وضعیت اقتصادی مردم به گونهای شده که تا مجبور نباشند شال یا روسری نمیخرند. در سالهای اخیر فروش سایزهای ۶۰ یا ۹۰ که مخصوص کودکان و نوجوانان است به صفر رسیده و با مد شدن مانتو جلوباز، شالهای بلند و بزرگ بیشتر فروش میروند این در حالی است که قیمتها از اسفند ۵۰ درصد رشد داشته و فروش نیز به همین میزان کاهش داشته است.
دنیایاقتصاد در ادامه نوشت: تولید صرفه ندارد: بازار جعفری در دل بازار بزرگ تهران، مرکز فروش عمده شال و روسریهای ایرانی و خارجی است و در کنار آن بازار سلطانی مرکز پخش گلسر و بدلیجات؛ و نقطه مشترک آنها این است که خلوتترین روزهایشان را تجربه میکنند. فروشندهها پشت ویترین یا با همدیگر صحبت میکنند یا سرشان در گوشی است.
تکوتوک مشتری در راسته بازار قدم میزند و صرفا به نگاه از دور بسنده میکند. یکی از فروشندگان که مردی میانسال است میگوید کاسبی تعطیل شده و ما هم فقط چراغ مغازه را روشن نگه داشتهایم: «نسبت به پارسال درآمد و فروشم نصف شده و سود مغازه هم به همین مقدار اومده پایین. سال قبل شاگرد داشتم که با این وضع دیگه نتوانستم نگهش دارم و مرخصش کردم. اینقدر خلوت است که حوصله خودم هم در غرفه سر میرود چه برسد به اینکه بخواهم کس دیگری هم داشته باشم.»
به گفته این فروشنده ۵۰ درصد محصولات بازار شال و روسری تولید داخل است و ۵۰ درصد وارداتی، که چین و ترکیه مبادی اصلی واردات آنها است: «هم جنس ایرانی و هم جنس خارجی مشتریهای خاص خودش را دارد. شال ترک گرانتر است و شالهای چینی هم از پایینترین کیفیت و قیمت شروع میشوند تا بالاترین.»
او که ۱۰ سال در این بازار مشغول به کار است میگوید که پارچه ایرانی کالای باکیفیتی است به شرطی که قیمتها هم منطقی باشد: «اگر اینجا بخواهیم تولید باکیفیت داشته باشیم هزینههای تمام شده بسیار بالا میرود همانطور که شرایط بازار کنونی اینگونه است. تولید بهصرفه نیست. به همین خاطر به سمت جنس وارداتی سوق پیدا میکنند، چون هم تنوع بیشتری دارد و هم هزینه تمامشده کمتری.»
این فروشنده جوان میگوید: «قیمتها هم جوری بالا رفته که مردم حتی قدرت خرید یک شال و روسری معمولی را ندارند. از اسفندماه قیمت شال و روسری، بسته به نوع پارچه، ۵۰ درصد افزایش داشته در صورتی که فروش من هم به همین میزان افت کرده است.»
مقنعه: در پوشش رسمی و اداری خانمها روسری و شال جایگاهی ندارد و به جای آن مقنعه الزامی است. یکی از فعالان مشهور این حوزه شهید لاجوردی بود که مغازه وی در میدانگاهی بازار جعفری به سمت بازار مشیرخلوت قرار دارد. در همین مغازه بود که وی توسط منافقین ترور شد و اکنون تولیدی و فروشگاه توسط فرزندان شهید اداره میشود.
یکی از فروشندگان درخصوص آخرین وضعیت مقنعه میگوید: چون مقنعه پوشش اداری و الزامی است هرساله فارغ از اتفاقات سیاسی یا اجتماعی مشتریهای ثابت خودش را دارد البته برخی اوقات نوسانهایی دارد مثل آن سالی که مقنعه بنفش به واسطه پوشش یکی از مجریهای تلویزیون مد شد یا سبز تیره، اما امسال بازار ما هم نتوانسته از رکود جان سالم به در ببرد. مردم تا مجبور نباشند مقنعه نمیخرند.
ما نزدیک به ۴۰ مدل مقنعه تعریف کردیم؛ از چونهدار که پوشش مرسوم دهه ۶۰ بود تا تلدار و رنگی. فروش مقنعه چونهدار که در تهران به صفر رسیده، فروش مقنعه مدارس هم به خاطر کرونا و عدمبازگشایی مدارس تعطیل شده و فقط مقنعههای اداری و تلدار است که تا حدودی بازار دارد.
