حسین علایی فرمانده اسبق نیروی دریایی سپاه در یادداشتی برای روزنامه شرق نوشت: وقتی جمهوری اسلامی ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد را در روز ۲۷ تیر سال ۱۳۶۷ پذیرفت، سازمان منافقین احساس کرد که با پایانیافتن جنگ، عمر تشکیلات نظامی منافقین نیز که در عراق سازماندهی شده بود، به پایان خواهد رسید. رجوی میدانست صدام، سازمان را به عنوان پیشمرگههای حزب بعث تلقی میکند و چنین سازمانی در زمان صلح جایی برای بقا ندارد. البته در سالیان جنگ، عملا سازمان منافقین به عنوان یک ارتش مجهزشده از سوی صدام حسین، کمک شایانی در ابعاد جاسوسی و عملیاتی به رژیم بعثی عراق میکرد.
از سال ۱۳۶۵، ارتش منافقین مجهز به تانکهای سبک و نفربرهای پرسرعت چرخدار و خودروهای تویوتا شده بود. نیروهای رزمی منافقین به عنوان افرادی کارآزموده توانسته بودند بخشی از ضعفهای ارتش عراق را در مقابله با ایران جبران کنند. نیروهای سازمان منافقین در ۲۸ خرداد سال ۱۳۶۷ به شهر مهران حمله کرده و شعار «امروز مهران، فردا تهران» را سر داده بودند. گرچه آنها با عملیات رزمندگان اسلام از مهران عقب رانده شدند، ولی به هر حال ارتش بعثی عراق آنها را تکیهگاه خوبی برای خود به حساب میآورد.
پذیرش آتشبس از سوی ایران، برای صدام و سازمان غیرمنتظره و باورنکردنی بود. آنها از این اقدام ایران نهتنها استقبال نکردند، بلکه آن را ناشی از فروپاشی قوای دفاعی ایران و ضعف جمهوری اسلامی تلقی کردند و فرصت را برای تصاحب حکومت ایران غنیمت شمردند؛ بنابراین بلافاصله جلسهای در کاخ ریاستجمهوری عراق به ریاست صدام و با حضور مسعود رجوی، سرلشکر فاضلالبراک تکریتی رئیس سرویسهای اطلاعاتی عراق و سپهبد صابر الدوری به منظور بحث و بررسی درباره چگونگی بهرهگیری از این فرصت برگزار شد.
سازمان منافقین که مدتها به فکر بازگشت به تهران بود، طرح خود را برای پیشروی سریع به سمت مرکز ایران برای دردستگرفتن قدرت با پشتیبانی نیروهای مسلح عراق ارائه کرد. در این جلسه ابعاد این عملیات و پیامدهای احتمالی آن مورد بحث و تبادل نظر طولانی قرار گرفت. در این جلسه مسعود رجوی به صدام گفت: «مطمئن باشید که نیروهای سازمان من ظرف چند ساعت وارد شهر همدان در ۲۵۰ کیلومتری مرز خواهند شد» و از آنجا به سمت تهران حرکت خواهند کرد. صدام موافقت خود را با اجرای این عملیات اعلام کرد و با بیان اینکه «شاید این یک فرصت طلایی برای نابودی رژیم فعلی ایران باشد»، انگیزه خود را از اجرای این عملیات مشخص کرد.
بر این اساس سازمان منافقین عملیات «فروغ جاویدان» را برنامهریزی کرد و در بعدازظهر سوم مرداد سال ۱۳۶۷ به مرحله اجرا درآورد. منافقین تصور میکردند نهتنها با مقاومتی در مسیر حرکت به سمت تهران مواجه نخواهند شد بلکه اصرار داشتند که در شهرهای مسیر هم توقف نکنند.
سران سازمان با بهرهگیری از پنجهزارو ۱۰۰ نفر که آنها را در قالب تعداد ۲۵ تیپ رزمی سبک مکانیزه سازماندهی کرده بودند، از مرز عراق به راه افتادند تا در یک برنامه زمانبندیشده ۳۳ ساعته خود را به تهران برسانند و نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کنند و خود جایگزین آن شوند.
