bato-adv
کد خبر: ۴۱۳۹۷۶

داستان مادرانی که فرزندان خود را می‌کشند!

داستان مادرانی که فرزندان خود را می‌کشند!
مطالعه‎ای که سال ۲۰۱۴ در آمریکا انجام شد نشان داد در یک دوره ۳۲ ساله، فرزندکشی ۱۵ درصد از مجموع جنایات در این کشور را تشکیل داده است.
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۱ - ۱۵ مهر ۱۳۹۸

در روسیه سالانه پای تعداد زیادی از زنان به جرم قتل بچه‎هایشان به دادگاه‌ها باز می‌شود؛ متهمانی که در میان‎شان هم مادران خانه‎دار صاحب چندین فرزند دیده می‎شود و هم مدیران تجاری موفق.

به گزارش بی بی سی، این مشکل البته فقط به روسیه محدود نمی‎شود. روان‎شناسان در آمریکا تخمین می‎زنند که از هر ۴ مادر، یک نفر به کشتن کودک خود فکر می‎کند.

مطالعه‎ای که سال ۲۰۱۴ در آمریکا انجام شد نشان داد در یک دوره ۳۲ ساله، فرزندکشی ۱۵ درصد از مجموع جنایات در این کشور را تشکیل داده است. بنابر اطلاعات وزارت دادگستری آمریکا که در این مطالعه به چاپ رسیده، بین سال‎های ۱۹۷۶ تا ۱۹۹۷، ۱۱ هزار کودک به دست والدین خود کشته شده‎اند و این یعنی به طور متوسط هر سال بیش از ۳۴۰ مورد فرزندکشی اتفاق افتاده است.

اما در روسیه، مانند بسیاری از کشورهای دیگر این فرهنگ وجود دارد که برای زنده ماندن باید قوی بود و بهتر است در مورد مشکلات روانی‎ حرفی زده نشود. در این کشورها به طور کل این اعتقاد وجود دارد که باید با زندگی کنار آمد.

افسردگی پس از زایمان در بیشتر موارد یا تشخیص داده نمی‎شود و یا به موقع درمانش نمی‎کنند. اغلب حتی نزدیکان فرد هم متوجه اتفاقی که در حال رخ دادن است نمی‌شوند و کار از کار می‎گذرد.

تابو
اولسیا گراسیمنکو و سوتلانا ریتر، خبرنگاران بخش روسی بی‎بی‎سی پای صحبت زنان این کشور نشسته‎اند تا دریابند چرا مادرها نوزادان خود را می‎کشند.

تحقیقات آن‎ها نشان می‎دهد برای حرف زدن در مورد فشاری که مادر شدن روی بیشتر زنان وارد می‎کند باید باورهای غلط در این باره کنار گذاشته و تابوها شکسته شوند، تا به این ترتیب شانس بیشتری برای جلوگیری از فاجعه بچه‎کشی وجود داشته باشد.

مادرانی که نوزدان خود را می‌کشند!

ماجرای آلیونا
آلیونا، کارشناس اقتصادی و همسرش پیوتر که زندگی شادی در کنار هم داشتند، مشتاقانه منتظر تولد فرزندشان بودند. آن‎ها برای او لباس‎ و کالسکه خریدند و آلیونا در کلاس‎های آمادگی برای زایمان شرکت کرد. اما هیچکس در مورد مشکلات روانی که یک مادر ممکن است بعد از تولد فرزندش با آن مواجه شود، حرفی نزد.

آلیونا بعد از زایمان به بی‎خوابی دچار شد و به گفته خودش نتوانست از پس این مشکل برآید. معلوم شد او در گذشته مشکلات روانی داشته و به همین دلیل روان‎پزشک برایش دارو تجویز کرد که تا حدودی هم موثر بود.

یک روز وقتی پیوتر به خانه آمد با جسد نوزاد ۷ ماهه‎اش در حمام روبرو شد و بعد هم آلیونا را در کنار دریاچه‎ای در خارج از شهر مسکو پیدا کرد. آلیونا بعد از خفه کردن بچه در آب، از خانه خارج شد تا خودش را هم غرق کند اما در همین حین از حال رفت. او الان دوران محاکمه‎اش را می‎گذراند.

پیوتر هم با وجود غم و افسردگی، در همه جلسات دادگاه شرکت می‎کند تا وقتی آلیونا در جایگاه متهمان قرار می‎گیرد به او دلداری بدهد.

او معتقد است اگر یک نفر به آلیونا در مورد افسردگی بعد از زایمان هشدار داده بود، جلوی همه این اتفاقات گرفته می‎شد: "او هیج نیت بدی نداشت و فقط دچار فروپاشی روانی شد. اگر پیش دکتر مناسب می‎رفت، اگر وقتی از من خواست، او را به بیمارستان می‏بردم، هیچوقت این اتفاق نمی‎افتاد."