قیمت اجناس دوبرابر شده: فروشنده دیگری در بازار که صورتش از پشت روسریها و شالهای آویزان شده از بالای ورودی غرفه مشخص نیست، شالها را کنار میزند: «دیگر کاسبی نمانده، کدام کاسبی؟ فروش من ۷۰ درصد نسبت به پارسال کمتر شده که یعنی افتضاح. اگر چاره داشتم و میتوانستم شک نکن مغازه را میبستم و دلالی را شروع میکردم. این روزها نان حلال سر سفره بردن سختتر از هر کاری است.»
این فروشنده که مردی میانسال با موهای تنک و ریش سفید است، میگوید: «خودت بازار را میبینی. پرنده پر نمیزند. ما هم صبح میآییم کرکره مغازه را بالا میکشیم که مگر چهار قران کاسب باشیم، اما خبری نیست. هر روز بدتر از دیروز.»
به گفته جمالی قیمت اجناس از سال قبل دوبرابر شده، اما هزینهها سه برابر. با دستش انتهای مغازه که نوجوانی ۱۵ ساله نشسته را نشان میدهد: «من میتوانم این آقا را اخراج کنم؟ نه. ولی باور کنید توانایی پرداخت حقوق ماهانهاش را ندارم. یک ماه حقوقش عقب افتاده و هنوز نتوانستهام بدهم، دیگه شما هزینه مغازه و رفتآمد و هزار بدبختی دیگر را خودت حساب کن.»
او درباره تغییر سلیقه مردم میگوید: «قبلا شال و روسری سایز ۶۰ تا ۱۰۰ سهم خودش از فروش را داشت، اما الان دیگر مشتری ندارد. مانتوهای جلوباز که به بازار آمدند شالهای بزرگ و به اصطلاح فریسایز (free size) مد شد و دیگر کسی سمت آنها نمیرود. الان تمام بازار پر است از شالهای بزرگ.» به گفته این فروشنده تا پنج سال پیش خانوادهها برای دختربچهها هم شال و روسری میخریدند، اما الان «به هیچ وجه.»
مشاهدات میدانی نشان میدهد که در بازار شال و روسری تقاضای مشتریهای سن پایین عملا حذف شدهاند؛ «روسری یا شال سایز کوچک دیگر فروش نمیرود مگر کسی هنوز مشتری داشته باشد، من ندارم. مردم دیگر برای دختربچههایشان چادر و مقنعه و شال و روسری نمیخرند مگر اینکه مجبور باشند، مثلا برای مدرسه یا مراسمی.»
شرایط مساعدتر بازار شهرستانها: فروشنده دیگری در راسته جعفری هم میگوید فروش او نسبت به سال گذشته ۶۰ درصد کاهش داشته است: «اگر سفارشهای شهرستان نبودند ماهی دو قران هم کاسب نبودم. جنسهایی که شهرستان میفرستیم معمولا ارزانتر هستند و همین باعث شده بازار آنها کمی تکاپو داشته باشد. اگر قرار بود شهرستانها هم مثل بازار تهران فروش داشته باشد که خدا میداند باید در مغازه را تخته میکردم.»
به گفته این فروشنده هزینههای تولید به قدری بالا رفته که اصلا صرفه ندارد؛ «مشتری خود من، کسی که شال و روسری ازش میخرم و تولیدی دارد، اول سال مجبور شد ۱۰ نفر را اخراج کند. نه اینکه دلش بخواهد این اتفاق بیفتد واقعا چارهای جز اخراج کارگرانش نداشت. حالا شما ببین در حال حاضر او چقدر تولید میکند؟ زیر ۶۰ درصد ظرفیت کارگاه.
مردم هم پول ندارند، قبلا حداقل مشتریهای خانم من هر ماه یک خرید جزئی شال و روسری میکردند، اما دیگر توان آن را هم ندارند. مگر اینکه بخواهند بروند مهمانی بیایند خرید کنند. کاسبیها خراب شده، مردم قدرت خرید ندارند. امید ما به شب عید بود که همه شاهد بودند چه اتفاقی افتاد. وضعیت از اول سال هم که گفتم، قیمتها بالا رفته و فروش پایین آمده، ولی چاره چیه؟ باید ادامه داد.»
تورم ۷/ ۳۲ درصدی: مشاهدات میدانی خبرنگاران از بازار جعفری شال و روسری حاکی از آن است که بهطور میانگین فروش کاسبان این راسته ۶۰ درصد کاهش داشته در حالی که قیمت اجناس آنها از ابتدای سال ۵۰ درصد گران شده است. این در حالی است که به گزارش مرکز آمار ایران در بخش پوشاک نسبت به سال قبل شاهد تورم ۷/ ۳۲ درصدی بودهایم. بسیاری از مغازهدارها اظهار داشتند که اگر وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کند مجبور به تغییر رسته کاری خود خواهند شد.
تازه ميتونين قانون بذازين هر روز با يه شال و روسري متفاوت ظاهر بشن