سازمان در این عملیات از هزار خودروی ایفا و تویوتا، ۷۰ دستگاه خودروی زرهی، صد قبضه تفنگ ۱۰۶ میلیمتری، ۳۰۰ قبضه انواع خمپارهاندازهای ۶۰ و ۸۱ کماندویی، صد قبضه توپ پدافند هوایی، ۸۰ قبضه دوشیکا و ۵۰ قبضه موشک دوش پرتاب سهند استفاده کرد. تصور و تحلیل سران سازمان منافقین بر این بود که سوار بر تانکها و نفربرهای خود، میتوانند بدون مواجهشدن با مقاومتی درخورتوجه از سوی قوای مسلح ایران به سرعت خود را به تهران مرکز کشور برسانند. آنها فکر میکردند مردم ایران نهتنها در برابر ارتش منافقین وارد عمل نخواهند شد بلکه از نظامیان آنها استقبال نیز خواهند کرد.
سران منافقین به نیروهای خود وعده داده بودند تا با رسیدن به تهران، جشن پیروزی را در میدان آزادی برگزار کنند. با این تصور مقارن ساعت ۱۴:۳۰ روز سوم مرداد سال ۱۳۶۷ یعنی یک هفته پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، ارتش منافقین با کمک ارتش عراق عملیات خود را از طریق سرپلذهاب آغاز کرد و به طرف شهر کرند غرب پیشروی کرد. حدود ساعت ۱۸:۳۰ نخستین تانکهای منافقین وارد شهر کرند شدند و به سمت اسلامآباد حرکت کردند و دو ساعت بعد به این شهر رسیدند. تعدادی از مردم شهرهای کرند و اسلامآباد غرب با دیدن حمله نظامی منافقین، خانههای خود را ترک کرده و به سمت کرمانشاه حرکت کردند.
با پخش خبر حمله منافقین، شهر کرمانشاه نیز به حالت نیمهتعطیل درآمد و برخی از مردم این شهر نیز تخلیه خانههای خود را آغاز کردند. منافقین توانستند پس از یک شب بدون معطلشدن در مسیر راه تا ۳۰ کیلومتری شهر کرمانشاه به طول حدود ۲۰۰ کیلومتر در عمق ایران پیشروی کنند. آنها در تنگه چارزبر پشت سرِ ستون طولانی خودروهای مردمی که در حال فرار بودند، گیر افتادند و در ترافیک راه روی جاده کرمانشاه متوقف شدند.
در واقع در گام اول، این مردم بودند که عدم امکان پیشروی را در مسیر جاده کرمانشاه برای نیروهای منافقین بهوجود آوردند. از طرفی دو گردان از نیروهای لشکر بدر که از مجاهدین عراقی بوده و راه خود را گم کرده بودند، اولین رزمندگانی بودند که با منافقین در تنگه چارزبر به صورت اتفاقی برخورد کردند و با نیروهای منافقین قاطی شدند و مقاومت در چارزبر را شکل دادند. لشکر بدر در آن ایام حدود هفت هزار نیروی ثابت از عراقیهای فرارکرده از دست صدام و نیز از اسرای پیوسته به مخالفان رژیم بعثی داشت.
از سوی دیگر تیپ ۱۲ قائم سپاه نیز در اردوگاه صادقین در ۱۰ کیلومتری تنگه چارزبر استقرار داشت. پس از پیام امام خمینی به مناسبت پذیرش قطعنامه ۵۹۸، چهار هزار نفر از رزمندگان استان سمنان به همراه امام جمعه و برخی از مسئولان این استان در این اردوگاه مستقر شده بودند. به همین دلیل تیپ ۱۲ قائم اولین یگان منظمی بود که توانست از اوایل بامداد ۱۳۶۷/۵/۴ دو رده پدافندی در تنگه چارزبر ایجاد کند و عبور منافقین از این تنگه را به طور کامل سدّ کند.
