درست پنج سال پیش وقتی علیرضا زاکانی همین تعبیر «دیکتاتور» را برای لاریجانی در صحن مجلس به کار برد، تقریباً همین جنس پاسخ را از او دریافت کرد؛ «قطعاً استبداد بد است، اما اگر این موضوع بد است، به طور حتم استبداد اقلیت بدتر است. دیکتاتوری را کسانی میکنند که رأی مجلس را قبول نمیکنند.» ماجرای جدال لفظی پژمانفر با علی لاریجانی به همین جا قطع نشد. دقایقی بعد نماینده مشهد طی تذکری خطاب به لاریجانی گفت: «برادر شما ۱۰ سال رئیس قوه قضائیه بود و شخص شما نیز ۱۲ سال است رئیس مجلس هستید. در میدان سیداسماعیل نیز میگویند بین دیدگاه شما و آقای روحانی تفاوتی وجود ندارد.
علی لاریجانی دیروز برای دومین بار در تاریخ ۱۱ ساله ریاستش بر مجلس، توسط یکی از نمایندگان «دیکتاتور» خطاب شد؛ بار اول علیرضا زاکانی بر سر انتخاب ناظران مجلس در شورای نظارت بر مطبوعات در شهریور ۹۳ لاریجانی را «دیکتاتور» نامید و برای بار دوم هم دیروز نصرالله پژمانفر نماینده مشهد و نزدیک به جبهه پایداری در جریان بررسی طرح تشکیل وزارت بازرگانی رئیس مجلس را با این توصیف خطاب کرد. توصیف مشابهی که پاسخ لاریجانی هم به آن در هر دو مقطع مشابه بوده؛ او هر دو بار گفته که این صفت بیشتر برازنده طیفی است که به او اتهام میزنند. این دومین رویارویی علی لاریجانی با طیف تندروتر اصولگرایان در طول تنها دو روز است؛ درست در روزهایی که خیلیها معتقدند اوج گرفتن انتقادات از برادران لاریجانی نه یک اتفاق تصادفی بلکه اقدامی با طراحی مشخص است.
حمله به لاریجانی با رمز «دیکتاتور»
ماجرای درگیری دیروز لاریجانی در مجلس با چهرههای تندروتر اصولگرایان از بررسی طرح تشکیل وزارت بازرگانی شروع شد؛ جایی که برخی چهرهها، چون موسوی لارگانی، حسینعلی حاجی دلیگانی و نصرالله پژمانفر معتقد بودند این طرح مغایر برنامه ششم توسعه است و باید دوسوم رأی نمایندگان را داشته باشد. لاریجانی، اما معتقد بود، چون قرار نیست مجموعه جدیدی به دولت افزوده شود، این استنباط غلط است. در همین اثنا بود که پژمانفر از روی صندلی خود در صحن فریادزنان لاریجانی را خطاب قرار داد و رئیس مجلس هم از او خواست که توهین نکند و فریاد نزند.
علی لاریجانی در این قسمت از واکنش خود خطاب به نماینده مشهد گفت: «عادت کردید با فریاد کارهایتان را جلو ببرید مانند بقیه بنشینید و توهین نکنید.» در این هنگام پژمانفر با فریاد، لاریجانی را دیکتاتور خطاب کرد که رئیس مجلس در واکنش به او گفت: «مدام میگویید دیکتاتور، دیکتاتور، یک چیزی یاد گرفتهاید. دیکتاتور شما هستید که در کشور این بساط را راه انداختهاید.» فریادهای پژمانفر حتی هنگامی که جمشید انصاری، معاون رئیس جمهوری برای نطق پشت تریبون رفته بود ادامه داشت تا بدین ترتیب سخنان لاریجانی خطاب به او این گونه ادامه پیدا کند؛ «تریبون یکطرفه شما هستید. همه تریبونها دستتان است. هر چه خواستید به همه میگویید کسی هم چیزی به شما نمیگوید که این مملکت این طور شده است. چهار نفر این طور حرف میزنند و بقیه تسلیم میشوند، ما چیزی به شما نمیگوییم، ولی شما هر چه دلتان خواست، گفتید.»
درست پنج سال پیش وقتی علیرضا زاکانی همین تعبیر «دیکتاتور» را برای لاریجانی در صحن مجلس به کار برد، تقریباً همین جنس پاسخ را از او دریافت کرد؛ «قطعاً استبداد بد است، اما اگر این موضوع بد است، به طور حتم استبداد اقلیت بدتر است. دیکتاتوری را کسانی میکنند که رأی مجلس را قبول نمیکنند.» ماجرای جدال لفظی پژمانفر با علی لاریجانی به همین جا قطع نشد. دقایقی بعد نماینده مشهد طی تذکری خطاب به لاریجانی گفت: «برادر شما ۱۰ سال رئیس قوه قضائیه بود و شخص شما نیز ۱۲ سال است رئیس مجلس هستید. در میدان سیداسماعیل نیز میگویند بین دیدگاه شما و آقای روحانی تفاوتی وجود ندارد.
