود. جهيزيه مي‌داد، قسط مي‌داد، قرض مي‌داد، هيچ‌کس دست‌خالي از پيشش برنمي‌گشت. اگر مي‌فهميد که کاسبي يا از کاروبارت شناخت داشت، کمک‌هايي بهت مي‌کرد که پدر در حق پسرش نمي‌کند. در حق خيلي از اين کسبه موقع سختي‌ها پدري کرده. مي‌توانيد برويد بپرسيد».

از او مي‌پرسم که آيا مي‌داند اتهام مظلومين چيست؟ پاسخش شبيه به پاسخ بسياري از کسبه است. مي‌گويد: «تهمته. مي‌خوان بسوزوننش. خودت که مثلا خبرنگار هستي بايد بهتر بشناسي اينهارو».

يک کاسب ديگر در پاسخ به همين سؤال مي‌گويد: «آقا نابغه بود. نانِ نبوغش را مي‌خورد. تازه‌به‌دوران‌رسيده که نبود. 40 سال کاسب بود. چند سال قبل هم آمدند و او را بردند. چندوقت خبري از او نبود. بعد هم برگشت سر کارش. ان‌شاءالله اين‌بار هم همين‌طوري باشد. اصلا اين وصله‌ها به آقا نمي‌چسبد».

بااين‌حال يک مغازه‌دار جوان نظر کاملا متفاوتي دارد. او مي‌گويد: «بالاخره تا کسي کاري نکند که اين اتفاق‌ها برايش نمي‌افتد. پشتش گرم بود. مثل پادشاه مي‌آمد و مي‌رفت. موقعي که من اينجا کارم را شروع کردم، دوره‌اي بود که دستگير شده بود. بعد که برگشت هم مشخص بود که زياد برايش مهم نيست چه اتفاقي افتاده. نصف بازار سکه و طلا دست همين يک نفر بود. مي‌توانيد برويد سبزه‌ميدان و آمارش را دربياوريد که چطور سر هر کسي را که زير بار حرف‌هايش نمي‌رفت به سنگ مي‌زند. يکي از فاميل‌هاي من را بيچاره کرد. حالا هم بايد تاوانش را بدهد».

تصاویری از نخستین جلسه دادگاه سلطان سکه

از او درباره روز دستگيري مظلومين مي‌پرسم. مي‌گويد در آن روز سر کار نبوده، اما مي‌توانم از مغازه کناري دراين‌باره سؤال کنم. مغازه‌دار بعدي آن را کاملا به ياد مي‌آورد. مي‌گويد: «نشمردم چند نفر بودند، اما خيلي زياد بودند. همگي لباس شخصي پوشيده بودند. آمدند و در پاساژ را بستند. بعد پخش شدند توي پاساژ. رفتن توي جواهري و مدتي بعد هم سلطان را با خودشان بردند». مي‌پرسم آيا او مقاومتي نشان داد؟ حرف خاصي نزد؟ پاسخ مي‌دهد «نه، کلا آدم آرامي بود. هيچ‌وقت نديدم عصباني بشود. آن روز هم با آرامش رفت. پسرش کمي بي‌تابي مي‌کرد، اما خودش چيزي نگفت».

درباره پسرش که حالا به گفته دادستان تهران متواري است مي‌پرسم. مي‌گويد: «محمدرضا پسر خوبي بود. استعدادش به پدرش رفته بود، ولي فراري نبود. آن روز که پدرش را بردند همين‌جا بود. اگر فراري بود که خب او را هم مي‌توانستند همين‌جا بگيرند و ببرند. بعدش هم همين‌جا بود. روزي هم که آمدند اينجا و در را جوش دادند هم همين‌جا بود. اينها همش تهمت است». علت دادن لقب «ملا» به مظلومين را مي‌پرسم. مي‌گويد: «به سن من و شما نمي‌رسد. بايد از قديمي‌ها بپرسيد، شايد بدانند». هيچ‌کس در اينجا نمي‌داند لقب ملا از کجا آمده. يکي از مغازه‌داران مي‌گويد: «اصلا اين سؤال بي‌معني است. شما خبرنگارها فقط مي‌خواهيد حاشيه درست کنيد». يکي از مغازه‌داران اما پيشنهاد بهتري دارد. او مي‌گويد: «وقتي او به اينجا آمد اين لقب را داشت. برو سبزه‌ميدان شايد آنها بدانند».

