فرارو- برگزای مناظره میان مصطفی تاجزاده و علیرضا زاکانی دو چهره مشهور اصلاح طلب و اصولگرا همانقدر که کم سابقه بود، در همان ابعاد هم جنجالی و بحث برانگیز شد. محور این مناظره اینترنتی وقایع کوی دانشگاه در سال ۷۸ و اتفاقات پس از انتخابات سال ۸۸ بود. وقایعی کوه دانشگاه در دولت اصلاحات اتفاق افتاد و آن زمان مصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور بود و نقش کلیدی در مدیریت حوادث داشت. علیرضا زاکانی نیز رییس بسیج دانشگاه تهران بود و در میانه میدان قرار داشت. در حوادث سال ۸۸ نیز مصطفی تاجزاده از چهرههای شاخص ستاد میرحسین موسوی به حساب میآمد و پس از انتخابات به مدت هفت سال در زندان به سربرد و علیرضا زاکانی نیز در اردوگاه احمدی نژاد حضور فعال داشت. علیرضا زاکانی که هم اکنون از اعضای شاخص جمعیت ایثارگرایان است پیشتر نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی بود.
به گزارش فرارو، این مناظره به صورت اینترنتی پخش شد و برخی خبرگزاریها و رسانهها نیز آن را به صورت آنلاین و در صفحات اینستاگرام خود پوشش دادند. مخاطبان زیادی پای آن نشستند و استدلالهای دو طرف بحث را سنجیدند. واکنشهای فراوانی از روز گذشته درباره این مناظره منتشر شده است.
عدهای برای تاج زاده هوار کشیدند و عدهای برای زاکانی البته ظاهرا از دید افکار عمومی این تاجزاده بود که پیروز مناظره بوده است. با این حال به نظر میرسد هدف از برگزاری این مناظره مشخص شدن برنده و بازنده نبوده است.
مصطفی تاج زاده در ابتدای مناظره اظهار کرد "امیدوارم این مناظره سرآغاز فصلی تازه برای گفتگو میان گروههای سیاسی باشد. " این شاید مهمترین حسن این مناظره بود. البته به شرطی که در مسیر درستی ادامه یابد.
تاجزاده همچنین از صداوسیما انتقاد کرد و گفت: «ای کاش پرچمدار این گفتگو صدا و سیما و رسانههای داخلی بودند. متأسفانه صدا و سیما از این حیث در طول این ۲۰ سال یک سویه عمل کرده و زیاندهترین سازمان عمومی کشور است.»
در میان واکنشها در فضای مجازی هم اظهار نظرهای اینچنینی وجود داشت. کاربری به نام علیرضا نوشته است: "مناظره تاجزاده زاکانی فارغ از محتوای آن برای من یک لذت داشت؛ تماشای احتضار صدا و سیمای میلی! آن قدر میزبان گفتگوهای سیاسی نشدند و تن به آزادی بیان ندادند تا تکنولوژی از آنها عبور کرد. دیروز اینستاگرام دلم را به اندازه یک دنیا خنک کرد!"
بسیاری از کاربران معتقدند فارغ از محتوای مناظره برگزاری آن میتواند باب گفتگو میان چهرههای موثر دو جناح را باز کند و از این جهت اهمیت ویژهای دارد. کاربری به نام زینب در این باره نوشته است "حالا جدا از اینکه تو مناظره تاجزاده زاکانی حق با کى بود، خوبه که حمایت کنیم از این اتفاق ها، از این شفاف شدن ها، از این بى پرده صحبت کردن ها."
یا کاربر دیگری خاصیت مناظرههای اینچنینی را اینگونه دیده است "مناظره تاجزاده با زاکانی برای نسل جوان جامعه به ویژه کسانی که در فضای مجازی فعالیت دارند خیلی آموزنده است. من کاری به چه چیزی یا کی درست گفته ندارم. اما فقط یک نکته، با مدرک، سند و منطق حرف زدن و تحمل شنیدن حرف مخالف. مردم خوب و بد را تشخیص میدهند."
اما برخی هم مناظرههای اینچنینی را بی فایده دانسته اند. کاربری در این باره نوشته است: «یه مناظره هیچ وقت نمیتونه هیچ حقیقتی رو آشکار کنه. هیچ دیتای جدیدی هم نمیده. صرفا بحث برد و باخت گلادیاتوریه و غالبا تهش دوطرف میگن پیروز مناظره ما بودیم و طرف مقابل رو مسخره میکنن.»
جدای از این نظرات چیزی که باعث شده اهمیت مناظره زیباکلام و زاکانی را دو چمندان کند این است که هر دو آنها در جناح خود از سرشناسترینها به حساب میآیند و نفوذ زیادی دارند.
