فرارو- با ورود یک ناو آمریکایی به خلیج فارس، بحث احتمال وقوع جنگ بین ایران و آمریکا رنگوبوی دیگری به خود گرفته است. با توجه به حضور گسترده نیروهای دو طرف در منطقه، وقوع چنین جنگی میتواند خاورمیانه را به یک "جهنم" تبدیل کند. این مساله موجب میشود هردو کشور دلایل خوبی داشته باشند که اولین کبریت را در این انبار باروت نیاندازند.
به گزارش فرارو، امین سیکل، استاد علوم سیاسی و کارشناس خاورمیانه، طی یادداشتی در وبگاه تحلیلی "پراجکت سیندیکیت" به بررسی حوادثی میپردازد که ممکن است بعد از وقوع جنگ بین ایران و امریکا اتفاق بیافتد:
روزگاری سامانتا پاور، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل، جنگهایی که در آنها نسل کشی اتفاق میافتد را "مشکلی از جهنم" نامید. حالا که دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا تنش با ایران را افزایش داده است، جهان باید خود را برای چشم انداز "مواجهای از جهنم" بین ایران و آمریکا آماده کند.
ایران و آمریکا میگویند جنگ نمیخواهند، اما قدم به قدم به سمت درگیری نزدیک میشوند. ایالات متحده آمریکا در همسایگی ایران امکانات نظامی اش را گسترش میدهد. آمریکا ناو آبراهام لینکلن را به همراه جنگدههای بمب افکن به سمت خاورمیانه میآورد تا به ایران در مورد هرگونه اقدام تهدیدآمیز هشدار دهد. در عین حال مقامات ایران این حرکت آمریکا را جنگ روانی میدانند که با هدف تحریک ایران برای کشاندن این کشور به درگیری نظامی اجرا میشود.
دولت ترامپ، در درجه اول به دنبال تغییر رژیم ایران یا دست کم، تغییر در رفتار حکومت ایران است. علاوه بر این، آمریکا به دنبال آن است که اقتصاد ایران را تضعیف کند تا این کشور نتواند یک بازیگر موثر منطقهای باقی بماند. آمریکا همچنین میخواهد موقعیت اسراییل را به عنوان وفادارترین و قدرتمندترین متحد امریکا در خاورمیانه تثبیت کند و بین اسراییل و کشورهای مخالف ایران (شامل: کشورهای حاشیه خلیج فارس به سرگردگی عربستان سعودی و همچنین مصر) روابط استراتژیک ایجاد کند.
ترامپ برای رسیدن به این اهداف از توافق هستهای خارج شد، تحریمهای شدیدی بر اقتصاد ایران اعمال کرد و در اقدامی بی سابقه سپاه را در لیست گروههای تروریستی قرار داد. جان بولتون، مشاور جنگطلب شورای امنیت ملی آمریکا، با همراهی پمپئو، وزیر امور خارجه، اخیرا اعلام کردند آمریکا به دنبال جنگ با ایران نیست، اما کاملا آماده واکنش به هر حملهای از طرف ایران خواهد بود؛ چه این حملههای از طریق نیروهای حامی ایران در منطقه انجام شود، چه از طریق سپاه و چه از طریق ارتش. این مساله ایران و آمریکا را یک گام به مواجهه نظامی نزدیکتر میکند که میتواند عامدانه یا بدون محاسبه اتفاق بیافتد.
سیکل مدعی شد: در صورت وقوع جنگ، آمریکا به سرعت تاسیسات نظامی، سایتهای هستهای و تاسیسات زیرساختی ایران را بمباران می کند و از بسته شدن تنگه هرمز جلوگیری می کند.
اما ایران میتواند هر حمله نظامی آمریکا را برای ایالات متحده و منطقه خاورمیانه بسیار پرهزینه کند؛ چه حملات آمریکا بدون حمایت اسراییل و عربستان انجام شود چه با حمایت آنها، ایران ممکن است بتواند تعدادی کشتی را در باریکترین ناحیه تنگه هرمز که تنها ۳/۲ کیلومتر پهنا دارد غرق کند. از آن مهمتر ایران یک استراتژی برای جنگ نامتقارن، هم بر پایه جنگ سخت هم بر پایه قدرت نرم، تدارک دیده است. هرچند ایران فاقد خط آتش قدرتمند هوایی است، اما پیشرفت چشمگیری در توسعه و تولید موشکهای کوتاه برد، میان برد و دوربرد داشته است که توانایی اصابت به هدفهایی تا مسافت اسراییل را دارد.
علاوه بر این، ایران میتواند اماکن مهمی مانند برج خلیفه در دبی (بلندترین ساختمان جهان) را هدف بگیرد تا وضعیت اقتصادی منطقه را به هم بریزد. حتی اگر تضمینی برای دقت موشکهای ایرانی وجود نداشته باشد بازهم بسیاری از آنها میتوانند از سیستمهای دفاعی عبور کنند. برای مثال سامانه پدافند موشکی «گنبد آهنین» اسراییل حتی نتوانست همه موشکهای غیرپیشرفته که از غزه پرتاب میشدند را منهدم کند. علاوه بر این، حکومت ایران در سراسر منطقه نیروهای هوادار تشکیل دارد.
سیکل در پایان مدعی شد: حکومت ایران به شدت تلاش کرده است، امنیت ملی خود را با یک چهارچوب منطقهای پشتیبان تقویت کند. بنابر این در صورت مواجه با آمریکا ایران به راحتی شکست نمیخورد. بر عکس هر حمله نظامی بزرگ میتواند در منطقه یک جهنم غیر قابل کنترل به وجود بیاورد. بنابر این دو طرف دلایل خوبی دارند که جنگ را شروع نکنند.