دبیرکل حزب موتلفه اسلامی گفت: درصدد وفاق حداکثری هستیم لیکن دوستان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب گفتند حاضر نیستیم با مجموعه شما باشیم؛ آنها در انتخابات ریاست جمهوری در پی نامزدی هستند که خودشان قبول دارند.
«اسدالله بادامچیان» روز جمعه در گفتگو با ایرنا با متفاوت دانستن نظام حزبی در ایران با تحزب در نظامهای غیر اسلامی گفت: حزب جمهوری اسلامی با بودن شهید بهشتی و تایید امام (ره) و چند حزب دیگر کنارش، هنگام انتخابات تک حزبی عمل نمیکرد. ما در انتخابات دنبال این نبودیم که نامزدهای حزب منحصرا پیروز شوند. شهید بهشتی در سخنرانی معروف خود سه روز قبل شهادت، میگوید اینکه بگوییم فقط حزب ماست که خوب است و اعضای ما هستند که بهترینها هستند و برای هر کار، فقط افراد ما برترینها هستند؛ این تفکر و تحزب طاغوتی است و چه بهتر که چنین طاغوتی در کشور اسلامی نباشد.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی ادامه داد: حزب خدامحور برای مسوولیتها بررسی میکند که چه فردی افضل، شایستهتر و بهتر و ارجح است تا او را معرفی میکند. پیامبر (ص) میفرماید که هر فردی خود را میان مسلمانان جلو بیندازد در حالی که میبیند که از او افضل و شایستهتر وجود دارد، خائن به خدا و رسول (ص) و مومنین است. وقتی به شهید رجایی گفتیم در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی برای نخست وزیری نامزد شود، گفت که باید بگردیم ببینیم از من بهتر وجود دارد؟ بنابراین حزب واقعی اسلامی، در پی معرفی شایستهترها برای هر مسوولیت است ولو عضو حزب نباشد.
برای گزینش نامزدها به شکل جمعی تصمیمگیری شود
بادامچیان عنوان کرد: این فرهنگ باعث شده از اول انقلاب تاکنون، در انتخابات معمولا در مجموعه خط ارزش گرای انقلاب اسلامی به شکل جمعی حرکت کنیم. نظر ما این بوده که برای گزینش نامزدها به شکل جمعی تصمیم گیری شود.
این فعال اصولگرا درباره رویکرد حزب موتلفه در انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ریاست جمهوری گفت: نظر حزب موتلفه این است که با حفظ وحدت و احترام به همه سلیقهها در انتخابات حاضر شود. اگر هر فردی خواست خودش را مطرح کند. در انتخابات ریاست جمهوری همه افرادی که خود را مطرح میکنند، حزب موتلفه اسلامی با آنها مخالفتی نمیکند. چون این حق قانونی هر فرد هست نیازی به مخالفت نیست.
وی افزود: طبق قانون اساسی تشخیص احراز یا رد صلاحیت برعهده شورای نگهبان است؛ بنابراین اگر ۵۰ نامزد ریاست جمهوری داشته باشیم چه اشکالی دارد که خود را مطرح کنند تا مردم آنها را بشناسند؟ در نهایت این دیگر وظیفه کارگردانها و احزاب سیاسی است تا از میان آنها اصلح و ارجح را برای گام دوم انقلاب و برای ایجاد تمدن نوین، جامعه نمونه و دولت کریمه اسلامی برگزینند و برترین فرد نیز معمولا یک نفر است.
شورای ائتلاف حاضر نیست با ما باشد
بادامچیان افزود: ما از اول انقلاب با جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین و حزب جمهوری اسلامی و همه گروههای گوناگون و حتی سازمان مجاهدین انقلاب تشکیل جلسه میدادیم. در انتخابات مجلس یازدهم باز هم جامعه روحانیت و موتلفه و همه جمع شدیم. در این چارچوب باردیگر روحانیت در صدد وفاق حداکثری است و لیکن دوستان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب گفتند حاضر نیستیم با مجموعه شما باشیم!
وی یادآور شد: فرق شورای ائتلاف با شورای وحدت این است که شورای وحدت میگوید در انتخابات شوراها خود استان تصمیم بگیرد، اما دوستان شورای ائتلاف میگویند خیر، همه باید زیر نظر ۹ نفر منصوب ما فعالیت کنند. درباره انتخابات ریاست جمهوری آنها در پی نامزدی هستند که خودشان قبول دارند.