ملاعمر در بازار
در سبزه‌ميدان روايت‌ها از مظلومين متفاوت‌تر است. برخي او را نمي‌شناسند و آنها هم که مي‌شناسند به دو دسته کلي تقسيم مي‌شوند؛ آنها که از او برائت مي‌جويند و او را اخلالگر مي‌دانند و آنها که از او به نيکي ياد مي‌کنند و همان روايت ونک‌نشينان را از خوبي‌هاي او تکرار مي‌کنند. آنها که او را اخلالگر مي‌دانند اغلب به روحيه سلطه‌گرش در بازار اشاره مي‌کنند.

يکي از آنها مي‌گويد: «قبلا که اينجا بود، نفس بازار دستش بود. بعد از دستگيري آخرش کلا رفت سمت طلا. پسرش کارهايي مي‌کرد؛ اما خودش فاصله گرفته بود. کلا سعي همه اين بود که جلوي راهش نباشند؛ چون له مي‌کرد و رد مي‌شد».

مي‌پرسم منظور از له‌کردن چيست؟

مي‌گويد: «اگر تصميم مي‌گرفت که حذفت کند، حذفت مي‌کرد. اينجا توي بازار قاعده و قانون حاکم است. نه آن قاعده‌هايي که توي کتاب‌هاي شما نوشته‌‌اند و مي‌نويسيد. اينجا حساب و کتاب دارد. بايد حواست باشد که جلوي دست و پاي بزرگ‌ترها نباشي». او توضيح بيشتري در‌اين‌باره نمي‌دهد و جزء کساني است که نمي‌داند لقب ملا از کجا آمده. او مي‌گويد: «نمي‌دانم. سنم نمي‌رسد. از وقتي که يادم هست، لقبش همين بوده. بايد سراغ بازاري‌هاي قديمي بروي». بازاري‌هاي باسابقه يا حوصله جواب‌دادن ندارند يا اينکه خودشان را به ندانستن مي‌زنند. در مقابل درِ يکي از مغازه‌هاي طلافروشي وقتي از صاحب مغازه در‌این‌باره سؤال مي‌کنم، يکي از مرداني که مشغول گفت‌وگو با اوست، لبخندي مي‌زند و مي‌پرسد: «چه اهميتي دارد که چرا اين لقب را گرفته؟» مي‌گويم همين‌طوري، از سر کنجکاوي. مي‌گويد: «کنجکاوي زياد خوب نيست». به نظر مي‌رسد که چيزهايي مي‌داند و بعد از آنکه چند دقيقه‌اي مثل طعمه‌اي بين سؤالات و جواب‌ها و خنده‌هايش دست‌وپا مي‌زنم، روايتي از لقب مظلومين مي‌دهد که بسيار عجيب است.

او مي‌گويد: سال‌ها قبل او اينجا دلالي و صرافي مي‌کرد. 10 سالي بود که کاسبي مي‌کرد و همه مي‌دانستند که هم زرنگ است، هم خوب بو مي‌کشد؛ اما آن سال‌ها اتفاقي افتاد که ديگر بوکشيدن ساده نبود و شبيه معجزه بود. يادم هست که آخر تابستان بود که چند معامله بزرگ کرد. معامله‌هاي بزرگ چيز عجيبي نيست؛ اما ما که همسايه‌اش بوديم، تعجب مي‌کرديم. حتي شنيديم که طلا و سکه هم خريده». ميان حرفش مي‌پرسم «کجايش عجيب بود؟» مي‌گويد: «خب ما ياد گرفته بوديم که او معمولا اشتباه نمي‌کند و براي همين حواسمان بود که پشت سرش راه برويم. اگر کسي جلو مي‌افتاد، ممکن بود زمين بخورد؛ اما اگر پشت سرش راه مي‌رفتي، ضرر نمي‌کردي. براي همين هميشه حواسمان به او بود و انصافا خودش هم هميشه راهنماي خوبي بود و حق پدري به گردن خيلي‌ها دارد. الان در همين سبزه‌ميدان خيلي‌ها کار و کاسبي‌شان را مديون کمک‌هاي او در سال‌هاي قديم هستند». حرفش را قطع مي‌کنم و مي‌گويم داشتي درباره تابستان حرف مي‌زدي. چه سالي بود؟ مي‌گويد: «سال80. ما هنوز برايمان سؤال بود که علت اين خريدهايش چيست که فردا يا پس‌فرداي آن، از ظهر گذشته بود و در مغازه‌مان نشسته بوديم که ديديم تلويزيون يک برج خيلي بزرگ را نشان مي‌دهد که دود از پنجره‌هايش بلند شده. صدا را زياد کرديم که ببينیم کجا آتش گرفته که يک هواپيما آمد و خورد وسط برج. همه شوکه شده بوديم. به آمريکا حمله شده بود. حتما مي‌داني ديگر؟ 11 سپتامبر را شنيده‌اي حتما؟» با تکان‌دادن سر تأييد مي‌کنم. ادامه مي‌دهد «بازار جهان تکان خورد. اينجا هم. چند نفر پس افتادند. يک نفر اما بُرده بود. خوب هم بُرده بود. حتما مي‌داني چه کسي را مي‌گويم.