این تیپ با بهکارگیری هزارو ۶۰۰ رزمنده در مدت حدود ۶۰ ساعت به مقابله با منافقین پرداخت و در مجموع ۶۷ شهید و ۲۲۸ زخمی داد. در پایان درگیریها رزمندگان تیپ قائم توانستند در مجموع ۸۰ خودروی منافقین را نیز به غنیمت بگیرند. از سوی دیگر در تنگه پاتاق که ۲۵ کیلومتر طول داشت نیز درگیریهای شدیدی آغاز شد. با همت فرمانده کل سپاه در ساعت ۴ بعدازظهر ۶۷/۵/۴ یک گردان از لشکر ۷۱ روحالله از استان مرکزی نیز با دو فروند بالگرد شنوک و یک فروند بالگرد ۲۱۴ به محل باند اضطراری نیروی هوایی در شهر اسلامآباد منتقل شدند. در انتهای این باند، هنوز تعدادی از افراد نیروی هوایی ارتش باقی مانده بودند.
رزمندگان لشکر ۷۱ روحالله درحالیکه صد نفر از افراد کمیته بروجرد به آنها کمک میکردند، جاده پلدختر و سهراهی اسلامآباد را در حدود ۵/۱ کیلومتر به تصرف خود درآوردند و به صورت کمین با منافقین درگیر شدند. نیروهای منافقین که اطلاعی از استقرار رزمندگان اسلام در این منطقه نداشتند و از اسلامآباد به سمت تنگه حسنآباد در حال حرکت بودند، به کمین نیروهای لشکر ۷۱ روحالله برخورد کردند. این کمین به مدت دو ساعت ادامه داشت و پس از آن بود که منافقین متوجه شدند و به آنها حمله کردند.
در مجموع ۶۴ نفربر و خودروی منافقین توسط نیروهای لشکر روحالله منهدم شد و ۲۸ نفر از نیروهای این لشکر نیز در جریان درگیریها به شهادت رسیدند. منافقین هم مسئول اطلاعات لشکر روحالله را در اسلامآباد دستگیر و بلافاصله اعدام کردند. تهاجم نظامی منافقین و عبور نیروهای آن از مرز به سمت کرمانشاه، با عدم انتظار و در نتیجه غافلگیری مسئولان ایرانی همراه بود. گرچه احتمال حمله ضعیفی توسط منافقین از سوی برخی از فرماندهان سپاه داده میشد، ولی هیچکس فکر نمیکرد آنها بخواهند از حاشیه مرز به داخل ایران نفوذ کنند و کسی هم نمیدانست که نیروهای منافق از کدام نقطه مرزی به خاک ایران حمله خواهند کرد.
برای ناکامگذاشتن تهاجم منافقین، عملیات مرصاد در صبح روز پنجم مرداد با رمز «یا علی» آغاز شد تا عملیات «فروغ جاویدان» را به شکست بکشاند و حسرت رسیدن به حکومت بر مردم ایران را همچنان بر دل منافقین باقی بگذارد. با حمله پرقدرت رزمندگان اسلام، تنگه چارزبر تبدیل به جهنمی برای یاران وفادار صدام حسین شد. واحدهای سپاه از مسیر جاده به قوای منافقین حمله کرده و عقبه آنها را بستند.
در ساعت ۹ صبح ۱۳۶۷/۵/۵ یک گردان از نیروهای لشکر ۲۷ محمد رسولالله به منطقه درگیری آمدند و ارتفاعات اطراف سهراهی اسلامآباد را تصرف کردند. از سوی دیگر یک گردان از نیروهای لشکر بدر نیز به گردنه حسنآباد هلیبرن رفتند و در آنجا با منافقین درگیر شدند. در مجموع لشکر بدر در عملیات مرصاد حدود ۱۵۰ نفر شهید داد. بالگردهای جنگی هوانیروز هم از هوا بر ستون نظامی منافقین آتش میگشودند. در این درگیریها یک بالگرد کبرای هوانیروز مورد اصابت قرار گرفت و ساقط شد، اما دو خلبان آن نجات یافتند.
