محمدرضا زنوزی که گویا مدتی در سفر خارج از کشور به سر میبرده، بازگشتی توفانی به رسانهها داشت و مطالبی به زبان آورد که بار دیگر از جهات مختلف قابل نقد بهنظر میرسید. بهطور کلی موضعگیریها و برخی سیاستهای مالک تراکتور طوری است که مخاطب بیشتر از هر چیز دیگری نگران آینده این تیم میشود.
شجاعی محصول تراکتور است؟
مالک تراکتور که آشکارا از سخنان علیرضا منصوریان از خودش عصبانی بهنظر میرسد، بابت انتخاب او بهعنوان سرمربی تیم عذرخواهی کرده و در ادامه به ستایش از مسعود شجاعی پرداخته است. او گفته مسعود گزینه اصلی باشگاه برای سرمربیگری است، اما خودش فعلاً قبول نکرده. جالب اینکه منصوریان قبلا سرمربی چند تیم بوده و کارنامه داشته، در مورد شجاعی که اصلاً چنین کارنامهای وجود ندارد و روشن نیست که آیا فردا بابت این انتخاب هم کار به عذرخواهی میکشد یا نه.
از همه عجیبتر، اما تعبیری است که زنوزی در مورد کاپیتان پیشین تیم ملی بهکار برده: «شجاعی به هیچ تیم دیگری تعلق ندارد و محصول تراکتور است.» این یعنی بازیکنی که از نفت آبادان به فوتبال ایران معرفی شده، از سایپا به لیگهای خارجی رفته و ۱۲ سال در فرنگ بازی کرده، به صرف حضور در تراکتور در ۳۴ سالگی محصول این باشگاه لقب گرفته است! بعید بهنظر میرسد در بدنه هواداران تراکتور هم حتی یک نفر با ادعای مالک باشگاه در این زمینه موافق باشد.
لاپوشانی ناکامی پرسپولیس؟
طبق معمول مصاحبه زنوزی خالی از طعنهزنی به سرخابیهای پایتخت نبود. او این بار مصاحبه فوتبال برتر با علیرضا منصوریان را آن هم ۲ شب بعد از فینال لیگ قهرمانان آسیا، تلاش صداوسیما برای لاپوشانی ناکامی پرسپولیس قلمداد کرده است. پرسش اینجاست که مگر شکست حداقلی در فینال آسیا بحران است که نیاز به جمعوجور کردن داشته باشد؟ آن هم ۴۸ ساعت بعد از پایان بازی؟ و مگر برنامه نهچندان پربیننده محمدحسین میثاقی که فقط بهخاطر وایرال شدن قسمتهایی از آن دیده میشود، جایی برای لاپوشانی باخت پرسپولیس است؟ اصلا اگر تراکتور نخستین مربی اخراجی لیگ را به این شکل عجیب معرفی نمیکرد، چه بهانهای برای وسط آمدن نام این باشگاه وجود داشت؟
وعده اقتصادی تا کی؟
زنوزی بار دیگر بخش مفصلی از مصاحبهاش را به صدور وعده خودکفایی تراکتور از نظر اقتصادی اختصاص داده. این در حالی است که تراکتور از زمان حضور او بهعنوان تنها باشگاه ایرانی در کنار کلیشههای ورزشی و فرهنگی، عنوان «اقتصادی» را هم پشت نامش دارد. با این حال تاکنون هیچ ساز وکار به ثمر نشستهای در این حوزه به چشم نخورده است. یعنی هیچ حرکت روشنی انجام نشده که قابل لمس باشد، منتج به درآمد پایدار شود و هواداران بدانند فردا اگر زنوزی ناگهان خواست باشگاه را زمین بگذارد و برود، نگرانی بابت دخل و خرج تیم وجود نخواهد داشت. بهنظر میرسد عمده فعالیتهای این مالک مثل خرید لباس آدیداس و عقد قراردادها و تفاهمهای خواهرخواندگی با باشگاههای مختلف اروپایی صرفا جنبه نمایشی دارد و قرار نیست آبی از آنها گرم شود.
القای توهین چرا؟
همچنان مشخص نیست چرا مسئولان باشگاه تراکتور سعی میکنند هر رفتار و گفتاری را حمل بر توهین به این باشگاه محبوب، قدیمی و مردمی کنند. حقیقتا اینقدر دامن زدن به هر سوءتفاهمی درست نیست و نتیجه این رویکرد در دراز مدت، لوث شدن این ارزش است. شاید هزار انتقاد به محمدحسین میثاقی وارد باشد، اما مثل روز روشن است که منظور او از داستان محمد عباسزاده، بوسه بر لوگوی تراکتور و ضدعفونی کردن، شوخی با تظاهر بازیکنان فوتبال و ربط دادن آن به کرونا بوده است.
در این مسئله کوچکترین تردیدی وجود ندارد و جالب نیست که مدیران باشگاه بیهوده هواداران را خشمگین کنند و رودرروی یک نفر قرار بدهند. اظهارات زنوزی در مورد اینکه «اگر اسم این مجری را بیاورم باید دهانم را آب بکشم» نهتنها اخلاقی نیست، بلکه هیچ تناسبی با انصاف هم ندارد.
همشهری
باید در صدا و سیما رو گل گرفت که یک تنه داره نابود می کنه ایران رو و بعد فروغی با افتخار میاد میگه داشتیم از مدار خارج میشدیم!