فرارو- با توجه به بستر و پسزمینه موجود، روشن است که ذکر بخشی از این ترانه توسط اردوغان در رژه نظامی در باکو را باید به عنوان حرکتی که هدف آن فعال کردن جبهه جدیدی در ادامه سیاستهای توسعهطلبانه طی دو دهه گذشته است به شمار آورد. ظاهرا او بر این تصور باطل است که با توجه به پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ با ارمنستان و نقش ترکیه در این پیروزی اکنون زمان مناسب برای فعال کردن یک جبهه جدید و تشدید تحریکات خصمانه در محور ترکیه- آذربایجان- آسیای میانه فرا رسیده است.
محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران در واکنش به شعرخوانی اخیر اردوغان در باکو تاکید کرد: «هیچکس نمیتواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.» به گزارش «ایسنا» وزیرخارجه کشورمان در پاسخ به اظهارات مداخلهجویانه روز پنجشنبه رئیسجمهور ترکیه در صفحه توییتر خود به زبان فارسی نوشت: «به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است! آیا او نفهمید که علیه حاکمیت جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمیتواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.»
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه روز پنجشنبه در جشن پیروزی جنگ قرهباغ در باکو، شعری در رابطه با «رود ارس» خواند که در آن شعر مردم خطه آذربایجان ایران خطاب قرار میگیرند. این شعر که به زبان ترکی است یکی از نمادهای جداییطلبی پان ترکیستها است. این اظهارات اردوغان، با واکنش تند کاربران ایرانی در فضای مجازی از جمله در توییتر همراه شد. کاربران ایرانی در فضای مجازی خواهان برخورد جدی وزارتخارجه و محمدجواد ظریف با این اظهارات مداخلهجویانه رئیسجمهور ترکیه شدند. کاربران فضای مجازی همچنین در پایین این توییت از ظریف خواستند که این توییت را به زبان ترکی نیز منتشر کند.
سفیر ترکیه به وزارت امورخارجه احضار شد
همزمان سخنگوی وزارت امورخارجه از احضار سفیر ترکیه در جمهوری اسلامی ایران در واکنش به اظهارات مداخلهجویانه و غیرقابل قبول اردوغان رئیسجمهور ترکیه در سفر به باکو خبر داد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سعید خطیبزاده گفت: روز جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ سفیر ترکیه در تهران از سوی دستیار وزیر و مدیرکل اوراسیا به وزارت امورخارجه احضار و ضمن ابلاغ مراتب اعتراض شدید، به سفیر تاکید شد جمهوری اسلامی ایران خواستار توضیح فوری دولت ترکیه در این خصوص است.
خطیبزاده افزود: در جریان این احضار به سفیر ترکیه ابلاغ شد که دوران ادعاهای ارضی و امپراتوریهای جنگافروز و توسعهطلب سالهاست که سپری شده است.
سخنگوی دستگاه سیاست خارجی در ادامه اضافه کرد: به سفیر ترکیه تاکید شد جمهوری اسلامی ایران به هیچکس اجازه مداخله در مورد تمامیت ارضی خود را نمیدهد و همانطور که تاریخ پرافتخارش گواه است، درخصوص امنیت ملی خود حتی ذرهای کوتاه نمیآید.
واکنش محسن رضایی
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به سخنان تحریکآمیز اردوغان در مراسم رژه پیروزی ارتش جمهوری آذربایجان در باکو، واکنش نشان داد و تاکید کرد: آذربایجان در قلب ملت ایران قرار دارد. محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در توییتر نوشت: «اگر آقای اردوغان از خواندن شعر ارس منظورش ایران بزرگ است، درست است. زیرا آذربایجان در قلب ملت ایران و در کنار برادران دیگرش از قوم، لر و کرد و بلوچ و عرب قرار دارد. اگر نظرش تکرار تجربه شکستخورده داعش در سوریه است، حرف غلطی است.»
کنایه رمضانزاده و آشنا به اردوغان
همزمان حسامالدین آشنا مشاور رئیسجمهور در کنایهای به اردوغان و موسسه ضدایرانی ایرام وابسته به میت نوشت: «نتیجه تکیه بر مشاورههای شبه اندیشکدههایی چون ایرام بهتر از این نمیشود.»