دوستانش به شوخي مي‌گفتند لعنتي، تو خود مُلاعمر هستي که دستور حمله را داده‌اي و حالا داري کاسبي‌اش را مي‌کني. از آن روز لقب ملا را روي او گذاشتند. الان شما مي‌نويسيد سلطان؛ اما او ملا بود. ملاعمر تهران». و قاه‌قاه مي‌خندد. مي‌گويم «يعني او قبلا از حملات 11 سپتامبر خبر داشت؟!» مي‌گويد: «نمي‌دانم. چرا از خودش نمي‌پرسي؟ شايد بن‌لادن هم بداند». و دوباره قاه‌قاه مي‌خندد.

ادامه سؤالاتم هم با همين شوخي‌ها همراه است. نمي‌توانم بفهمم که چقدر از روايتش درباره معاملات مظلومين پيش از 11 سپتامبر حقيقت دارد؛ اما روايت او بيشتر از حدي که بتواند ساخته ذهن مغازه‌داري براي شوخي‌کردن باشد، واقعي به نظر مي‌رسد. اينکه معاملات مظلومين در آن سال‌ها اتفاق افتاده يا او از قدرت پيشگويي برخوردار بوده يا از رانت اطلاعاتي خاصي بهره مي‌برده، نيز هنوز در اين جاي تاريخ که ما ايستاده‌ايم، سنجیدنی نيست. با‌اين‌حال اين حقيقت که مظلومين بارها و بارها در طول اين سال‌ها به کمک اطلاعات دست‌اولش از حلقه‌هاي تصميم‌گيري، جلسات تصميم‌سازي اقتصادي و پيش‌نويس بخش‌نامه‌هاي هنوز ابلاغ‌نشده، از بازيگران ديگر بازار چند قدم جلوتر بوده، انکار‌ناپذیر است.

روابطي که به قول نماينده دادستان در دادگاه اول مظلومين، به او کمک مي‌کرده تا براي کسب سود بيشتر آن‌طور که دوست دارد، مهره‌هايش را در بازار حرکت دهد و از آب گل‌آلود ماهي بگيرد.

اينکه آيا مظلومين در مقابل اطلاعاتي که دريافت مي‌کرده، کمک‌هاي محدودي به آنها انجام مي‌داده (مانند آنچه نماينده دادستان از همکاري‌هاي مظلومين با يکي از مديران ارشد بانک مرکزي پس از بازنشستگي‌اش مثال زد) يا شرکاي بزرگ‌تري داشته که از او به‌عنوان ابزاري در بازار استفاده مي‌کرده‌‌اند نيز امروز قابل پيگيري نيست؛ اما ملاعمر بازار تهران را نبايد فراموش کرد. پرونده او احتمالا تا آن زمان که بتوان اطلاعات بيشتري درباره روابط عيان و پنهانش به دست آورد، باز خواهد ماند.