عضو شورای وحدت ادامه داد: معتقدم نباید مانع شخصیتهایی که برای ریاست جمهوری تبلیغ و خودشان را مطرح میکنند شد. این حق قانونی آنهاست نمیتوانیم به کسی بگوییم حق نداری بیایی. نامزدها برای احراز صلاحیت در شورای نگهبان مطرح میشوند و معمولا شورا چند رجل سیاسی- مذهبی را برای انتخابات به مردم معرفی میکند و رییس جمهوری با رای مردم از میان آنان انتخاب میشود.
در عالم سیاست هر احتمالی وجود دارد
بادامچیان در پاسخ به این پرسش که «احتمال دارد میرسلیم گزینه شورای وحدت و قالیباف نامزد شورای ائتلاف برای انتخابات ریاست جمهوری باشد» پاسخ داد: «در عالم سیاست هر نوع احتمالی وجود دارد ممکن است بشود یا نشود و احتمال دارد هیچکدام نشود.»
دبیر کل حزب موتلفه اسلامی درباره احتمال لیست مجزای موتلفه برای شورای شهر تهران، گفت: موتلفه با افراد در حال تماس و بحث است و براساس شاخصها افراد اصلح و ارجح و شایسته را به جمع شورای وحدت معرفی میکند و امیدوارم به نتیجه برسد. درباره ارائه فهرستهای دیگر نمیتوان آینده نگری کرد. گاهی مواقع کار که به مصداقها میرسد اختلاف به وجود میآید و برخی تصور میکنند مطلوب آنها باید باشد یا خودشان مطرح باشند. ولی برخی از مواقع همه با هم وحدت میکنند.
وی درباره آسیب شناسی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب گفت: مصوبه شورای مرکزی موتلفه این است که تلاش کنیم وحدت برقرار شود. ما علیه دوستان موضع گیری نمیکنیم. موضع منفی از من نمیتوانید در بیارید. دعوت میکنیم تا همه با هم باشیم. تلاش میکنیم بتوانند با هم به وحدت برسیم حتی اگر به وحدت ساختاری نرسیدیم دستکم به وحدت در مصادیق برسیم.
بجای شرط سنی توانمندی نامزدها سنجیده شود
بادامچیان درباره طرح انتخاباتی مجلس یازدهم درباره اصلاح انتخابات ریاست جمهوری و مخالفتش با تعیین شرط سنی برای نامزدهای رییس جمهوری، گفت: خبرگان قانون اساسی و افرادی، چون شهید بهشتی برای نامزد ریاست جمهوری سنی تعیین نکردند. زیرا در این باره معیار سن نیست که شرط سنی ۴۰ تا ۷۰ سال گذاشته شود، بلکه توانمندی باید سنجیده شود.
دبیرکل حزب موتلفه ادامه داد: وقتی انقلاب سال ۵۷ پیروز شد امام (ره) ۷۸ ساله بودند، لابد مطابق معیار این طرح، ایشان اگر میخواستند رییس جمهوری شوند، نمیتوانستند؟ اگر زمانی نامزد ریاست جمهوری توان جسمی ندارد در این باره حرفی نیست، اما اگر توانایی لازم را دارد سن مطرح نیست. پیامبر اسلام (ص)، اسامه بن زید را در ۱۹ سالگی فرمانده کرد و فرمود لعن الله من تخلف عن جیش اسامه. یا در دوره خودمان شهید زینالدین؛ آیا چنین افرادی را نباید به خاطر سن در مقام فرماندهی قرار دهند؟
عیب مجلس این است که فقط یک تیم کار میکند
بادامچیان تاکید کرد: یکی از مشکلات مجلس یازدهم بهرغم اینکه آدمهای خوب و انقلابی هستند این است فقط یک تیم کار میکند؛ بنابراین تیمی که در مسوولیتهای مجلس چیدند همه از خودشان بود. این حرکتی است که نوع بد آن باند میشود که شهید بهشتی، باندها و شخصیتزدگی را برای کشور خطرناک میدانست. این باندبازی در نوع خوبش میشود یک گروه آدمهای خوب که با هم جمع شدند و به هیچکسی راه نمیدهند.
وی درباره مجلس یازدهم افزود: این مجلس در نگاه کلان در مسیر گام دوم است یعنی مجموعه نمایندگان در خط انقلاب هستند، اما در همین مجلس «متاسفانه مجموعهای از دوستان خوب میگویند که همه کار باید فقط در اختیار تیپ ما باشد. این باعث شده که دچار مشکل شدند.»