عبدالله رمضانزاده، سخنگوی سابق دولت اصلاحات نیز در توییتر خود با «جان ایران» نامیدن آذربایجان به این موضوع واکنش نشان داد و نوشت: «خلیفه عثمانی میگوید که دو سوی ارس را از هم به زور جدا کردهاند، باید به او گفت درستتر آن است که بگویی: باکو و بسیاری از مناطق اطراف آن را به زور از ایران جدا کردهاند.»
منوچهر مرادی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در اوکراین نیز در توییتی نسبت به اظهارات اخیر اردوغان، رئیسجمهور ترکیه واکنش نشان داد.
منوچهر مرادی در توییتی نوشت: «احسنت! نظامی گنجوی شاعر بزرگ پارسیگوی ایران که برخی نابخردانه در پی مصادره او و دیگر مفاخر ایرانی هستند، چه زیبا میگوید: همه عالم تن است و ایران دل، نیست گوینده زین قیاس خجل/ چون ایران دل زمین باشد، دل ز تن به بود، یقین باشد.»
کوروش احمدی در روزنامه اعتماد نوشت؛ ترانه «ارس ارس» که بخشی از آن را رجب طیب اردوغان در مراسم رژه پیروزی در باکو خواند، ترانهای است که آذریهای ایران در غم شکست از روسیه تزاری و سوگ فراق از همزبانان خود در آن سوی ارس سروده و خوانده اند که همیشه مورد حمایت همه ایرانیان نیز بوده است. با توجه به بستر و پسزمینه موجود، روشن است که ذکر بخشی از این ترانه توسط اردوغان در رژه نظامی در باکو را باید به عنوان حرکتی که هدف آن فعال کردن جبهه جدیدی در ادامه سیاستهای توسعهطلبانه طی دو دهه گذشته است به شمار آورد. ظاهرا او بر این تصور باطل است که با توجه به پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ با ارمنستان و نقش ترکیه در این پیروزی اکنون زمان مناسب برای فعال کردن یک جبهه جدید و تشدید تحریکات خصمانه در محور ترکیه- آذربایجان- آسیای میانه فرا رسیده است.
آنکارا طی یکی، دو دهه گذشته منافع و اهداف درازمدتی را در منطقه در سر داشته و در اندیشه احیای نفوذ در قلمرو سابق امپراتوری عثمانی بوده و خود را سخت درگیر مسائل این مناطق کرده است. در دوره امپراتوری عثمانی تمرکز سلاطین عثمانی بر پیشروی در اروپا بود، اما در دوره کنونی که راه اروپا بر آنکارا بسته است، نوعثمانیگری طی دو دهه گذشته عمدتا بر خاورمیانه عربی متمرکز بود و از جمله کوشید از تنشهای بین ایران و اعراب به سود خود استفاده کند. در یک مرحله عقیم ماندن تلاش اردوغان برای میانجیگری بین سوریه و اسراییل در سال ۲۰۰۸ رویای اردغان برای معرفی خود به عنوان محور صلح را ناکام کرد. بعد از بهار عربی، آنکارا کوشید تا رویاهای خود را از طریق ایجاد یک محور ترجیحا اخوانی محقق کند. اما شکست داعش، ادامه حکومت اسد در دمشق و سقوط محمد مرسی در قاهره تحرکات رو به جنوب را عقیم گذاشت. همین تصورات واهی بود که آنکارا را به ورطه تسهیل تردد داعشیان و پناه دادن به آنها و معالجه مجروحان آنها در قلمرو ترکیه کشاند.
مقامات جمهوری اسلامی ایران باید خیلی روشن، صریح و بدون مجامله به دولت ترکیه تفهیم کنند که نباید تصور کند که در پی عقیم ماندن رویاهای توسعهطلبانهاش در جهت مناطق عربی، اکنون میتوانند با بهرهگیری از جنگ اخیر در قفقاز در فکر فعال کردن محور ترکیه- قفقاز- آسیای میانه و جبهه پان تورانیسم در جوار مرزهای ایران باشند و به ایادی خود برای تحریک در مناطق آذرینشین ایران چراغ سبز نشان دهند. ایران همان طور که طی ۵۰۰ سال تجاوزات امپراتوری عثمانی به سمت شرق را عقیم گذاشت، این بار نیز توانایی مقابله در برابر رویاهای مشابه کنونی را که تنها کاریکاتوری از رویاهای عثمانی است، دارد. اگر جمهوری اسلامی ایران نتواند مانند پیشینیان ما توسعهطلبیهای نوعثمانیگری را خنثی کند، تاریخ قضاوت سختی در مورد آن خواهد کرد. طی ۵۰۰ سال گذشته از جنگ چالدران به این سو، همواره آذریهای ایران در خط مقدم دفاع در برابر تجاوزات عثمانی قرار داشته و همواره راس و بدنه اصلی سپاهیان ایرانی در مقاومت در برابر تجاوزات از غرب را تشکیل میدادهاند.