محمد
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۱۱ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۴
قبلا جمشید بسم الله عامل گرونی دلار بود . حالا هم این دو نفر عامل گرونی سکه - یعنی انقدر اقتصاد ما شکننده است ؟ مردم رو احمق فرض نکنید - هر چن دسال یبار یکی معرفی میشه-------- این بود عامل گرونیمون - فرافکنی از سمت دولت!
ناشناس
Finland
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۳
اعدام سلطان سکه خواسته یا ناخواسته یک پیام برای سلطان های ریز ودرشت کشور که همگی به نوعی از رانتهای دولتی هم استفاده میکنند داره . واون پیام اینه که همگی فرار کنید البته باداراییهاشون.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۳
حالا با اعدام به ظاهر ابن دو نفر بازار ارز و سکه درست شد ؟؟؟؟؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۳
نباید اعدام میشدن.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۶ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۳
نظر من قابل پخش نیست
چون هم طولانی هست و هم با مذاق بعضی ها سازگار نیست
انتشار یافته: ۲۸
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۲
ظاهرا دن کورلئونه تهران بوده!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۴ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۲
اینجور کثافتها رو باید به بدترین شکل ممکن در ملاعام اعدام کنند و یا اجازه بدن مردم به حسابشون برسن.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۳
مگه چیکار کرده
پول داشته سکه و طلا خریده
هیچ کجای قانون محدودیتی برای خرید نبوده و نیست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۰۸ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۳
اون زالوهایی رو که این فرصت را محیا میکنن و اصطلاحن دم کلفت هستن باید از پا دار بزنن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۱ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۲
مواجه شدن این آقا با میکروفون خبرنگاران خیلی جالب بود اگر نگاه کنید متوجه خواهید شد.(اخم ونگاه بالا به پایین)
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۲
باند مظلومین اگر گل کاشت جایی این چنین
پس یقین، رفته به تاراج فنا آن سرزمین !
ظالم ومظلوم ما چون قابل تشخیص نیست
پس پناه از دست مظلومین به قوم الظالمین!
کیشو
منصور
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۲۸ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۳
اون شعری که برای احمدی نژاد خونده بودی هنوز یادمه:

بازم میخوای بهار بیاد؟ همینجوری هزار تومن رو قیمت خیار بیاد؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۳
اگر این اشعار واقعا مال خودتان باشد شما مستعد تبدیل شدن به یک شاعر بزرگ هستید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۲
الان هم آمریکا پی بهانه است تا هر مشکل واتفاق بدی را به ایران بچسباند حالا شما با این گزارشت داری سوژه دست غربی ها میدهی که «باعث وبانی ۱۱سپتامبر ایران بوده »وگزارش شما هم سند آنها باشه برای اثبات ادعا وبهانشون!!!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۲
آفرین. متن خوبی بود مشخصه برای تهیه اش زحمت کشیده شده. ای ول
اکبر
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۲
هیچ کس انقدر زرنگ نیست که توی یکی دو سال انقدر پیشرفت کنه بخصوص توی ایران. یا باید رانت داشته باشی یا پدر پولدار
ناشناس
Finland
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۲
مضحک‌ترین ادعا راجع به این گونه افراد، «خیر» بودن آنهاست.
چرا که اساسا فعالیت دلالی سکه و ارز و... بازی با حاصل جمع صفر است چون در این معاملات هیچگونه ارزشی تولید نمی‌شود و سود بردن شخصی معادل زیان دیدن شخصی دیگر است.

حالا اگر کسی با زیان بردن افراد بیشماری، ثروتی حاصل کرد و بخشی از این ثروت را خیرات کرد، باید او را خیر بدانیم؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۸ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۲
ضعف ها و بی عرضگی های خودشون رو گردن مردم می اندازند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۳
Good bbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbig LIKE
صمد
Turkiye
۲۰:۳۹ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۲
ضمنا دولتمردانی که پشت سر این سلطان بودند را نیز به مردم معرفی کنید . این مردم تا کی نظاره گر افرادی خواهند بود که تمام ثروتشان را به تاراج می برند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۵۴ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۳
Good bbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbbig LIKE
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۴
بایستی تمام اموال آنهائی که رانت اطلاعاتی به این بابا می دادند به نفع کشور تصاحب بشه کاری که بایستی از چهل سال پیش می شد تا دیگر هیچکسی در این راه قدم بر ندارد چراکه بایستی هزینه سنگینی دهد و تا هزینه سنگینی نباشد همین آش و همین کاسه برای مدیران دولتی وجود خواهد داشت " فساد "
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۷ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۳
مردم........
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۳
مظلوم نمایی ها شروع شد.....
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۰۳:۲۱ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۴
اقا برا یه معامله که یکی کرده یازده سپتامبررو به ایرانی ها نچسبون
الهه منصوری
United Arab Emirates
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۳
بابک زنجانی کی اعدام می شود؟؟؟
یا اون فرق داره
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۳
اعدام چرا مگر خرید وفروش سکه جرمه پیش خرید کرده بانک هم فروخته
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۲۵ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۳
مشکل خرید فروش سکه نیست مشکل دادن شوک های بیخودی به بازار، ملتهب کردن بازار و تعیین قیمت ناعادلانه هستش که ایشون در تمامی این موارد استاد بوده و نتیجه کارش تو شیشه کردن خون مردم عادی نیازمند به خرید سکه بوده