سیدمصطفی هاشمیطبا در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: در سال جهش تولید به نظر میرسد به جای دستیابی به آن، میخواهند سرمایههای بیننسلی را مصرف کنند و مجلس و دولت با وجود تضادهای فیمابین و مخالفتهای جدی، هر دو در این نکته همنظرند و هریک میخواهند گوی سبقت را از دیگری بربایند.
ظاهرا حسب طرحی که در مجلس شورای اسلامی مطرح است، دولت موظف است معادل ریالی بهای ۴۰ لیتر بنزین به قیمت فوب خلیج فارس را هر ماه به حساب همه ۸۰ میلیون ایرانی واریز کند. ظاهرا مجلسیان از اینکه حجم طرح یارانههای احمدینژاد رشد نکرده است، ناراحت هستند و برای اینکه خدمتی به مردم کنند، این طرح را ارائه دادهاند؛ طرحی که همه مردم اعم از دارا، ندار، کوچک، بزرگ، زن و مرد را در بر میگیرد و البته در ظاهر چه از این بهتر؟ چراکه ثروت کشور را بین همه مردم به تساوی تقسیم میکنند.
بارها این مطلب گفته شده که در اسلام عدالت به معنی مساوات نیست و در این طرح هم ناتوانان و توانمندان و نیز کسانی که میلیاردها ریال و دلار در بانک دارند، از آن بهرهمند میشوند. دولت هم اصولا در شناسایی داراها و ندارها ناتوان است و قادر به تشخیص نیست؛ اما مشکل طرح تنها این امر نیست. خوب است به نکات زیر توجه شود.
۱- حجم بنزین مدنظر برای این کار برابر با ۴۰ لیتر برای ۸۰ میلیون نفر و ماهانه بالغ بر سهمیلیاردو ۲۰۰ میلیون لیتر میشود؛ یعنی برابر مصرف ماهانه و (تولید) کشور. حال چگونه باید این سه میلیارد لیتر بنزین تهیه و صادر شود، معلوم نیست.
۲- اگر دولت بتواند این حجم بنزین را صادر کند، رقمی برابر با قیمت فوب بندرعباس یعنی هر لیتر ۵۰ سنت، جمعا یکمیلیاردو ۶۰۰ میلیون دلار به دست میآورد که باید معادل ریالی آن را با ارز هر دلار ۲۰۰ هزار ریال به مردم پرداخت کند؛ یعنی ماهانه ۱۶ هزار میلیارد تومان و سالانه بالغ بر ۲۰۰ هزار میلیارد تومان.
۳- اولا چنین بنزینی موجود نیست و ثانیا خریدار مواد نفتی ایران وجود ندارد و ثالثا به فرض وجود و فروش بنزین دولت باید دلارهای بهدستآمده را به بانک مرکزی بدهد و بانک مرکزی با چاپ اسکناس، ریال آن را تأمین کند و این به معنی آن است که پایه پولی کشور در سال ۲۰۰ هزار میلیارد تومان اضافه میشود؛ رقمی برابر بودجه جاری دولت. میدانیم که نه بنزین وجود دارد و نه فروش میرود، فقط اسکناس چاپ میشود و به مردم میدهند.
۴- درست است که این پول به جیب مردم میرود؛ ولی تورم ناشی از آن کاملا درآمد مردم را خنثی میکند و هیچ درآمدی نصیب افراد نمیشود.
۵- رسیدگی به مستضعفان و محرومان آیا معنیاش پرداخت همزمان به مردم معمولی و پولدارها است؟ آیا عدالت علوی چنین حکم میکند.
۶- از ابتدای پیروزی انقلاب به جای آنکه ارز حاصل از نفت را به توسعه و سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال مفید تخصیص دهیم، به هزینه جاری رساندهایم که نتیجه آن بیکاری وسیع، محرومماندن محرومان، اشتغالهای زائد و... شده است.
۷- همان دولت نروژ مسیحی نادان غیرمعتقد به عدالت اجتماعی و لیبرال و هر نوع دشنام دیگر که به آنها میدهیم، همه ثروت حاصل از نفت خود را اختصاص به سرمایهگذاری برای نسلهای آینده و توسعه کشور داده و از تأمین هزینههای جاری با ارز آن خودداری کرده است. آیا آنان کفران به نعمتهای خداوند میورزند یا ما مسلمانان شیعه عدالتخواه که عدالت از اصول دین و مذهب ماست؟
۸- نمایندگان مطمئن باشند که حرکات پوپولیستی هیچگونه محبوبیت پایداری در جامعه پدید نمیآورد، همانطور که بدبینی درباره نظام و حاکمیت را بیشتر میکند. مردم کار شرافتمندانه، درآمد مطمئن و بدون منت، آبادانی کشور و سربلندی میهن را میخواهند و حتی در دلهایشان درباره کسانی که افراد موجهی نبودند؛ اما خدمات ماندگاری از خود به یادگار گذاشتند، احساس نزدیکی و علاقه میکنند. حیف است که جمهوری اسلامی با آنهمه استقبال مردمی، مورد عنایت قرار نگیرد و مردم حسرت برخی زمانهای گذشته در دلشان جوانه بزند. اینگونه طرحها درست تیشه به ریشه زدن است.
آنهمه وعده و وعید نمایندگان درباره طرحهایی برای شکوفایی اقتصاد به طرح پرداخت پول بنزین به همه خلاصه میشود که جای تأسف دارد. دولت هم طرح مشابهی در دست دارد. فروش نفت به مردم و گرفتن پول از آنان برای رفع کسری بودجه که صد البته ولخرجیهای دولت ادامه پیدا میکند و دولتهای آینده به مردم بدهکار میشوند و به این کار میگویند «ساماندادن به بازار سرمایه». مشکل اینجاست که مسئولان و ازجمله رئیس دولت به جای تحلیل حکم صادر میکنند. میگوییم، نهفقط خطاب به رئیسجمهوری؛ بلکه به کل حاکمیت!
اگر محاصره اقتصادی هستیم، اگر مقررات AFTF را قبول نکردهایم، اگر دشمنان علیه ما کار میکنند و اگر معتقد به استقامت و صبر و حوصله و مقاومت هستیم، باید معنی مقاومت را برای مدیران و مسئولان و مردم بگوییم و نگوییم میخواهیم معیشت مردم را ارتقا دهیم. فراوانی و گشایش اقتصادی با مقاومت و مبارزه و قطع رابطه بانکی با دنیا و ادامه تحریم و محاصره اقتصادی همزاد نیست. گیریم دولت از فروش ۲۲۰ میلیون بشکه نفت در داخل به فرض بشکهای ۲۵ دلار مبلغ ۵/۵ میلیارد دلار به دست بیاورد.
آیا میخواهد این پول را به دلار از مردم بگیرد یا معادل ریالی آن را که با ارز ۲۰ هزارتومانی میشود معادل ۱۱۰ هزار میلیارد تومان. به جز تأمین کسر بودجه چه اتفاقی برای مردم میافتد. به جز تشویق سوداگری چه اتفاقی در جامعه رخ میدهد؟ اگر حاکمیت معتقد به ادامه مقاومت است، باید نظامهای داخلی سیاسی و اقتصادی را متناسب با آن طراحی کند؛ ولی به نظر میرسد که هر لحظه منتظر عادیشدن روابط سیاسی و اقتصادی و مالی با خارج هستند.