شاید بتوان گفت که پس از سالها این اولین بار است که دو سیاستمدار هم وزن از دو جناح مختلف در یک مناظره رودر روی یکدیگر قرار میگیرند. در سال های اخیر چهره های شاخص اصلاح طلب کمتر از تریبون های رسمی و استفاده کرده اند.
در مناظرههای پیشین بیشتر چهرههای نه چندان اثر گذار دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب رو در روی یکدیگر قرار میگرفتند یا اینکه تناسبی میان آنها وجود نداشت. مناظرههای تکراری سیاستمداران دو جناح نیز از اهمیت آنها کاسته بود. یکی از کاربران به این موضوع اشاره کرده که از مناظرههای رسایی و زیباکلام یا کواکبیان و رسایی و ... خسته شده بودیم.
بسیاری از کاربران معتقدند مصطفی تاج زاده برنده این مناظره بوده است
نگاه متفاوت عباس عبدی اما در میان واکنشها، متفاوتترین نگاه متعلق به
عباس عبدی است. این کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی در این باره نوشت: "معتقدم اینگونه مناظرهها و گفتگوهای سیاسی-رسانهای کمک خاصی به حل مشکلات کشور و تفاهم عمومی برای عبور از وضعیت کنونی نخواهد کرد."
او یکی از نقاط ضعف اینگونه مناظرهها را در رویکرد طرفین به ماجرا دانست و به نوعی معتقد است در این مناظرهها به جای "خوانش تاریخی" وقایع "خوانش سیاسی" رخ میدهد.
عبدی نوشت: «متاسفانه تاریخ در فرهنگ سیاسی ایرانی همواره امری سیاسی و برای یارگیری و داوری درباره امروزمان است؛ به بیان دیگر در فضای سیاسی-رسانهای ایران، صحبت و گفتگو درباره رویدادی سیاسی همچون وقایع کوی دانشگاه تهران که حدود ۲ دهه از زمان وقوعش میگذرد، با هدف درسآموزی از تاریخ انجام نمیشود، بلکه طرفین سعی میکنند طرف مقابل خود را محکوم کرده و بگویند این طرف مقابل است که مقصر تمامی اتفاقات بوده است.»
به عقیده او " چنین گفتگوها و مناظرههایی در بهترین حالت میتواند تجربهای متفاوت از روال جاری باشد؛ حال آنکه اتفاقی که معمولا در پی این گفتگوها میافتد، تنشها و بدبینیها را تشدید خواهد کرد و دو طرف صرفا بر اینکه محق بودهاند، پافشاری میکنند. "
عباس عبدی در یادداشت خود نوشته است: «نکته حائز اهمیتی که باید در رابطه با این مناظره خاص میان آقایان تاجزاده و زاکانی مورد تاکید قرار دهم این است که اگرچه شخصا معتقدم که هر دو طرف مناظره سعی دارند حقیقت مورد نظر خود را روشن کنند، اما آنچه به عنوان یک ناظر بیرونی مشاهده میکنیم، این است که چنین گفتگوهایی در عمل مچگیری از یکدیگر و متهم کردن طرف مقابل است در نتیجه مخل نگاه مثبت به آینده است؛ البته این گفته به آن معنا نیست که ما در مورد اتفاقات گذشته فکر نکرده و صحبت نکنیم؛ بلکه اتفاقا باید در مورد گذشته با رویکردی تاریخی فکر کنیم و سخن بگوییم، اما اگر قرار بر بازتولید گذشته باشد و خروجی آن نوعی پروندهسازی علیه یکدیگر باشد، این اقدام نتایج منفی به همراه خواهد داشت.»
به عقیده این فعال سیاسی اصلاح طلب "برگزاری مناظرههایی از این دست، پوست خربزهای است که بعضا رسانهها زیر پای سیاسیون میاندازند، زیرا رسانهها برای تیراژ نیز به خوراک نیاز دارند و خوراک رسانهها در مطرح کردن چنین موضوعاتی است؛ حتی اگر در این مورد رسانه نقشی نداشته باشد. "
عبدی اشتباه می کند.
نبود مناظرات بود که باعث در مناظرات موسوی و احمدی نژاد اینقدر فضا دو قطبی شود.
مردم باید عادت کنند اختلاف نظرها را ببینند ک انتخاب کنند.
حاکمیت باید بیاموزد انتخاب مردم هر چه بود بپذیرد.
درست و غلط را در سیاست اکثریت مردم تعیین می کنند نه تصمیمات پشت درهای بسته محفل های کوچک قدرت.
این قبیل مناظرات را کاملا پوشش دهید.
این مناظره فشار رسانه ای و روانی گاف خوئنیها روی اصلاحات را کم کرد