این جاسوس محکوم به اعدام به دلیل تاجر بودن پدرش به همراه خانواده در دهه هفتاد به سوریه میرود و در مدارس آنجا تحصیل میکند. تسلط او به زبان عربی و انگلیسی باعث میشود در شرکتی که با ایران در ارتباط بود به عنوان مترجم مشغول به کار میشود و در زمان جنگ سوریه، او با وجود بازگشت خانواده به ایران، در سوریه میماند.
تسلط او به زبان عربی و آشنایی با جغرافیای سوریه او را به نیروهای مستشار ایرانی نزدیک کرد و در گروههایی که در ادلب تا لاذقیه حضور داشتند، مسئولیت گرفت. او عضو سازمانی سپاه نبود، ولی با پوشش مترجم توانست به بسیاری از نقاط حساس ورود کند.
موسوی مجد در ازای جاسوسی و افشای اطلاعات در مورد مشخصات یگانهای مستشاری، جنگ افزارها، سیستمهای مخابراتی، معرفی فرماندهان و رفت و آمد آنها حتی سردار شهید سلیمانی و موقعیتهای جغرافیای مراکز مهم و کدها و رمزها، دلارهای آمریکایی دریافت میکرد تا اینکه در همین ایام تحت اشراف اطلاعاتی ایران قرار گرفت و سطح دسترسی هایش کاهش پیدا میکند. او پس از جاسوسی آمریکا، به سرویس جاسوسی موساد روی میآورد و اطلاعاتی را نیز در اختیار آنها قرار میدهد. او حتی در برههای تلاش میکند تا به سرویس اطلاعاتی عربستان وصل شود.