بهروز پورسينا در روزنامه شرق نوشت:
با آنکه بروز و ظهور دشمني آمريكا با انقلاب اسلامي از همان زمان شکلگيري در سالهاي 1356-1357 مشهود بوده است، اگر آرايش جنگي را در معناي اعمال دشمني از نوع جنگهاي اقتصادي و ديپلماتيک و نظاير آن که سرفصلهاي متعددي را در بر ميگيرد، در نظر بگيريم، اين آرايش جنگي با فرازوفرودهايي همواره از سال ۱۳۵۸ ادامه داشته است. بااينحال شايد اولين مرحله از شکلگيري يک آرايش نامتعارف جنگي- نظامي آمريكا عليه کشورمان را مربوط به حملات ارتش اين کشور به سکوهاي نفتي ايران و حمله به هواپيماي مسافربري در سال ۱۳۶۶ در دوران جنگ تحميلي بدانيم.
پسازآن در دورههاي بوشهاي پدر و پسر، به اَشکالي ضعيف از آرايشهاي جنگي ميتوان اشاره کرد. با رويکارآمدن اوباما، شکلگيري آرايش جنگي نظامي آمريكا، در حمله سايبري به تأسيسات هستهاي جمهوري اسلامي ايران در سال ۲۰۰۹ از طريق بدافزار استاکسنت، بروز و ظهور يافت. بااينهمه، رويکارآمدن ترامپ را شايد بتوان برههاي متفاوت در تفکرات دشمنيورزي آمريكا با ايران ارزيابي کرد. آمريكا در اين مدت، نهتنها درباره ايران؛ بلکه در برابر جهان، برهه بيسابقه و پرچالشي را پشت سر ميگذارد.
پوپوليستي به اسم ترامپ، کرسي قدرت را به دست گرفته است و با شعار بازگرداندن دوباره عظمت و ابرقدرتي مطلق به آمريكا، چنان جهان و حتي خود آمريكا را از ژانويه ۲۰۱۷ با گونههايي از رفتارها و تصميمهاي سياسي-حقوقي، اقتصادي و اجتماعي و حتي نظامي متخلخل، سطحي و متناقض درگير کرده که وجهه آمريكا را به لحاظ عظمت و قدرت، بهمراتب کريهتر و ضعيفتر از گذشته کرده است. دراينميان برخي جريانات عمدتا پشت پرده قدرت در آمريكا اينک در دولت ترامپ به صورت عريانتر رخنمايي ميکنند. در رأس اين جريانات، ضد مسلمان و اسلامي بسيار تندرو به نام جان بولتون، مشاور امنيت ملي آمريكا از گروه نومحافظهکاران قرار دارد. براي اينکه با نومحافظهکاران و تفکراتشان بتوان سريع آشنا شد، بايد نظري به فهرست نام افراد سرشناس اين گروه خشن از دارودسته نيويورکيها افکند.
برخي از سياستمداران سرشناس نومحافظهکار عبارتاند از پال ولفوويتز قائممقام اسبق وزارت دفاع ايالات متحده آمريكا، دونالد رامسفلد وزير دفاع اسبق، کاندوليزا رايس وزير امور خارجه اسبق، ديک چني معاون اسبق رئيسجمهور، جان بولتون سفير اسبق آمريكا در سازمان ملل، نماينده مجلس پيتر کينگ، سناتورها ليندسي گراهام، مارکو روبيو و سناتور فوتشده مککين. اگرچه گروههاي مختلف در آمريكا در نوع تعامل با رژيم اسرائيل تفاوت ماهوي نميکنند؛ اما شايد از برخي جنبهها، نومحافظهکاران را بتوان مطلوبترين گزينهها در حاکميت آمريكا براي رژيم اسرائيل دانست. کوتاه سخن اينکه علائم کاملا مشهودي از ابتداي سال ۲۰۱۹ وجود داشت که ارتش آمريكا در تدارک گرفتن آرايش جنگي در منطقه خليج فارس است.
اين فرايند در چند هفته اخير سرعت گرفته است. با آنکه گرفتن آرايش جنگي، لزوما به معني اقدام براي حملات نظامي نيست؛ اما شکل و ظرفيت امنيتي در منطقه خليج فارس و خاورميانه را قطعا تغيير ميدهد. صد البته اينکه با ضرس قاطع هم بتوان مدعي شد که هرگونه درگيري نظامي در اين منطقه منتفي است نيز سخني به صواب و صلاح نيست. به نظر ميرسد حمله نظامي به تماميت ارضي ايران از سوي آمريكا دستکم تا پايان دوره اول رياستجمهوري ترامپ منتفي است؛ اما اين جمله به معناي منتفيبودن احتمال درگيريها در اين منطقه نيست. ارتش آمريكا براي شروع هرگونه درگيري نظامي، نياز به مجوز شوراي امنيت سازمان ملل يا کنگره آمريكا دارد. آمريكا حتي براي درگيريهاي نقطهاي به اين مجوزها نياز دارد؛ مگر آنکه به دروغ مدعي شود که آرايش جنگي ارتش در منطقه و درحالحاضر خليج فارس، آرايش جنگي از نوع تدافعي است و نه تهاجمي؛ بنابراين، در شرايط جاري، در عين ضرورت حفظ هرچه بيشتر اقتدار نظامي کشورمان لازم است با رفتارهاي ماجراجويانه جديد آمريكا بسيار هوشمندانه و حسابشده برخورد کرد. از خصوصيات مؤمنان، کياست است که شرط لازم و رمز پيروزي در اين برهه بسيار حساس، همین امر است.