مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی میگشایند و فال دل خویش را از او طلب میکنند. حضرت حافظ براى تمام نیات درونى انسانها پاسخى دارد و هر کس بنا به فراخور حال و روزگارش نیتى را از دل میگذراند و با گشودن دیوان حافظ و گرفتن فال خویش، سعى بر رسیدن به پاسخ نیت درونى خود دارند.
على اصغر شعردوست*؛ واژه «یلدا» به معنای «زایش، زادروز» و تولد است؛ بنا به بعضى اقوال ریشه واژهٰ «یلدا» برگرفته از زبان سریانی است، به معنای «زایش» و «تولد». ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانستهاست. ازمجموعه متون این معنا برمى آید این در صورتی است که واژه را اسم در نظر بگیریم. شیخ اجل سعدى در جاهایى واژه یلدا را صفت گرفته است.
از جمله در این بیت:
باد آسایش گیتی نزند بر دل تنگ
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
سعدى در بیتى دیگر مى سراید:
هنوز با همه دردم امید درمان است / که آخری بود آخر شبان یلدا را
که دراین صورت صفت مجاز به معناى تاریک و طولانی خواهد بود. فردوسی یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران نسبت داده و اینگونه سروده است:
که ما را ز. دین بهی ننگ نیست / به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر / نظر کردن اندر شمار سپهر
شاعران ایرانى بیشتر این معنا را در سروده هاى خود لحاظ کرده اند و شب فراق را از نظر طولانى و جانکاه بودن آن به شب یلدا تشبیه کرده اند. که این معنا در شاعران سبک هندى بیشتر خودنمایى مى کند. براى نمونه برخى از ابیات که از واژه یلدا در معانى مختلف بهره گرفته اند، نقل مى کنم:
گر آن کیخسرو ایران و تور است / چرا بیژن شد اندر چاه یلدا – خاقانی شروانی
شد دام زیر خاک ز. گرد و غبار خط / زلفی که بود از شب یلدا بلندتر – صائب تبریزی
اشک خود بر خویش میریزم چو شمع / با شب یلدا در آویزم چو شمع – اقبال لاهوری
کس نداند غم خسرو مگر آن کس که مباد / بی چراغی بود اندر شب یلدا مانده – امیر خسرو دهلوی
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی / پیش تو حدیث شب یلدا نتوان کرد – خواجوی کرمانی
مهره مهر چو از حلقه مینا بنمود/ ماه من طلعت صبح از شب یلدا بنمود – خواجوی کرمانی
شب یلدا است هر تاری ز. مویت وین عجب کاری / که من روزی نمیبینم، خود این شبهای یلدا را – سلمان ساوجی
هر چه داری در دل از مکر و رموز / پیش ما یلدا بود مانند روز – شیخ بهایی
با زلف تو قصهای است ما را مشکل / همچون شب یلدا به درازی مشهور – عبید زاکانی
بر من و یاران شب یلدا گذشت / بس که ز. زلف تو سخن رفت دوش – قاآنی
مرا خورشید بنماید وصال او شب یلدا / بروز پاک بنماید فراق او مرا جوزا – قطران تبریزی
منت زلف تو طوق گردنم بادا کزو / حال دلها بر تو در شبهای یلدا روشن است – کلیم کاشانی
عجب گر دل من روز ندید / زلف تو صد شب یلدا دارد – محسن فیض کاشانی
گر نیابد خوی ایشان در نیابد خلق را / روز روشن در بر دانا شب یلدا بود – ناصر خسرو
ما حال خویش بی سرو بی پا نوشته ایم / روز فراق را شب یلدا نوشته ایم – نظیری نیشابورى
در باب همزمانى شب یلدا با شب چله و واژه چله مواردى در ادب فارسى دیده مى شود.
فرهنگ معین ذیل واژه چلّه آن را برگرفته از چهل آورده و آن را مخفف واژهٰ «چهله» قید کرده است که نشاندهنده گذشت یک دوره زمانی معین (و نه الزاماً چهل روزه) است. از نظر مفهومى. چلّه، دو موقعیت گاهشمارانه در طول یک سال خورشیدی است که اولى در آغاز تابستان (تیرماه) است و دیگری در آغاز زمستان (دی ماه)، هرکدام از این چلهها از دو بخش بزرگ و کوچک تشکیل مى شود که چله بزرگ چهل روز و چله کوچک بیست روز است. چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دی ماه مطابق اول جَدی و ۷ دی ماه جلالی و ۲۲ دسامبر فرانسوى شروع میشود و مدت آن چهل روز است؛ و چله کوچک زمستان از شب دهم بهمن ماه تا پایان بهمن ماه و مدت آن بیست روز است. اما در این مقال سؤالى مطرح مى شودو أن این است که چراآخرین شب آذر ماه برای این آیین در نظر گرفته شده است.