اهالی آذربایجان ایران نیز اگرچه به دلایل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی نارضایتیهایی از نحوه عملکرد مسوولان دارند، اما نارضایتی آنها دقیقا از جنس همان نارضایتیهایی است که در سایر نقاط ایران وجود دارد. آنها به خوبی میدانند که برخی در آک پارتی دلمشغول تعصبات فرقهای و ضد ایرانی هستند و از این جهت تنها تفاوت آنها با توهمات کسانی مانند فتحالله گولن در ظاهرسازیهای دیپلماتیک آنهاست. اگرچه گولن که به همراه اردغان جنبش عدالت و توسعه را بنا نهاد و تا ۲۰۱۲ با اردوغان همسو و همراه بود، طرف بازنده جنگ قدرت در آنکاراست، اما ظاهرا افکار ضد شیعی و ضد ایرانی او همچنان رواج دارد.
باکو نیز متاسفانه طی یکی، دو دهه گذشته تلاش داشته تا با توجه به تنشهای موجود در روابط ایران با آمریکا و اسراییل و برخی اعراب و با هدف جلب حمایت آنها خود را به عنوان سدی در برابر ایران معرفی کند و همزمان به افراد و باندهایی که رویاهای ماجراجویانه تحت عنوان «آذربایجان بزرگ» در سر میپرورانند، میدان دهد. این افراد و باندها نمیدانند که روسهای تزاری بودند که «ما را به زور جدا کردند» و لازمه تحقق «ما در کنار هم خواهیم بود»، معکوس کردن عهدنامههای گلستان و ترکمنچای است که در قرن ۱۹ و بخش عمده قرن بیستم همیشه یکی از آرزوهای نه فقط آذریها بلکه همه ایرانیان بوده است.
به قول نظامی گنجهای:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد.
اما آنچه مهم است این است که برخی از رقبای منطقهای ما به تصور اینکه ما، چون گرفتار تنش بیپایان با آمریکا هستیم و دستمان زیر سنگ تحریم است، میتوانند با دست باز عمل کنند. این امر بسیار مهمی است که حل مناقشات با امریکا و رفع مناقشات منطقه را در اسرع وقت ایجاب میکند.
احسان هوشمند در روزنامه شرق نوشت؛ در جریان رژه نظامی موسوم به «پیروزی» در باکو در روز پنجشنبه 20 آذر دو اتفاق تأملبرانگیز موجب بروز ابهاماتی نزد بسیاری از تحلیلگران و وطندوستان در ایران شد. نخست در جریان رژه نظامی از بلندگوی مراسم، نام بخشهایی از سرزمین و کشورمان ایران بر زبان بوقچیهای باکویی جاری شد و دوم رئیسجمهوری ترکیه در این محفل نمایشی با سخنرانی خود نمادی از الحاقگرایی پانآذربایجانی را به کار برد. این نخستینبار نیست که نغمههای حمایت آشکار از تجزیهطلبی در باکو یا در رویکرد مقامات ترکیه نمایان میشود:
1-دولت ترکیه در دور جدید حاکمیت حزب عدالت و توسعه برخلاف دور نخست فعالیت این حزب و نیز برخلاف سیاستهای دولت ترکیه در هفت دهه گذشته با هیجان و رویکرد تهاجمی و بازی نسنجیده به دخالت در امور داخلی دیگر کشورها روی آورده است. دخالت در امور داخلی تونس، لیبی، مصر، سومالی، افغانستان، لبنان و هندوستان نمونهای از سیاستهای تازه دولت ترکیه است. ترکیه بعد از آمریکا و بیش از تمام کشورهای جهان نیروی نظامی خود را در دیگر نقاط جهان مستقر کرده است. آخرین نوع از این دست از فعالیتها نیز در قطر و عمان است. دخالت ترکیه در عراق و سوریه نتایج فاجعهباری نیز در پی داشت و موجب بروز جنگ و درگیریهای خونین بیشتری در این کشورها شد. ضمن آنکه هزینههای سنگینی نیز بر ترکیه تحمیل کرد.
