فرارو- در دهه گذشته کشور اتیوپی توانسته فقر را تا نصف کاهش دهد، با این حال نوجوان و بویژه دختران این کشور از رنجهای ناشی از فقر، تبعیض و آزارهای جنسی رنج میبرند.
به گزارش فرارو، "ابی احمد علی" نخست وزیر شیعه اتیوپی برای مذاکرات صلح که اخیرا در اریتره برگزار شد و پایان دادن به اعمال خصمانه میان اتیوپی و اریتره تلاشهای فراوانی کرد، اما هنوز هم مردم اتیوپی با پیامدهای ناشی از جنگ از جمله فقر گسترده دست به گریبان هستند.
اختلافات مرزی دو کشور در سال 1998 باعث بروز جنگی خونین شد که دو سال ادامه یافت و در جریان آن دهها هزار نفر کشته شدند. دادگاه لاهه آن زمان اعلام کرد: اریتره قوانین بین المللی را زیرپا گذاشته و با حمله به اتیوپی آتش جنگ را برافروخته است. در پایان این جنگ دوساله، اتیوپی کنترل همه مناطق مورد مناقشه را به دست گرفت. سازمان ملل پس از این جنگ کمیته مرزی اریتره –اتیوپی تشکیل داد و قرار شد شهرک بادم از سال ۲۰۱۵ به اریتره ملحق شود.
در پی چند دهه جنگ دسترسی هزاران نفر از دختران و پسران معلول در اتیوپی به خدمات بهداشتی با دشواری مواجه شدهاست و کودکان و نوجوانان این کشور در چرخه فقر و خشونت قرار گرفتهاند.
بر اساس آخرین آمار سازمان ملل متحد از هر سه دختر معلول در این کشور یک نفر مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد. این دختران هم در خانه و هم در جامعه با سوء استقاده منظم خشونت و آزار جنسی روبرو هستند.
یکی از این دختران "عنیات بلته" نام دارد. عنیات ۱۷ ساله، نابینا متولد شده است و در روستای او این معلولیت جرم محسوب میشود، زیرا روستائیان معتقدند او مورد لعن خداوند بوده و خداوند هنگام تولد او عصبانی بوده است!
"فیسا آرگ هایل" یکی از کارشناسان آموزش و پرورش در ناحیه "گندر" است، که البته خود او نیز نابینا است. فیسا میگوید: "نوجوانان معلول عمدتا از خدمات آموزشی، بهداشتی و رفاه اجتماعی محروم هستند. دشواری صدور مجوز برای خیریهها و سازمانهای غیر دولتی نیز به شکاف خدماترسانی به معلولان دامن میزند.
خدمات بهداشتی و توانبخشی تخصصی برای اکثر مردم قابل دسترسی نیست و کمکهای پزشکی هم بسیار گران هستند. هزینه صندلی چرخدار ۲۲۴ دلار است که برای اکثر اتیوپیها مقرون به صرفه نیست و تنها تعداد کمی از دانش آموزان معلول میتوانند در آموزش رسمی ثبت نام کنند. کشور اتیوپی با بیش از ۱۰۰ میلیون نفر جمعیت تنها ۱۶۴ مدرسه برای دانش آموز ناشنوا و نابینا دارد و فقط دو مدرسه برای دانش آموزان مبتلا به اوتیسم دارد که هر دو در "آدیس آبابا" هستند! "
عنیات بلته (نفر سمت راست) دختر 17 ساله ای است که نابینا متولد شده است. عنیات میگوید: در روستای من نیز مانند اکثر نقاط کشور نابینایی گناه بزرگی است زیرا مردم معتقدند که خداوند من را لعنت کرده است. اما با تمام این دشواریها مادر عنیات می گوید: من با تمام توانم از ادامه تحصیل دخترم حمایت خواهم کرد. خداوند او را این گونه به ما عطا کرده است و ما او را دوست داریم.
عنیات مجبور است روزانه مسیر خانه تا مدرسه را که آن سوی ارتفاعات "گندر" است و 30 دقیقه طول میکشد را با کمک خواهرش طی کند. او میگوید من برای عبور از این مسیر نیاز به کمک دارم زیرا نمی توانم مردان مهاجم را ببینم.
در حالی که عنیات موظف است در خانه مثل سایر دختران هم سن خود در جمع آوری آب، نظافت و پختن غذا به خانواده کمک کند اما خانواده او تنها وظیفه مراقبت از دختر بچه خواهرش را به او سپردهاند.
عنیات و سایر دانش آموزان نابینا در کلاس درس. معلم او با زبان اشاره به آنها درس می دهد هر چند معلم مهارت استفاده از خط Braille را ندارد.
عنیات امیدوار است برای تکمیل تحصیلات خود در کلاس دهم به شهری در نزدیکی روستا برود
مسرت یکی از دختران ناشوای روستا می گوید: برایم بسیار دشوار است که نمی توانم بشنوم معلمانم چه می گویند. آن ها به من هیچ کمکی نمیکنند و وقتی که نمیفهمم چه میگویند عصبانی میشوند
پدر مسرت یک کشاورز است که اغلب نمیتواند سه وعده اصلی غذا برای خانوادهاش تامین کند.
مسرت می گوید جادهای که منتهی به مدرسه میشود بسیار خطرناک است و در جاده رانندگان کامیونها، اصلا من را نمیبینند و مجبورم از یکی از دوستانم که کامل نابینا نیست کمک بگیرم.
مرد روستایی در حال آموزش به دختر 10 ساله خجالتی و کم شنوایش. دختر مرد کشاورز هرگز زبان اشاره یاد نگرفته است و تنها کسی که میتواند با او ارتباط برقرار کند پدرش است.
ادیسی (دختر معلول نفر وسط) میگوید بدون کمک خواهر و برادرانش زندگی در روستا بسیار خطرناک است.
ادیسی میگوید برخی مردان در ناحیه ما دختران معلول را طعمه سوء استفاده جنسی خود قرار میدهند زیرا فکر میکنند دخترانی شبیه ما "اچ آی وی" ندارند و و علاوه بر این ما حق و توانایی مقاومت در برابر آنها را نداریم.
فسیا آرگ هیل یکی از کارکنان آموزش و پرورش است. هنگامی که او دانش آموز بود با دستگاه ضبط صدا درسهای معلمش را در کلاس ضبط میکرد و در خانه دوباره گوش میداد اما بعضی از معلمانش وقنی بحث سیاسی میکردند دوست نداشتند او صدایشان را ضبط کند.
عکسها: Aljazeera