بنابر گزارش جرم‎شناسان در روسیه، ۸۰ درصد زنان پیش از کشتن نوزادان خود به پزشک مراجعه و از سردرد، بی‎خوابی یا عادت ماهانه نامنظم شکایت کرده‎اند.

این مادران که هستند؟
در قانون روسیه، قتل فرزند به دست مادر "فرزندکشی" نام گرفته، جنایتی که حرف زدن از آن تابو است و توجه چندانی به آن نمی‎شود. "نوزادکشی" زمانی اتفاق می‌افتد که مادر فرزند تازه به دنیا آمده‎اش را می‎کشد و بچه‎کشی به قتل فرزند زیر دو سال توسط مادر گفته می‎شود.

سال ۲۰۱۸، ۳۳ نمونه از این جنایت در روسیه اتفاق افتاده است. برخی از جرم‎شناسان تخمین می‎زنند آمار جرایم این‎چنینی که هرگز به دادگاه کشیده نمی‎شوند، ۸ برابر این میزان است.

مارگاریتا کاچائوا، متخصص روانپزشکی قانونی و پژوهشگر ارشد در موسسه روان‎پزشکی سربسکی می‎گوید: " هر ماه سه یا چهار تخت از بخش زنان ما به مادرانی اختصاص دارد که فرزندان‎شان را کشته‎اند."

حسابدار، معلم، بیکار، مددکار اجتماعی، خدمتکار رستوران، فارغ‎التحصیل دانشکده طراحی، مادر یک خانواده بزرگ و دستیار فروشگاه.

برخلاف کلیشه‎های رایج، بسیاری از زنانی که فرزند خود را می‎کشند، همسر، خانه و شغل دارند و به اعتیاد دچار نیستند. پزشکان می‎گویند بعد از زایمان ممکن است اختلالات روانی نهفته در زنان به یک باره شدت بگیرد. زنان ممکن است دچار اختلال روانی مزمنی باشند که در زندگی روزانه خودش را نشان نمی‎دهد اما در جریان حاملگی، بچه دار شدن و یا یائسگی ظاهر می‎شود. این‎ها سه اتفاقی هستند که بدن زن را به شدت تحت فشار قرار می‎دهند.

مادرانی که نوزدان خود را می‌کشند!

'فکر کنم بچه‎ام را کشته‎ام '
آنای ۳۸ ساله، معلم مدرسه بود. او دو پسر ۱۸ و ۱۰ ساله داشت و منتظر به دنیا آمدن دختری بودند که همه خانواده آرزویش را داشتند.

اما در روز ۷ ژوئیه ۲۰۱۸، خود او به آمبولانس زنگ زد. مشکلات روانی آنا از پیش از زایمان شروع شده بود و هر روز هم بدتر می‎شد.

آنا حس می‎کرد نمی‎تواند از پس این شرایط برآید. روان‎پزشک به او توصیه کرده بود، آرامشش را حفظ کند. وقتی همسرش، برای کار به مسکو رفت، فرزندانش را به یکی از دوستان خود سپرد و گفت می‎رود تخت خواب بخرد. اما به جای خرید سر قبر مادرش رفت.

روز بعد آنا در حالیکه نوزادش را به همراه داشت با پای پرهنه خانه را ترک کرد و وقتی توسط پلیس متوقف شد، اصلا نمی‎دانست دارد کجا می‎رود.

مادر شوهر آنا او را به خانه برد و ظاهرا همان موقع او تلاش کرد بچه نوزادش را با بالش خفه کند، موضوعی که دادگاه در جریان رسیدگی به آن است. روز ۷ ژوئیه وقتی آمبولانس به خانه آنا رسید، او به دکتر گفت: " نگاه کن، فکر کنم بچه کوچکم را کشته‎ام." پزشکان نوزاد را احیاء کردند و آنا هم بستری شد. بنابر تشخیص کارشناسان آنا به اسکیزوفرنی مزمن مبتلاست.

دکتر کاچائوا می‎گوید: " باید بدانید این یک جنون تمام عیار نیست. زنی که به دلیل بیماری روانی فرزندش را کشته، ممکن است پیش از این اتفاق به شکلی کاملا طبیعی زندگی کرده باشد."

' حالا چطور به زندگی ادامه بدهم؟'
آرینای ۲۱ ساله در حالی که نوزادش را در آغوش کشیده بود، از طبقه نهم ساختمان خانه‎اش به پایین پرید.