مردم دوران باستان و از جمله ایرانیان باستان که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد در طول سال با سپری شدن فصلها و به تناسب موقعیتهاى زمانى طبیعی معیشت و زندگى خود را تنظیم مى کردند، بر اثر گذشت زمان و تجربیات خودشان کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم مى کردند. آنان ملاحظه میکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند؛ این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشاند. با این دریافت که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند؛ از همین رو آن را شب زایش خورشید نامیده و آن را آغاز سال قرار دادند.
با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی برپا میکردند و از این رو به دهمین ماه سال دی (دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) میگفتند که ماه تولد خورشید بود. بر اساس آنچه که از متون تاریخى بر مى أید، أداب و سنتهایى براى این شب وجود داشته است. به باور نیاکان ما برای در امان بودن از خطر اهریمن، در این شب همه دور هم جمع میشدند و با برافروختن آتش از خورشید طلب برکت میکردند.
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده گویی میکنند. جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار میشود. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگها و مادربزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر میکند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانوادهها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند. تفال به دیوان حافظ و شاهنامه خوانى نیز از دیر باز در مراسم و همنشینی هاى شب یلدا رواج داشته و دارد.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمییابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و شیوه آن نباشد. در جاهای گوناگون ایران، گونههای تنقلات و خوراکیها به تبع شیوه زندگی مردم منطقه بهره برده میشود، اما هندوانه میوهای است که هیچ گاه از قلم نمیافتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کردمردم شیراز در شب یلدا به شب زنده داری میپردازند و برخی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت میکنند. آنها در این شب سفره یی میگسترانند که بی شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه را جای میدهند.
در میان اقوام گوناگون ایران زمین که، چون رنگهاى یک رنگین کمان هریک زیبایى و ویژگى هاى خود را دارند، در این شب نیز هر قوم و بخشى از مناطق ایران خوراکى هاى خاص خود را تهیه مى کنند. گونههای بی شمار آجیل و تنقلاتی، چون نخودچی، کشمش، حلواشکری، رنگینک و خرما و میوه هایی، چون انار و به ویژه هندوانه خوراکیهای این شب را تشکیل میدهنددر آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) میخوردند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد. در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را سوگند میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچی و کشمش میخورند. در گیلان هندوانه را حتماً فراهم میکنند و باورمندند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوههایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشه یی خارج از هوای گرم اتاق میگذارند، ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس (ازگیل) در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر زمان هوس کنند ازگیل و تازه و پخته را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب میخورند. بنا به روایت مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانه یی استقبال کنند. قارون در پوشاک هیزم شکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به زر دگرگون میشوند و برای آن خانواده، ثروت و روزی به همراه میآورند.
اما در این روزگاران که عصر غلبه انسان بر ماشین و روابط دور مجازى نام گرفته استچرا شب یلدا به شب خانوادگی معروف شده است؟ در شرایطى که مشغله هاى روزانه افراد، حضور مستقیم و هم نشینی هاى روزانه و هفتگى و حتى ماهانه را سلب کرده است و خانوادهها کمتر در کنار هم قرار میگیرند، در عصری که به زمانه و عصر سرعت و ماشین و غذاى آماده و اینترنت معروف شده است، همنشینی افراد و کنار هم بودن به هر بهانه اى شیرین و غنیمت است. این بهانه چه بهتر و زیباتر که مقارن باشد با طولانىترین شب سال و کوتاه کردن زمان ظلمت با همنشینی و کنار هم بودن افراد خانواده. در دین اسلام به صله رحم و رسیدن به اقوام و آشنایان بسیار سفارش شده است و شب خانوادگى یلدا بهترین فرصت است تا خانوادهها گرد هم آیند و حضورا از احوال هم با خبر شوند. در برخى از محافل و بین جمعى از دینداران در موضوع دلایل برگزاری این آیین ودیدگاه پیشوایان دین نسبت به آن با توجه به قدیمى بودن آن نسبت به اسلام، ابهاماتى وجود دارد.
در این باره اجمالاً باید گفت که هر آیین و سنتى بدون تردید بازمانده باورهای بسیار کهن و برداشت هر قوم از پدیده هاى طبیعی پیرامون خویش است. برای رخنه به این باورها، بررسی دقیق اساطیر و رمزپردازیها، یکی از راههای اساسی کشف اساس این باورهاست.