به عبارت دیگر سه قوه دست شماهاست. آیا اکنون تریبون در دست ما بوده است یا شما؟» وی افزود: «شما اجازه نمیدهید حرف مردم از پشت تریبون مجلس زده شود. شما تریبون را بستهاید و باعث این بینظمیها و حمله رادیوها و رسانههای بیگانه شدهاید وگرنه ما در چارچوب نظام حرفهای خود را میزنیم.» پاسخ لاریجانی هم به پژمانفر این بود که «شما مرا به دیکتاتوری متهم میکنید و میگویید طبق تشخیص من عمل کنید. شما میگویید کشور دست ماست در حالی که اینگونه نبوده و نیست؛ بلکه کشور در دست مجلس و دولت است. مجلس نیز یک نفر نیست. شما خودتان با حرفهایی که میزنید، مجلس را تخریب میکنید.»
از جمله انتقادات دیگر پژمانفر به لاریجانی این بود که «شما اختیارات مجلس را به شورای اقتصادی سران سه قوه بردهاید و مجلس را ناکارآمد کردهاید.» پاسخ لاریجانی به پژمانفر درباره این انتقاد هم این بود که «شما میگویید بنده اختیارات مجلس را بهجای دیگر بردم در حالی که همه میدانند این تدبیر رهبری بود که شورای اقتصادی سران سه قوه تشکیل شود، اما شما این موضوع را به من نسبت میدهید.»
جدی شدن جدال بین لاریجانی و تندروها
این دومین روز پیاپی است که علی لاریجانی به جدال مستقیم با طیفهای تندروتر اصولگرایان میرود. روز سهشنبه نطق پیش از دستور او با انتقاداتی تند از صدا و سیما و همین طور علیرضا پناهیان در سرخط خبرهای سیاسی کشور جا خوش کرد.
نطقی که حتی واکنش برخی نمایندگان، چون حاجی دلیگانی را هم در پی داشت که اعتقاد داشتند لاریجانی در انتقاد از صدا و سیما «تند» رفته است. اعتراض جدی او به سخنرانیهای ایام محرم علیرضا پناهیان هم البته در شرایطی بود که طیفهای تندرو اصولگرا در حمایت از این سخنان پناهیان چیزی کم نگذاشته بودند.
این رو در رویی در فاصله ۵ ماه مانده به انتخابات مجلس یازدهم میتواند نشانگر بخشی از دعواهای جدی در اردوگاه اصولگرایان باشد؛ جایی که طیفهای تندرو دیگر نمیخواهند با امثال لاریجانی زیر یک سقف بنشینند و در مقابل گروههای سنتی هنوز هم او و امثال او را سرمایه اصولگرایان میدانند. خیلی وقت است که اصولگرایان تندرو تلاش دارند تا حساب لاریجانی را با طیفهای اعتدالیون و دولت یکی کنند. مثالش همین سخنان روز گذشته پژمانفر است که بر اشتراک دیدگاه روحانی و لاریجانی تأکید داشت.
او روز اول مهرماه هم در مصاحبهای با «مهر»، حملاتی جدی به لاریجانی انجام داد و از جمله گفت که «لاریجانی در ناکارآمدی مجلس نقش اول را داشت، اما روحانی هم او را همراهی کرد.» قرار گرفتن علی لاریجانی در سیبل حملات گروههای تندرو اصولگرا اتفاق جدیدی نیست. آنچه که به این ماجرا ابعاد تازهای داده، ورود صادق آملی لاریجانی، برادر کوچکتر او و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در کنار رئیس مجلس در موقعیت تحمل فشار از سوی اصولگرایان است. موقعیتی که تا ۷-۶ ماه قبل، یعنی زمانی که آملی لاریجانی زمامدار دستگاه قضایی بود، کمتر کسی از اصولگرایان حتی تصور نزدیکی به آن را داشت.
در آن روزها که دو برادر در رأس دو قوه بودند، تنها از اردوگاه سیاسی حامیان احمدینژاد بود که صدای انتقادات جدی و همزمان از این دو به گوش میرسید. حالا، اما ماجرا قدری فرق کرده تا آنجا که حتی محمدرضا باهنر هم در گفتگو با «ایران» معتقد بود که حملات همزمان به برادران لاریجانی «بی جهت» نیست. با این توصیف احتمال اینکه تقابل روزهای سهشنبه و چهارشنبه لاریجانی با اصولگرایان تندرو بخشی از فضایی باشد که در آینده ابعاد دیگر آن روشن خواهد شد، اصلاً بعید نیست. فضایی که یک طرف آن تلاش برای بیرون کردن امثال لاریجانی از جرگه اصولگرایی و طرف دیگرش احتمالاً تلاش برای حفظ آنها زیر چتر این اردوگاه است.