بادامچیان درباره استفاده حداکثری حزب موتلفه از همه ظرفیتها گفت: بر فرض یک موتلفهای رییس جمهوری شد؛ آیا باید اصلاح طلبان را بریزد دور؟ چرا؟ بهتر است آنها را در جایی بگذارد که به درد مملکت بخورند. بله، «بزنگاه» را نمیتوان دست آنان داد، چون سلیقهها متفاوت است. او نمیتواند جناب آقای جهانگیری را معاون خود بگذارد. روشن است و هیچ رییس جمهور موتلفهای نمیتواند جهانگیری را معاون خود بگذارد. اما جهانگیری میتواند یک تاسیسات بزرگ را خوب اداره کند؟ و اگر میتواند چرا نباید از او استفاده شود؟ بگوییم، چون اصلاح طلبی برو.
وی اظهار کرد: رقابت میان دیدگاههای مختلف امری طبیعی است. اما در جایی که به مصلحت عام، نظام و تکلیف دینی است باید به وحدت برسیم. اینکه چه فردی باید در این مسوولیت باشد و بقیه به نفع او کنار بروند تکلیف شرعی، ملی و سیاسی است. حالا این شخص اگر از یک حزب مثل موتلفه به مردم معرفی شد و سوابق، کار، انقلابی بودن، سلامت، پاکی، صداقت، توانمندی در جمع آوری همه نیروها و نگاه باز آن فرد ملاحظه شد و دیدند بهتر از بقیه است اگر به نفع او کنار بروند خیلی بهتر است از اینکه فردی بدون پشتوانه تشکیلاتی و مردمی و تنها به خاطر شخصیت خودش مطرح باشد.
حزب موتلفه با دولتها برخورد منفی نداشته است
بادامچیان افزود: وقتی فردی انتخاب شد همه باید با او همراهی کنند نه مثل غربیها که تمام تلاش حزب رقیب این است فرد منتخب را پایین بکشد تا جای او را بگیرد. باید همه با هم کمک کنند تا آن فرد و حزب کار خود را تا پایان دوره قانونیاش خوب انجام دهد. موتلفه اسلامی با دولتهایی که سرکار آمدهاند حتی آنهایی که با مشی موتلفه سازگار نبودند برخورد منفی نداشته است. این تفاوت ما و دیگران است و نسل جوان ما اگر به این تفاوت دقت کند کارها برایش خیلی آسان میشود.
وی درباره موازی بودن کار شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و شورای وحدت در جریان اصولگرایان، گفت: شورای وحدت مجموعهای است که با دعوت روحانیت مبارز از نزدیک به چهل و چند حزب تشکیل شده است و سیاست خاص خود را دارد. مثلا سیاست شورای وحدت در انتخابات شوراها این است که استانها در انتخاب نامزدهای محلی استقلال داشته باشند. ما هم در موتلفه هم همین نظر را داریم. زیرا دلیلی ندارد در تهران بنشینیم و بگوییم مثلا در چابهار چه فردی عضو یا رییس شورای شهر شود؟
عضو شورای وحدت گفت: نمیشود همه با هم یکی شوند، زیرا «خُلِقَ الِانسانَ بِالتَفاوُت». خدا انسانها را متفاوت آفریده است. انسانها قالبی نیستند که در کارخانه بشود آنها را قالب زد؟ در این سالها در صحنه سیاسی یک نگاه منفی داشتیم که خود را حق میپنداشت. همه چیز را سفید و سیاه مطلق میکرد. یک نگاه هم این است که کشور برای همه است و همه با سلیقههای مختلف در کنار هم باید زندگی کنند. غیر از افرادی که خلاف و توطئه کردند و راه اجنبی را رفتند، دلیلی ندارد با سایرین برخوردی صورت گیرد.
موتلفه معتقد به حذف اصلاحطلبان نبود
بادامچیان افزود: «در موتلفه هیچوقت معتقد نبودیم که باید اصلاح طلبان حذف شوند. معتقد بودیم آنها باید خود را تصحیح کنند، اما اصلاح طلبان که آمدند دیگران را حذف کردند؛ در دوم خرداد چند هزار مدیر را حذف کردند و گفتند که شما پیام دوم خرداد را نفهمیدید.» به آنها گفتم این کار را نکنید. بگویید آمدیم حکومت را خودمان میخواهیم اداره کنیم و تنها هم ما هستیم که جامعه مدنی را میتوانیم اجرا کنیم. آنها چنان بد کار کردند که در دوره بعد احمدینژاد با شعارهایش برنده شد.