2-همزمان دخالتهای منطقهای و فرامنطقهای، تهدیدات امنیتی از ناحیه مسائل قومی بیش از هر زمان دیگری علیه ترکیه وسعت و شدت یافته است. توسعهطلبی دولت ترکیه در منطقه و فراتر از آن نهتنها موجب کاهش تهدیدات علیه امنیت ملی ترکیه نشده بلکه ابعاد آن را وارد مقیاسی تازه کرده است. شکلگیری کانتونهای کردی در سوریه یا تشدید تنش ترکیه با پ.ک.ک در عراق و در داخل ترکیه نمونههایی از این دست تهدیدها علیه ترکیه است. هرچند فعالیتهای گسترده نظامی ترکیه در منطقه خاورمیانه و فراتر از آن هزینههای اقتصادی کمرشکنی نیز برای ترکیه در پی داشته است.
3-در این دوره رقابتهای ترکیه با دو قدرت منطقهای یعنی ایران و عربستان نیز تشدید شده است. حمایت ترکیه از قطر بیش از پیش بر رقابت میان ترکیه و عربستان افزود. کشتهشدن جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول و پیامدهای آن موجب تشدید رقابتهای عربستان و ترکیه در آسیای غربی شد.
تحولات عراق در دوره نوری مالکی و سپس ظهور داعش در منطقه و بروز ناآرامیهای سوریه نیز بیش از هر زمان دیگری در چند دهه گذشته موجب تشدید رقابتهای منطقهای ترکیه با ایران شد. البته این رقابتهای هیچگاه موجب نشد ایران از برگه گروههای مسلح کُرد از جمله پ.ک.ک علیه ترکیه استفاده ابزاری کند.
4-شرایط حساس منطقه و افزایش تحرکات تجزیهطلبی پدیدهای است که بیش از ایران، ترکیه را تهدید میکند. حسن همجواری و عدم دخالت در امور داخلی همسایگان ایجاب میکند دولتهای همسایه از هر نوع دخالتی که موجب واکنش طرفهای مقابل شود، خودداری کنند. شکافهای عمیق در ترکیه امروز پدیدهای نیست که از دید تحلیلگران و راهبردسازان مغفول باشد؛ اما سوءاستفاده از این شرایط نافی سیاست حسن همجواری است. این در حالی است که دولت ترکیه در سالهای گذشته به دور از رعایت حسن همجواری و برخلاف مصالح دو کشور ایران و ترکیه اقدام به حمایت مالی و لجستیک و رسانهای و سیاسی از گروههای تجزیهطلب ایرانی کرده است. استفاده از طیف قابل توجهی از تجزیهطلبان ایرانی در رسانههای ترکیه که وابسته به دولت هستند، از جمله آناتولی و تیآرتی و دیگر رسانهها حتی مؤسسه مطالعات ایران یعنی مؤسسه ایرام، تأسیس و حمایت مالی و تدارکاتی از مؤسسهای به نام تبریز در این کشور، انتشار مطالب ضد ایرانی در رسانههای ترکیه و حتی شنیدهشدن صداهای ضد ایرانی در محافل حاکمیتی مانند پارلمان ترکیه نمونههایی از این سیاستهاست. طرف ایرانی نظر به رعایت حسن همجواری تاکنون از اقدام متقابل خودداری کرده است. در ایران و رسانههای دولتی و غیردولتی هیچیک از اعضای اپوزسیون تجزیهطلب ترکیهای فعالیت نمیکنند. مؤسسههای ایرانی از این گروههای تجزیهطلب برای همکاری استقبال نمیکنند و مرکزی برای فعالیتهای آنان در ایران تأسیس نشده است! هیچ عضوی از حزب تجزیهطلب کارگران کردستان ترکیه یعنی «پ.ک.ک» نهتنها در رسانههای ایران فعالیت نمیکنند، بلکه در ایران فعالیت ندارند. آیا بهکارگیری این جریان در ایران کار دشواری است؟
5- در باکو نیز وضعیت مشابه است. در این کشور بخشی از محتوای کتابهای درسی در دوره عمومی و از پایههای ابتدایی تا دورههای عالی و دانشگاهی محتوای الحاقگرایانه و بر مبنای تجربه کمونیستی ادبیات ناتاریخی بهاصطلاح حسرت دارد. ضدیت با ایران و تمامیت ارضی ایران، تحریف تاریخ، روایت نادرست از نخبگان ایرانی چون شهریار و ستارخان و مواردی از این دست را میتوان نمونههایی از سیاستهای نادرست دولت باکو در برابر ایران تعریف کرد. فعالیت مؤسسات سیاسی با نامهای جعلی «جنوبی» یا حضور برنامهسازان و تولید برنامههای شبکههای ضد ایرانی تجزیهطلب در باکو از جمله دیگر رویدادهای این حوزه است.
