محمد ماکویی؛ "بهاره رهنما" با بیان "سر و وضع دختران ایرانی به نیکول کیدمن و طرز تفکرشان به لرها میماند" موجی از انتقادات را به جان میخرد.
درست است که خانم "رهنما" در برابر دوربین اظهار پشیمانی میکند، اما آیا او واقعا طرز تفکر خود را تغییر داده و در محافل دوستانه و خانوادگی و در جاهایی که پای وسایل ضبط و پخش صدا و تصویر در کار نیست هم "اشتباه فکر میکردم" خواهد گفت؟
بعید است چنین باشد، زیرا در اغلب قریب به اتفاق موضعگیریهایی که در برابر سخنان نسنجیده "بهاره" به عمل آمد، کمتر شاهد این بودیم که کسی بخواهد از دلایل وجودی طرز فکر غلط و بیمار ایشان سر در آورده و، بالاتر از آن، مایل باشد با بیاناتی منطقی "رهنما" را راهنمایی و هدایت و متوجه اشتباهش نماید.
از سوی دیگر، افراد زیادی یافت نشدند که با ردیف کردن نام شخصیتهای اندیشمند و خوش فکر لری، مصادیقی بارز در رد طرز تفکر سلبریتی حاضر در برنامه "شام ایرانی" ارائه دهند.
با این حساب است که بیشتر موضع گیرندگان علیه "رهنما" بیش از آنکه مشتاق تغییر دادن طرز تفکر غلط او باشند، بستن دهان وی را نشانه گرفتهاند!
اگر بخواهیم انصاف به خرج دهیم باید بپذیریم که تفاوت بارز بسیاری از ما با "بهاره" در این است که بیشتر مراقب چشم و زبان خودمان هستیم و در عوض اینکه در برابر دوربینهای تلویزیونی حرف بزنیم، سخنان به مراتب توهین آمیزتر خویشتن را در اتوبوس، تاکسی، مترو و یا در مواقعی که یک راننده، که نمیدانیم اهل چه شهری است، به طور ناگهانی جلو ما میپیچد، به سمع دور و بریها میرسانیم!
ناگفته پیداست که بخشی از ذهنیت منفی ما نسبت به ویژگیهای اخلاقی و رفتاری اقوام مختلف از جوکها و لطیفههای توهین آمیز قومیتی نشات گرفته است؛ جوکها و لطیفههایی که ضمن خندانیدن، باعث شده است "تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها" و "چرا برای آنها و نه دیگر قومیتها جوک و لطیفه نمیسازند؟ (واقعا نمیسازند؟) " در روح و روان بسیاری از ما ریشه دوانیده باشد!
لذا از آنهایی که از صمیم قلب "بهاره رهنما انصافا بد حرفی زده است" گفته اند باید پرسید که هنگامی که شنونده یا بیننده جوکها و لطیفههایی بسیار توهین آمیزتر، که هر کدام قوم و گروه خاصی را مورد هدف قرار میدهد، هستند هم به همینگونه "واکنش شدید" نشان میدهند؟
در نادرستی سخنان "رهنما" شکی نیست، اما خطرناکتر از حرف بر زبان آمده "بهاره" طرز فکر پیدای او است که متاسفانه در کشور ما هواداران و طرفداران کمی ندارد.
سوال این است که آیا سخنان "بهاره رهنما" برای کشور ما خطرناکتر است، یا توصیههای مشفقانه "به فلان قوم دختر ندهید!" و "از بهمان قوم پسر نگیرید!" میتواند برای بسیاری از خانوادههای ایرانی گران تمام شود؟
آیا سخنان "بهاره رهنما" برای کشور ما خطرناکتر است، یا "به...ها فقط کار یدی باید داد!"، که اعتقاد راسخ بسیاری از کارفرماهای ایرانی است، فاصلهای قابل ملاحظه بین لیاقت و شایستگی و اوضاع و احوال فعلی و موجود خیلی از اقوام ایرانی انداخته است؟
علاوه بر همه اینها باید به این نکته هم اشاره کرد که متاسفانه هنگامی که بسیاری از ما عازم سفری تفریحی، زیارتی و یا سیاحتی شده و برای مثال از شیراز، یزد، تبریز، اصفهان، کاشان، ماکو و. سر در میآوریم، کافی است با دو سه فرد دارای اخلاق و رفتار خوب یا بد مواجه شویم تا با پای نهادن در رکاب یک "جامعه شناس"، حکم به نیکی یا شرارت تمام مردم شهر داده و همگی ساکنین را کسانی که اخلاق و رفتارشان با هم مو نمیزنند معرفی نماییم.
برای نمونه، یکبار دیگر سخنان "بهاره رهنما" را مورد توجه قرار دهید: ایشان در هنگام صحبت از یک خارجی نام وی را بر زبان آورده و بطور ضمنی متذکر میگردد که سر و وضع ایشان به دیگر بیگانگان نیز نمیماند.
جالب این است که همین خانم "رهنما" وقتی که مایل هستند در باره یک ویژگی، مثلا طرز فکر، داخل کشور حرف بزنند ترجیح میدهند که جوری دیگر قضاوت کرده و با عدم تفاوت قائل شدن بین مردمان یک قوم، در باره آنها، یکجا، به داوری بنشینند!