همسر آرینا موقع زایمان او به مأموریت نظامی رفته بود . وقتی برگشت و آرینا را در شرایط افسردگی دید، با خشونت با او رفتار کرد. آرینا یک سال با پدر و مادرش زندگی می‎کرد. روز پیش از آن اتفاق، به پلیس زنگ زده و گفته بود شوهرش در حال تیز کردن چاقو است و می‎خواهد با آن او را بکشد. آرینا و فرزندش به شکل معجزه‎آسایی از این اتفاق جان سالم به در بردند. او در ابتدا به بیمارستان و بعد هم به بازداشتگاه پلیس منتقل شد. طبق تشخیص روان‎پزشکان آرینا به اسکیزوفرنی مبتلا بود.

مادرانی که اسکیزوفرنی و یا افسردگی دارند، اغلب دلایل یکسانی برای کشتن فرزندان خود می‎آورند. دلایلی نظیر " این‎طوری برایش بهتر است، من مادر خیلی بدی هستم" و یا " دنیای وحشتناکی است و برای فرزندم بهتر است که در آن زندگی نکند."

دکتر کاچائوا می‎گوید: "بعد از ارتکاب جنایت، آن‎ها هرگز آرام نمی‎گیرند و دست به خودکشی می‎زنند." او می‎گوید زنان اغلب توسط یکی از اعضای خانواده که توانسته در اوضاع دخالت کند، به موسسه او برده می‎شوند. این افراد اگر تحت درمان قرار بگیرند، طی ۶ ماه می‎توانند به طور کامل بهبود یابند.

در روسیه، مثل آمریکا مجازات مادرانی که فرزند خود را کشته‎اند، توسط دادگاه‎ها تعیین می‎شود. اگر روان‎پزشکان قانونی به این نتیجه برسند که مادر مشکل روانی ندارد، ممکن است به حبس طولانی مدت محکوم شود. بیشتر این زنان در کودکی مورد سوءاستفاده قرار گرفته‎اند. بنابر تحقیقات روان‎پزشکان قانونی در روسیه، ۸۰ درصد زنانی که بچه خود را می‎کشند در خانواده‎های فقیر بزرگ شده‎اند و ۸۵ درصد از این زنان در زندگی زناشویی خود مشکل داشته‎اند.

پژوهشگران می‎گویند دروغ، مشاجره، دعوا، دلخوری و مستی به بخشی جدانشدنی از زندگی دختران نوجوان تبدیل می‎شوند و تا بزرگسالی و حتی بعد از تشکیل خانواده هم آن‎ها را رها نخواهند کرد. مشکل در رابطه با والدین می‎تواند ریشه خشونت با فرزند باشد و مادرانی که به فرزندکشی دست می‎زنند، این حس را پشت نقابی از محبت بیش از حد پنهان می‎کنند.

کاچائوا می‎گوید: "داشتن تجربه خشونت خانگی در کودکی یک عامل مهم در بروز این دست از جنایات در بزرگسالی است. بیشتر این زنان در کودکی مورد سوءاستفاده عاطفی، جنسی و یا جسمی قرار گرفته‎اند."

بسیاری از وکلا از قبول پرونده زنانی که فرزندان نوزاد خود را کشته‎اند، سر باز می‎زنند.

مادرانی که نوزدان خود را می‌کشند!

'هیچوقت فکر نمی‎کردم برای خودم هم اتفاق بیفتد .'
مارینا کلسچوا، هنرپیشه‎ای که به جرمی غیر از فرزندکشی به زندان افتاده، می‎گوید: "مأموران زندان‎ها معمولا در رابطه با زندانیانی که بچه‎هایشان را کشته‎اند، محافظه‎کارانه عمل می‎کنند. من با این دست از زندانی‎ها برخورد کرده‎ام. هیچ‎کس نمی‎داند به چه دلیل به زندان افتاده‎اند مگر این که یکی از همشهری‎های آن‎ها رازشان را فاش کند. آن‎ها در کمپ هیچ دوستی ندارند، خیلی آرام و بی سر و صدا هستند و سرشان به کار خودشان گرم است چون اگر وارد درگیری شوند، بقیه زندانی‎ها آن‎ها را سالم نمی‎گذارند."

یاکوف کوچتوف، روان‎شناس بالینی در مسکو می‎گوید زنان تفکرات مربوط به کشتن خودشان را پس می‎ز‎نند و به عنوان یک واکنش دفاعی آن‎ها را روی دیگران فرافکنی می‎کنند: "اگر سعی دارید زنی را بفهمید و با او همدردی کنید، باید با احساساتش رو‎در‎رو شوید و فکر نمی‎کنم کسی بخواهد چنین تجربه‎ای داشته باشد."

تاتیانای ۳۳ ساله، کارشناس امور مشترکان در یک شرکت مخابرانی است. او می‎گوید: "چنین مادرانی را محکوم می‎کردم. فکر می‎کردم هیچوقت این اتفاق برای خودم نمی‌افتد. به شدت درگیر کار و دوستانم بودم و واقعا دلم بچه می‎خواست. فکر می‎کردم به اندازه‎ای که لازم است آمادگی داریم اما اوضاع طور دیگری پیش رفت."