این در حالی است که در صورت استمرار این فعالیتها ابزارهای ایران در این حوزه کارآمدتر و اثربخشتر میتواند مورد استفاده قرار گیرد. اینکه قفقاز جنوبی میراثدار تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی است، به انداز کافی ابزار و فرصت در اختیار سیاستگذاران ایرانی قرار میدهد تا به اقدامات متقابل متوسل شوند. متولیان سیاست در باکو باید در محاسبات خود دقت کنند که کشوری که عمر تأسیش به صد سال نمیرسد و پیش از آن با جنگ و تهاجم روسیه تزاری از خاک ایران جدا شده، دارای چنان ظرفیتی نیست که بتواند پایههای یک تمدن چندهزارساله به نام ایران را بلرزاند! صبر ایران در دوره پس از استقلال در برابر قدرنشناسیها و بیمهریها را نباید نشانه ضعف تلقی کرد. بلکه نشانه رویکرد تمدنی ایران به حوزه قفقاز جنوبی و ایران فرهنگی است.
پس بهتر است توسعه روابط با حذف این عوامل مخل در دستور کار دیپلماتهای دو طرف قرار گیرد! به مسئولان و سیاستگذاران ایرانی یادآوری میشود که بیش از این کمکاری قابل قبول نیست! باید برای مدیریت این دست از موضوعات در باکو اقدامات اساسی در پیش گرفت!
6- محاسبهای ساده نشان میدهد آن که بازنده استفاده از ابزارهای قومی و زبانی جهت اعمال فشار به همسایگان است نه طرف ایرانی بلکه طرفی است که این بازی را آغاز کرده است. روابط ایران و ترکیه در صد سال گذشته و پس از ظهور ترکیه جدید بر ویرانههای عثمانی بهتدریج بر بنیانهایی از منافع مشترک و حسن همجواری و دوستی استوار شد.
قرارداد تأمینیه و ودادیه سال 1311 و نیز پیمان تاریخی سعدآباد امضاشده در سال 1316 از جمله اساسیترین و بنیادیترین نمونههای بازسازی روابط بر پایه اعتماد و حسن همجواری است که چند دهه بعد نیز مبنای مراودات دو کشور بود. همچنان میتوان از چنین بنیانهایی برای توسعه روابط میان ایران و ترکیه نهایت سود و بهره را برد. عقلای دو کشور اجازه ندهند بر مبنای توهمات یا خطاهای محاسباتی، امنیت و ثبات منطقهای بیش از این تحت تأثیر سخنان ناپخته سیاستمداران قرار گیرد.
روابط ایران و ترکیه میتواند بر مبنای افقهایی از همکاری دوجانبه و حسن همجواری سامان یابد نه رقابتهای بیحاصل و بازیهای بدفرجام با مسائل قومی و زبانی و مذهبی. برای ساختن افقهای تازهای از روابط پایدار و مستحکم باید تدابیر تازهای اندیشید.
روابط ایران و ترکیه خیلی عمیق تر از این مسائل هست.
فرارو جان شما لطفا به جای اینکه فکر مردم رو مشغول کنی بهتره یه خبر از کیان شهر اهواز بزاری که دو هفته بعد از بارون کوچه ها زیر آبه تا شاید کسی از خواب پاشه یه کاری کنه
چو پرورید خواجه را هم درید
ما همه جوره از این اردوغان حمایت کردیم حتی در زمان کودتا به روی نسل کشی هاش در سوریه چشم بستیم حالا نوبت ماست چنگ ودندون نشونمون بده