یلدا به عنوان یکی از مناسبتهایى که ایرانیان از هفتهزار سال پیش آن را گرامى داشته اند، آشکارا وابستگی انسان به طبیعت را حکایت مى کند که این وابستگى، بیشتر به سبب نقش و تاثیر طبیعت در زندگی اجتماعی و اقتصادی او بوده است. این آیین کهن، همانا که بازمانده یکی از کهنترین اساطیر آفرینش و تجدید حیات کیهانی در اعتقادات و باورهای هزاران سال پیش اقوام ایرانی است.
اما در مورد نظر اسلام و پیشوایان دینى، روایت یا نظر خاصى در کتب معتبر اسلامى در مورد یلدا ندیده ام، اما در مورد نوروز روایات متعددى در کتب روایى ما وجود دارد. البته هیچ مطلبى در مورد نفى این مناسبت و نهى دینداران از برگزارى آن مشاهده نمى شود. من معتقدم رو در رو قرار دادن مناسبتهاى دینى و ملى کار سنجیده اى نیست. طبعاً مردم متدین ما شعائر مذهبى و دینى را با اشتیاق و اعتقاد پاس مى دارند و پاسداشت مناسبتهایى از قبیل: شب یلدا، چهارشنبه سورى، نوروز و ... که منافاتى با آموزه هاى دینى ندارند، نه تنها نباید مذموم تلقى شود، بلکه بدلیل فوائد مترتب بر آنها مى تواند بسیار مفید ارزیابی گردد.
از عمدهترین فواید برگزارى این آیین ها، إیجاد نشاط و شادابى در خانوادهها و استحکام بنیادهاى خانواده أعم از والدین با همدیگر و فرزندان و فرزندان با هم است. هرچند در مناسبتهایى از این قبیل که دایره حاضران بعضاً وسیع تَر بوده و افراد بیشترى از خویشاوندان را شامل مى شود به نوعى صله أرحام تلقى مى شود که از اخلاقیات پسندیده و مطرح در اعتقادات ما و تعالیم نبوى و ائمه اطهار مى باشد. همین صله ارحام و نزدیکى افراد خانواده به همدیگر، نوعى ممارست روحى پدید مى آورد و روحیه حضور در کارهاى جمعى براى جامعه را تقویت مى بخشد. إجمالاً اینکه برگزارى آیینهایى از قبیل: شب یلدا حتماً منافع جدى در راستاى إیجاد نشاط روحى، تقویت حس انساندوستى و کمک به دیگران و شکرگزارى از نعمتهاى رنگارنگ خداوند را در انسانها إیجاد مى کند.
درباره تقارن شب یلدا با کریسمس و نقش ایزدمهر در مراسم شب چله و تقلید مسیحیان از این آیین در شب کریسمس نیز مواردى وجود دارد که ذکر آن را خالى از لطف نمیدانم. اجمالاً باید متذکر شوم که هفت هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است. از سویى در باور نیاکان ما شب یلدا، شب زادروز ایزدمهر یا میترا است.
مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانیها و آریاییها به پیش از دین زرتشت بازمی گردد که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذاری شده است. در «مهریشت» اوستا آمده است؛ «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی مینگرد تا دروغی نگوید» نقش ایزدمهردر مراسم شب چله و تقلید مسیحیان از این آیین در شب کریسمس موضوعى است که در تاریخ إشارات فراوانى به آن شده است. واژه یلدا سُریانی و به معنی ولادت است، ولادت خورشید (مهر، میترا) است که رومیان آن را ناتالیس، یعنی روز تولد (مهر) شکست ناپذیر نامیده اند.
بعضی گفته اند یلدا نام یکی از ملازمان عیسی علیه السلام هم بوده است، شادروان دکتر محمد معین بنقل از تذکره "دانشمندان آذربایجان " تالیف مرحوم محمد علی تربیت یلدا را کلمهای سُریانی به معنی همان میلاد عربى و فارسى دانسته است که، چون با میلاد مسیح (ع) تطبیق میکرده، بدین نام خوانده شده است. همچنین در یادداشتهای شادروان علامه محمد قزوینی بر برهان نقل شده است که سخن مرحوم تربیت بغایت صحیح و صواب است. بعضی شاعران پارسی نظیر معزی نیشابوری و سنایی در اشعار خود از رابطهای میان مسیح و یلدا سخن گفته اند، مثل این بیت سنائی: "به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی / که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد. بعضی فرهنگ نویسان (از جمله مولف برهان) چنین پنداشته اند که "یلدا" نام یکی از ملازمان حضرت عیسی (ع) بوده است، در حالیکه چنین نامی در زمره ملازمان آن حضرت در هیچ مأخذی دیده نشده است؛ و " چاکری عیسی کردن" در بیت سنائی به معنی اختصاص یافتن زمان مزبور به ولادت وی است. إجمالاً اینکه حتى پس از گسترش دین مسیحیت، باز کشیشان نتوانستنداز گرفتن جشنهایی مانند یلدا جلوگیری کنند و به ناچار مجبور شدند بهدروغ این شب را زادروز تولد عیسی معرفی کنند تا روز ۲۵ دسامبر را بهبهانه تولد عیسی جشن بگیرند نه تولد ایزدمهر. هنگامی که به آیین و مراسممسیحیان در کریسمس نگاه میکنیم بسیاری از نشانههای ایرانی اینمراسم را درمی یابیم.