" زایمان بسیار سختی داشتم و ماماها هم خشن بودند. بعد از آن تمام مدت صحنه‎های زایمان به ذهنم می‎آمد و به قدری زنده و دردناک بود که از خواب می‎پریدم و قلبم تند تند می‎زد. ورم پستان، اضافه وزن، زخم معده، ریزش و ... همه این‎ها باعث شد خشمم نسبت به فرزندم بیشتر و بیشتر شود، انگار زندگی‎ام از من گرفته شده بود."

وقتی بچه شب‎ها نمی‎خوابید یا موقع دندان در آوردن، گریه‎اش قطع نمی‏شد، تاتیانا دچار فروپاشی عصبی می‎شد.

او آن دوران را به خوبی به یاد دارد: " آن گریه‎ها مغز آدم را منفجر می‎کنند و باعث می‎شوند همه مشکلات دوران کودکی‎ خودت را به یاد بیاوری. فکر می‎کردم باید از عهده همه کارها بربیایم. دچار هیستری شده بودم و موقع خواباندن بچه، او را به شدت تکان دادم طوری که ترسید و صدای گریه‎اش بالاتر رفت. بعد با تمام قدرتم او را روی تخت پرت کردم و فریاد زدم:' بهتر بود می‎مردی!' حرف‎های بدتر از این هم زدم. بعد هم از این که توانایی لذت بردن از مادر بودن را نداشتم، احساس گناه و شرم کردم."

تاتیانا می‎گوید همسرش معتقد بود دارد از نظر روانی بچه را فلج می‎کند و به او سرکوفت می‎زد: "مگر تو مادر نیستی؟ چرا بقیه از پس این کار بر می‎آیند و تو نمی‌توانی؟ اصلا چرا بچه‎دار شدی؟"

یک سال گذشت و اوضاع بدتر شد. تاتیانا که حالا دیگر به خودکشی هم فکر می‎کرد، به روان‎شناس مراجعه کرد: "فکر می‎کردم مادر پست‎فطرت و بدی مثل من باید از روی زمین برداشته شود و فرزندم لیاقت یک مادر بهتر را دارد. خودکشی از تحمل رنج و درد روانی برایم راحت‎تر بود. من بحران‎های زیادی داشتم. اما رفتن پیش روان‎شناس خیلی زود جواب داد و به من کمک زیادی کرد."

مادرانی که نوزدان خود را می‌کشند!

جلوگیری
وقتی بحث جلوگیری از فرزندکشی پیش می‎آید، اغلب در مورد تشویق به استفاده از روش‎های پیش‎گیری از بارداری یا مکان‎های موسوم به "جعبه نوزادی" حرف زده می‌شود. جعبه‎های نوزادی مکان‎های امنی هستند که خانواده‎ها به ویژه مادران می‎توانند نوزاد خود را به طور ناشناس در آن بگذارند تا دولت از آن‎ها نگهداری کند. اما پزشکان در روسیه و کشورهای غربی علاوه بر این بر اهمیت توجه نسبت به مشکلات روانی در مادرها، به خصوص افسردگی پس از زایمان تأکید دارند.

مارینا بیلوبرام، روانشناس می‎گوید: "بهتر است پیش از تولد نوزاد همه سناریوهای ممکن را مورد توجه قرار بدهید. با مادرتان در مورد رابطه‎تان صحبت کنید، ببینید در مورد خود و شریک زندگی‎تان چه حسی دارید و به این فکر کنید که چطور همه این عوامل می‎تواند روی وضعیت شما بعد از زایمان اثر بگذارد. به نظر من علاوه بر پوسترهایی که مادران و نوزادان شبیه به فرشته‎شان را به تصویر می‎کشد، باید در مورد این هم توضیح داده شود که اوضاع ممکن است طور دیگری باشد."

دکتر کاچائوا می‎گوید: " در مسکو و سایر مناطق، مراکزی برای زنان درگیر بحران داریم که درهایشان به روی قربانیان خشونت خانگی و آن‎هایی که از افسردگی رنج می‎برند، باز است. نیمی از این مراکز اما خالی هستند چون زنان می‎ترسند اگر در مورد مشکلاتشان حرف بزنند، بچه‎هایشان از آن‎ها گرفته شوند. آن‎ها دقیقا به همین دلیل پیش روانپزشک نمی‎روند. این زن‎ها حتی مشکلاتشان را با همسر و خانواده خود در میان نمی‎گذارند چون می‎ترسند آن‎ها بهشان بگویند ساکت بمانند."

*برای حمایت از حقوق کودکان درگیر این اتفاقات، اسم‎ها در این گزارش تغییر داده شده‌اند.

تصویرگری‌ها از تاتیانا اوسپنیکووا

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین