فصل قبل و آنچه بر کاپیتان پرسپولیس گذشت را خوب به خاطر داریم. فصلی که سیدجلال در دوره سرمربیگری کالدرون چندین مسابقه روی نیمکت نشست و مورد استفاده قرار نگرفت. آن زمان بحث مصدومیت حسینی مطرح بود. هر چند گفته میشد مصدومیتی در کار نیست و مرد آرژانتینی طبق سلایق و تصمیمات فنیاش دوست ندارد از این مدافع باتجربه در ترکیبش استفاده کند.
بعدتر که یحیی سرمربی پرسپولیس شد نیز این رویه ادامه داشت و او هم بیشتر به زوج کنعانی – شجاع اعتماد میکرد و اصلاً با نمایش فوقالعاده این زوج در قلب دفاع بود که به فینال آسیا رسید.
بعد از آن، اما شجاع رفت و یحیی مجبور بود فصل را بدون بهترین مدافع خود شروع کند. از سوی دیگر مدافع میانی دیگری هم جذب نشده بود و بازیکنانی مثل محمد نادری و محمد انصاری که قابلیت بازی در دفاع میانی را داشتند هم دیگر در دسترس نبودند.
سیدجلال از همان هفته نخست در ترکیب پرسپولیس قرار گرفت و ادامه داد. او هفته به هفته جلو آمد و بدون اینکه خم به ابرو بیاورد هم در قلب دفاع مقابل حملات حریفان مثل سدی رسوخناپذیر ایستاد هم به عنوان لیدر، تیم پرسپولیس را درون زمین رهبری کرد.
به جرأت میتوان گفت پرافتخارترین بازیکن تاریخ لیگ برتر در فینال لیگ قهرمانان آسیا یکی از بهترینهای تیمش بود و نمایشی غرورانگیز ارائه داد همانطور که در دربی و بسیاری از بازیهای نیمفصل اول لیگ خوب که نه، عالی بود.
جلال مثل همیشه مانع بزرگی بود مقابل حملات حریفان، و کادر فنی بارها از او به عنوان ستون خیمه پرسپولیس یاد کردند چرا که هم از حیث فنی و هم از لحاظ کنترل بازیکنان جوان و هدایت آنها در بیرون و درون زمین وظایفش را جدی گرفت و درست انجام میداد.
سیدجلال در همین بهمن ماه اخیر ۳۹ سالگی را پشت سر گذاشت. او ۱۴ بهمن شمع ۳۹ سالگی را فوت کرد، اما از آنجایی که این تولد مصادف شده بود با روزهای غم پرسپولیسیها و هجرت نابهنگام دو پیشکسوت نامدار تیم، ورود کاپیتان به ۴۰ سالگی چندان برجسته نشد.
سیدجلال در همین روزها دو گل سه امتیازی زد و تیمش را با دو حضور بموقع، دو پرش جانانه و دو ضربه دقیق به ۶ امتیاز مهم رساند تا غیر از ویژگیهای تدافعیاش و تشبیه او به ستون و صخره تیم، در نقش منجی و بازیکنی که کار را برای تیمش تمام میکند هم شناخته شود. کاپیتان شماره ۴ پرسپولیس این اواخر اوج گرفت و در بسیاری از بازیها یکی از سه بازیکن برتر تیمش بود تا جایی که امروز با قاطعیت میتوان او را یکی از سه بازیکن برتر تیم پرسپولیس در نیم فصل اول لیگ بیستم دانست؛ جایی که خیلیها تصور میکردند او توان اینکه هر هفته در هر مسابقه رسمی به میدان برود را ندارد و حتماً کم میآورد، اما خوشبختانه هرگز مصدوم نشد و تنها یک بازی (بازی با آلومینیوم اراک) را به دلیل محرومیت از دست داد تا در این سن و سال سومین بازیکن تیم یحیی از حیث دقایق حضور در میدان باشد و همه را انگشت به دهان کند.
سیدجلال در دقایق آخر بازی با گل گهر در سیرجان استارتی انفجاری داشت که ویدئوی این استارت باید به جوانهای پرسپولیس و بسیاری از بازیکنان جوان لیگ برتر به عنوان یک الگوی آموزشی نشان داده شود؛ استارتی که نشان از میل او برای موفقیت بیشتر و بزرگتر تیمش داشت و بار دیگر نمایی از وجوه شگفتانگیز این بازیکن تمامنشدنی را عینیت بخشید.
سیدجلال را به خاطر این نمایشهای کم نقص و موفقش در زمین و مدیریتی که در خصوص همبازیانش به کار گرفته میتوان به صراحت مهره موفقیت یحیی نامید. بازیکنی که همه پیش بینیها در مورد خودش را نقش برآب کرد و بدون اینکه از حیث فنی و بدنی کم بیاورد مثل هر چهار فصل گذشته یکی از بهترینهای تیمش بود تا با تمام مشکلات و کمبودها، پرسپولیس در پایان نیم فصل هم در صدر قرار بگیرد و مدعی اول قهرمانی باشد هم عنوان بهترین خط دفاع لیگ را تا اینجای فصل مال خود کند.
پرسپولیس تا اینجا ۸ گل خورده که ۲ تا از آنها در روزی ثبت شده که سیدجلال در میدان نبوده (اراک) و یکی دیگر از آنها هم از روی نقطه پنالتی به دست آمده ضمن اینکه در ۵ گل دریافتی دیگر نیز ردی از اشتباه فردی حسینی را نمیتوان پیدا کرد و شاید او کمترین نقش را در پذیرفتن این گلها داشته باشد.
مهمترین و شاید نگرانکنندهترین نکتهای که در خصوص بازی سیدجلال وجود دارد عقب نگه داشتن خط دفاعی است. موضوعی که باعث شده بود تا کالدرون او را با احترام کنار بگذارد و یحیی هم کمتر از او استفاده میکرد تا جایی که به نظر میرسید یحیی هم در پایان فصل نوزدهم مثل آنچه درباره مهدوی کیا انجام داد، کاپیتان پرافتخار تیمش را به گونهای کنار بگذارد، اما هرگز اینگونه نشد و سیدجلال ماند تا با برهم ریختن تمام پیشبینیها یکی از بهترین و مؤثرترین بازیکنان تیمش باشد.
در هفتههای اخیر و در شرایطی که خبری از تماشاگران و هیاهویشان در ورزشگاهها نیست، بارها صدای بلند یحیی و مطهری را شنیدهایم که خطاب به کاپیتان تیم فریاد میزنند: «سید عقب نرو!». آنها مدام از جلال میخواهند تیمش را بالا نگه دارد و فاصله آخرین مدافع و مهاجم نوک به حداقل برسد تا تیم حریف تحت فشار قرار بگیرد. اتفاقاً در بسیاری از بازیها که حریفان پرسپولیس در نیمه خودی تجمع کرده و مشغول دفاع میشوند سید روی خط میانه زمین است و عقب نمیرود، اما گاهی اوقات به هم ریختگی تیم، او را هم عقب میکشاند؛ مثل همان دقیقه آخر دربی که عقب عقب رفتن خط دفاع پرسپولیس منجر به دریافت گل مساوی و از دست رفتن یک پیروزی بزرگ و غرورانگیز شد.
با این وجود آنچه در زمین دیدهایم، حکایت از موفقیت سیدجلال در اجرای دستورات تاکتیکی پرسپولیس دارد؛ در برخی بازیها مثل دیدار با فولاد و سپاهان یا در نیمه دوم بازی با ذوبآهن و نیمه اول دیدار با سیرجان که پرسپولیس از سوی حریف تحت فشار قرار گرفته، سید موفق شده خط دفاع تیمش را به خوبی مدیریت کند و از تمام این بازیها نمره بالایی گرفته تا جایی که امروز و در پایان نیم فصل اول اگر نخواهیم بهترین و مؤثرترین بازیکن تیم صدرنشین لیگ بدانیمش حتماً او را به عنوان یکی از سه بازیکن برتر تیم صدرنشین لیگ میپذیریم.
ایران ورزشی