ایرانیان قدیم در شب چله درخت سروی را با دو رشتهنوار نقرهای و طلایی میآراستند. بعدها مسیحیان درخت کاج را به تقلید ازمهرپرستان و ایرانیان تزئین کردند. مهر از دوشیزه باکرهای به نام آناهیتا دردرون غاری زاده شد که بعدها مسیحیان عیسی را جایگزین مهر و مریم راجایگزین آناهیتا قرار دادند. یکی دیگر از وام گیریهای مسیحیان ازمهرپرستان، روز مقدس مسیحی یعنی یکشنبه است. اما بعضى آداب و رسوم ویژه ایرانیان و کشورهاى حوزهٰ تمدن ایرانى ویژه شب یلدا وجود دارد که با گذشت سالها بر رونق أن افزوده مى شود. از جمله آیینهای شب یلدا در ایران - و برخى کشورهاى آسیاى مرکزى، قفقاز، شبه قارهٰ هند و... - تفال با دیوان حافظ است.
مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی میگشایند و فال دل خویش را از او طلب میکنند. حضرت حافظ براى تمام نیات درونى انسانها پاسخى دارد و هر کس بنا به فراخور حال و روزگارش نیتى را از دل میگذراند و با گشودن دیوان حافظ و گرفتن فال خویش، سعى بر رسیدن به پاسخ نیت درونى خود دارند. لسان الغیب به دلیل موانست با قرآن کریم و نیز بلاغت سخن، اشعارى را در برابر گشاینده دیوان خود مى نهد که پاسخ نیات درونى فرد است. فال حافظ با دیوان حافظ در بین ایرانیان یک رسم عمومی است. دیوان شعر خواجه شمس الدین حافظ شیرازی از پر طرفدارترین کتبی است که در خانه هر ایرانی وجود دارد. ایرانیان برای تفنن و شاید برای تصمیم گیری با زدن فال به این دیوان فرصتی برای خواندن شعر و تفسیر آن به خیر و صلاح یا به شر و ناصواب پیدا میکنند. در برخی دیگر از جاهای این پهنه جغرافیایى و فرهنگى به ویژه ایران و تاجیکستان علاوه بر حافظ خوانى شاهنامه خوانی نیز رواج دارد.
شاهنامهخوانی درواقع خواندن اشعار شاهنامه فردوسی به آواز مخصوص است که در گذشته در بسیارى مجالس از جمله همین شب نشینی شب یلدا رواج داشته است. در گذشته به دلیل نبود وسایل ارتباط جمعى و سرگرمى هاى امروزین که افراد را اغلب منزوى میکند خواندن داستانهاى اساطیر و پهلوانان توسط شاهنامه خوان براى مستمعین جذاب بوده است. در گذشته شاهنامه خوانی در دو مجلس مختلف اجرا میشدهاست یکی مجالس خوانین و اشراف و دیگری در قهوهخانهها. شاهنامهخوانی در مجالس خوانین بصورت نشسته و در قهوهخانهها بصورت ایستاده اجرا میشدهاست.
شاهنامه خوانی همیشه بصورت انفرادی و یا چند نفری اجرا میشده که در مراسم و آیین شب یلدا به صورت انفرادى برای میهمانان اجرا مى شده است. امپراطور کنستانتین اول - که به نام پدر کلیسا مشهور است و سالها بعد پایتخت روم شرقی را بنا کرد و به نام خود قسطنطنیه نامید - در سال ۳۱۲ ایتالیا و رم را تسخیر و به خاطر علاقه اش به دین مسیح در سال ۳۱۳ فرمانی را در میلان برای آزادی و برابری مذاهب صادر کرد. سپس برای جلوگیری از نفوذ و شیوع آیین میترا و برپایی جشن یلدا در امپراطوری رم دستو ر. داد که، چون مسیحیان نیز حضرت عیسی را مظهر نور میدانند یلدا را به عنوان روز تولد مسیح جشن بگیرند
*نویسنده، پژوهشگر، مدرس دانشگاه