این واقعیت را بپذیریم که غیر از افراد معدودی از یاران نزدیک امام و کسانی که توفیق تهذیب نفس را داشتند و دارند، بقیه روحانیونی که در نظام جمهوری اسلامی به مناصبی رسیدند، به توصیههای امام در زمینه اسیر زرق و برق دنیا نشدن عمل نکردند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: نگاه مردم ایران به روحانیت، در سالهای اخیر با تحولات مهمی همراه بوده و همچنان در حال تحول است. غفلت از این واقعیت و مکتوم نگهداشتن آن، هیچ مشکلی را حل نمیکند و قطعاً مواجه شدن با آن و تلاش برای فهم و درک صحیح عوامل آن و همچنین پیدا کردن راهی برای بازگرداندن روحانیت به جایگاه سابق، عاقلانهترین کار است.
در این واقعیت که اکنون روحانیت، جایگاه و نفوذ سابق را ندارد، تردیدی نیست، اما قضاوت یکپارچه و یکسان درباره روحانیت هم نادرست است. تعداد روحانیونی که با عملکردشان باعث پدید آمدن تغییر در نگاه مردم به روحانیت شدهاند، در مقایسه با کل افراد روحانی رقم قابل توجهی نیست. با اینحال، عملکرد همین تعداد قلیل به حساب مجموعه روحانیت گذاشته شده و افکار عمومی را نسبت به این مجموعه دچار دگرگونی کرده است. همین دگرگونی موجب شده کارنامه درخشان خیل عظیم افراد روحانی که در جریان انقلاب، مبارزه و خدمات شایانی کردند و هماکنون هم فراوان هستند نادیده گرفته شود.
مطلق دیدن، یک عادت برای عامه مردم است که امر تازهای نیست. کاملاً طبیعی است که عملکرد غلط تعدادی از افراد یک قشر و یک صنف از مردم، نگاهها را به آن قشر و صنف منفی نماید. به همین دلیل نباید مردم را به خاطر چنین نگاه و قضاوتی مقصر دانست، بلکه باید افراد خاطی را از آن قشر و صنف پالایش کرد. برهمین اساس، نباید تردید کرد که روحانیت نیاز به پالایش دارد. از مردم هم باید خواست با دقت و بررسیهای همهجانبه درباره افراد روحانی سره را از ناسره جدا کنند و قضاوتها را از صنف به فرد تبدیل نمایند. این برخورد مردم، یکی از بهترین راههای منزوی شدن افراد روحانی خطاکار و پالایش روحانیت میتواند باشد.
خروج از زی روحانیت و گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا، از نظر امام خمینی مهمترین عوامل انحراف از مسیر معنویت و منفی شدن نگاه مردم به روحانیت است. نکته بسیار ظریفی که در این سخن هشداردهنده امام وجود دارد اینست که ایشان این گرایشها را دون شأن روحانیت و با اعتبار نظام در تضاد میدانند. رمز این نکته دقیق و ظریف اینست که توجه به مادیات و امور دنیائی، انسان را از معنویت دور میکند و کسانی که اسیر مادیات شوند و به معنویت پشت نمایند، طبعاً بر نفس خود تسلطی نخواهند داشت و نفس بر آنها مسلط خواهد شد و آنها را به مسیر انحرافی خواهد کشاند.
این واقعیت را بپذیریم که غیر از افراد معدودی از یاران نزدیک امام و کسانی که توفیق تهذیب نفس را داشتند و دارند، بقیه روحانیونی که در نظام جمهوری اسلامی به مناصبی رسیدند، به توصیههای امام در زمینه اسیر زرق و برق دنیا نشدن عمل نکردند. همین بیتوجهی آنها را به دام نفس اماره انداخت و کارنامهشان را از بیماریهائی همچون قدرتطلبی، شهرتطلبی، انحصارطلبی، ستایشطلبی، بداخلاقی و خودبزرگبینی مالامال کرد. اینها بیماریهای بزرگی هستند که انسانها را به زمین میزنند و تمام راههای خداخواهی و مردمدوستی را به رویشان میبندند.
امروز روحانیت باید از نگاه کنجکاو و همراه با تردید مردم به این قشر و صنف استقبال کند و این فرصت را به آحاد مردم بدهد که روحانیون در دام دنیا گرفتار شده را از روحانیون بیاعتنا به زرق و برق دنیا جدا کنند. این، فرصتی است برای پالایش روحانیت و بازگشت این مجموعه به جایگاه واقعی و اثرگذاری که در طول تاریخ داشت. روحانیون باید از فرصت دهه فجر انقلاب اسلامی برای بازگشت به خط امام که فجرآفرین عصر حاضر است استفاده کنند.