شبنم نعمت‌زاده؛ یک متهمِ ریاکار یا مظلوم؟!

متولد 49 نه 40

هردو وزیر صنعت آن یکی بادختری پررو ودیگری بادامادی پرروتر که هم دسترسی به آرزو بیت‌المال را دارند و بواسطه پدران می‌توانند ازاین سفره سهمی انصاف چیز خوبی است او میخواهد بگوید پدرم خدمت کرده به مملکت که خوب نبوده عوض کردن صورت مسیله اینها نصف پتروشیمی کشوردارندقاضی بگیرمال بیت‌المال را این پیرمرد هاف هافو میخواد بگور ببره

داستان شبنم نعمت زاده و فرزنداني مثل او داستان غم انگيز سياستمداران و مديران ارشدي در جمهوري اسلامي است كه سالهاست از سحر تا بعد از نيمه شب بدور از خانواده (و خودشان) در جلسات درب بسته خود و جداي از جامعه محصورند و وقت اضافي شان را نيز در محافل دوستانه و جناحي سپري مي كنند و گهگاهي هم كه در مقابل دوربين رسانه ها ظاهر مي شوند با حرفهاي بي سر و ته و خنده هاي مشمئزكننده و مصنوعي شان خبر از بي قيدي و بي قوارگي مي دهند!
شبنم ها كم نيستند؛ دختر، همسر، عروس و يا خواهر و خاله ي اين وزير و آن مدير و سياستمدار كه از قضاي غفلت و حرص و بيهودگي مردانشان رقيب تجاري آنها شده اند، و با يك پا در فرهنگ ديروزشان (ديني سنتي پلاس) و يك پا در فرهنگ نامأنوس جديدشان (تجدد تهوع آور و بي مايه امروزي شان) ملغمه اي را در زير پوست جامعه ايراني تزريق مي كنند كه ره به ناكجاآباد دارد!
به برخي حرفهاي اينمدت شبنم نعمت زاده توجه كنيد؛ "محمدرضا نعمت زاده پدر خوبي براي من نبود ولي در فعاليت شغلي چيزهاي زيادي از او آموختم!"
اگر از فرزندان سردار سازندگي هم بپرسيد آنها هم كمابيش همين ها را خواهند گفت؛ خانواده هايي متلاشي كه اگر پدر در مصدر قدرت نباشد جمعي اينچنيني وجود خارجي هم نخواهد داشت.
ملت ايران حالا حالاها بايد غرامت اين سازندگي بي رگ و پي را بپردازد تا از خواب غفلت بيدار شود و عنان خود را بدست گيرد.

گناه داره بگذارید بره کانادا

با این ریا کارهای کثیف باید دو برابر حساب کرد. حیف که قانون ما پر از راه های فرار قانونی هست.