bato-adv
کد خبر: ۴۰۷۷۲۵

مصباح یزدی: در ابتدای طلبگی شام من یک نان کسمه بود

مصباح یزدی: در ابتدای طلبگی شام من یک نان کسمه بود
شما اگر در کنار این سه تا مشکل اساسی، مشکل مادی را در نظر بگیرید، اصلا با اینها قابل مقایسه نیست. در ابتدای طلبگی معمولا شام من یک دانه نان کسمه بود که آن هم سی شاهی بود. یک خشکه پزی در مسیر فیضیه بود؛ از آن یک نان کسمه می‌گرفتم و در راهِ کتابخانه می‌خوردم! گاهی پول همین را هم نداشتم. اما بالاخره زندگی کردیم!
تاریخ انتشار: ۱۷:۵۳ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۸

آیت الله مصباح یزدی‌ با حجت الاسلام محمدیان رئیس سابق نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها دیدار و گفت‌وگو کرد.

به گزارش فارس، مصباح یزدی‌ رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) روز گذشته با حجت الاسلام محمدیان رئیس سابق نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها دیدار و گفت‌وگو کرد.

اهم سخنان مصباح یزدی را در ادامه بخوانید:

* اگر گفته شود که تقریبا غالب اوقات، حق با فقر و سختی توام بوده است، خیلی حرف گزافی نیست. اگر زمان حضرت سلیمان را کنار بگذاریم؛ زندگی ائمه اطهار و انبیاء عظام با سختی – یا از جهت زندگی شخصی یا از جهت مسئولیت نسبت به دوستان و یاران – همراه بوده است.

* آدم یک مروری در تاریخی که در قرآن و روایات آمده و مورد اعتماد است داشته باشد، هر جا صحبت از پیشرفت در دین و معنویات شده است غالبا بحث فقر و سختی هم شده است. افرادی مثل حضرت سلیمان نادر است؛ البته ایشان هم خودش زاهد بود و حصیر بافی می کرد و از آن طریق کار می‌کرد اما بالاخره دستگاهی داشت.

* آیا همین که سعی کنیم یک نان و آبی فراهم شود تمام است؟ یا نه مشکلات دیگری در همین حوزه داریم که اینها در مقابل آنها چیزی نیست! گاهی آدم از کسانی که به ذهنش هم نمی‌رسد که ممکن است چنین مشکلاتی را داشته باشند، چیزهایی می‌بیند که تعجب می‌کند. همه اینها بر می‌گردد به ضعف اخلاقی و دنیا طلبی و هر قدر آن وسائل مادی فراهم‌تر شود زمینه‌یاینها قوی‌تر می‌شود.

* آن ایمان امام (ره) را از کجا پیدا کنند؟ آن زهد و بی اعتنایی به دنیا را از کجا یاد بگیرند؟ این اولین مشکل اساسی است که اگر درست نشود [حوزه] نتیجه معکوس می‌دهد.

* مشکل دوم موضع‌گیری‌های سیاسی اجتماعی است. این مشکل غالبا از لحاظ ضعف اخلاقی و ضعف ایمان به خدا و قیامت نیست؛ بلکه به جهت ضعف شناخت نسبت به جریانات سیاسی و اجتماعی و دشمنان داخلی و خارجی است.

* برخی روحانیون قبل از انقلاب فکر می‌کردند: «اگر آمریکا بیاید منافع مادی‌اش را از نفت ما تغذیه کند دیگر کاری به ما ندارد و یک آفرین هم به ما می‌گوید! آمریکا چه کار به ما دارد که مسلمانیم یا کافر! او دنبال نفت است خب نفت را به او بدهید برود -چطور از شاه حمایت می‌کرد و منافعش را تأمین می‌کرد- شما هم کوتاه بیایید!» غربی‌ها اصلا چرا دشمنی می‌کنند؟ دشمنان ما چه کسانی هستند؟ چه دسته‌هایی هستند؟ با چه انگیزه‌هایی دشمنی می‌کنند؟!

* مشکل سوم اینکه نیازهای دینی مردم را چگونه پاسخ بدهیم؟! مردم دینشان را می خواهند از روحانیت یاد بگیرند؛ پس از چه کسی یاد بگیرند؟ امروز در این رسانه‌های مجازی دائما دارند افکار کفر و الحاد را و شبهات درباره دین را در ذهن بچه‌های ۷-۸ ساله تزریق می‌کنند.

* شما اگر در کنار این سه تا مشکل اساسی، مشکل مادی را در نظر بگیرید، اصلا با اینها قابل مقایسه نیست. در ابتدای طلبگی معمولا شام من یک دانه نان کسمه بود که آن هم سی شاهی بود. یک خشکه پزی در مسیر فیضیه بود؛ از آن یک نان کسمه می‌گرفتم و در راهِ کتابخانه می‌خوردم! گاهی پول همین را هم نداشتم. اما بالاخره زندگی کردیم!

* آن چیزی که عمرسعد را عمر سعد کرد، نداشتن مدرسه یا شهریه و این حرف‌ها نبود؛ عشق به ملک ری بود. [مثال امروزی‌ش می‌شود عشق به] نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری، استاندار شدن و چیز هایی از این قبیل!

bato-adv
مجله خواندنی ها