خلبانان پایگاه هوایی شهید نوژه همدان هم علیه منافقین وارد عمل شدند که باعث حمله جنگندههای عراقی به این پایگاه با بمبهای خوشهای شد و رادار پایگاه نیز منهدم شد. علاوه برآن جنگندههای عراقی از صبح روز پنجم مرداد ۱۳۶۷ در چند نوبت سایت مرکز پدافند هوایی همدان موسوم به سوباشی در ۳۶ کیلومتری پایگاه شهید نوژه همدان را بمباران کردند. این سایت رادار هوایی کنترل عملیاتی و آتش پدافند ۳۷ شهر را بر عهده داشت.
در حمله بعدازظهر یک هواپیمای عراقی به این سایت که با بمب لیزری انجام شد، اتاق عملیات رادار این سایت که بتونی بود، هدف قرار گرفت و از کار افتاد و شش افسر و درجهدار آن به شکل فجیعی به شهادت رسیدند. با پشتیبانی جنگندههای عراقی، منافقین تلاش زیادی داشتند تا بتوانند از تنگه چارزبر عبور کرده و خود را به کرمانشاه برسانند.
آنها حتی موفق شدند با سه خودروی تویوتای استیشن در همان روز پنجم مرداد از تنگه چارزبر بگذرند که در مسیر راه کرمانشاه به صورت اتفاقی با خودروی محافظان امام جمعه سمنان برخورد کردند و در درگیری با آنها یک زن منافق کشته و یک خودروی منافقین نیز به غنیمت گرفته شد.
در مجموع عمده قوای منافقین امکان عبور از تنگه چارزبر را پیدا نکردند. در چنین وضعیتی منافقین چاره را در فرار دیدند و حین فرار به خاک عراق کشته شدند. تعدادی هم با خوردن قرصهای سیانور به زندگی خود پایان دادند و برخی به روستاهای اطراف فرار کردند که با کمک رزمندگان اسلام و مردم ۶۰ نفر از آنان نیز دستگیر شدند.
در بین دستگیرشدگان برخی از سران شاخص منافقین مانند سعید شاهسوندی، فرهاد الفت و مهدوی نیز حضور داشتند. تا آخرین لحظه عملیات، مسعود رجوی رئیس منافقین وارد صحنه عملیات نشد. عملیات که تمام شد، در جاده کرمانشاه به اسلامآباد غرب، اجساد تعداد زیادی از منافقین به همراه تجهیزات جنگی آنها و تانکها و نفربرهای سوخته باقی مانده بود. منافقین در این عملیات ۷۲ تانک، ۲۱ نفربر، ۵۱ تفنگ ۱۰۶ م م و ۶۱۲ خودروی خود را از دست دادند و ۷/۴۱ درصد از کادرهای اصلی منافقین ضربه خوردند. به این صورت عملیات منافقین با ناکامی و شکست، به پایان رسید و عملیات رزمندگان اسلام با نام مرصاد به پیروزی منجر شد. در این عملیات، بیش از ۳۰ درصد یعنی نزدیک به دو هزار نفر از منافقین کشته و هزارو صد نفر آنها نیز مجروح شدند و قوای ایران دوباره خود را به مرز با عراق رساندند. ۹۹۴ نفر از منافقین هم زنده و سالم ماندند و توانستند فرار کنند.
در عملیات مرصاد ۷۰۰ نفر از رزمندگان نیز به شهادت رسیدند. با چنین فداکاریهایی بود که سرانجام ایران توانست به جنگ خاتمه دهد و به سمت صلحی حرکت کند که صدام و حزب بعث از حکومت عراق ساقط شوند و منافقین ناچار شوند از عراق فرار کنند و به آلبانی بروند.
یعنی از شهدای ارتش خجالت نمی کشید وعده ما ارتشی ها در قیامت سرپل صراط با یاوه گویان جنگ
اگر به قیامت اعتقاد داشته باشید
اما دوستان بخدا ارتش هم در دوره دفاع حضور داشت .