این فعال اصولگرا ادامه داد: دوره اول ریاست جمهوری احمدینژاد بد نبود. او با همه کار کرد، ولی در «دور دوم افتاد به این موضوع که مرد هزار سوم است و دنیا حول احمدینژاد شدن میگردد و در این ذهنیت رفت. هر فردی در نظام جمهوری اسلامی که تحت ولایت فقیه که آزادی بخش است این کارها را بکند به هیچ جا نمیرسد» ایرانیها خیلی باهوش هستند دقیقا میفهمند که چه فردی برای آنان کار میکند و چه فردی به قدرت رسیده و در پی انحصارطلبی است تا همه قدرت دست خود و یارانش باشد.
بادامچیان تاکید کرد: امام (ره) میفرمایند که مردم، ولی نعمت هستند و انقلاب و حتی رییس جمهوری برای همه است و باید از همه نیروها استفاده کرد. چندین بار به رییس جمهوری گفتیم که هیچ انتظاری نداریم، اما معتقدیم اگر میخواهید موفق شوید باید همه نیروها را به کار بگیرید.
دبیرکل حزب موتلفه خاطرنشان کرد: رجایی که عضو موتلفه بود نیامد بگوید، کابینه باید تمام موتلفهای باشد. او افراد مناسب را پیدا و انتخاب کرد. مهم این است کسانی که سرکار میآیند بدانند انقلاب، کشور و ملت برای همه است و برای همه عمل کنند نه برای باند خودشان.
دبیر کل حزب موتلفه اسلامی درباره شکل گرفتن دو طیف انقلابی و اصولگرا و بینصیب ماندن اصولگرایان سنتی، چون میرسلیم و یزدیخواه از مناصب مجلس یازدهم، یادآور شد: سنتی و غیرسنتی، انقلابی و غیرانقلابی نداریم همه به جبهه اصولگرایی تعلق داریم مگر اصلاح طلبان خودشان را غیرانقلابی میدانند؟ کدام جریان خودش را انقلابی نمیداند؟ همین آقای صادق زیباکلام هم خودش را انقلابی میداند، اما میگوید انقلابی کسی است که من میگویم. زیباکلام ۴۰ روز با من در کمیته مشترک ضدخرابکاری در زندان انفرادی بود.
با زیباکلام در کمیته مشترک هم سلولی بودم
بادامچیان ادامه داد: وقتی وارد سلول انفرادی شدم دیدم زیباکلام آنجاست و با هم گپ زدیم. به دلیل کثرت مبارزان بازداشت شده در زمان طاغوت، انفرادی ما گاهی ۱۳ تا ۱۴ نفره میشد. یکشب در انفرادی با زیباکلام و دو تا سه نفر دیگر نشسته بودیم آمدند ۲ نفر را بردند. زیباکلام، چون قبل از من آنجا بود، گفت که مثل اینکه امشب همه را میبرند احتمال دارد شما تنها بمانید نگران نباشید. گفتم نگران نیستیم! زندان است دیگر و انسان نیز باید زندان را تحمل کند.
این مبارز علیه نظام ستمشاهی یادآور شد: در این گیر و دار در باز شد و یکی یکی به داخل آمدند و ۱۲ نفر شدیم. شب که میخواستیم بخوابیم مجبور شدیم به پهلو بخوابیم و کسی نمیتوانست طاق باز بخوابد. دو تا رو به هم و دو تا پشت به هم. نصف شب رسولی و منوچهری آمدند در باز نمیشد. زیباکلام پشت در بود. گفتند که این چه وضعش است، زیباکلام پاسخ داد ما باید از شما بپرسیم که این چه وضعش است! مگر ماهی ساردین هستیم که ما را اینگونه بغل هم چیدید.
بادامچیان اضافه کرد: زیباکلام هنگام بازداشت جزو کنفدراسیون دانشجویی در اروپا بود و فرد مذهبی و اهل نماز و روزه بود. اما در عین حال ذهنیت روشنفکرمابی داشت الان هم همینطور است. او، چون در تظاهرات کنفدراسیون شرکت کرده بود. پس از بازگشت به ایران بازداشت شده بود. مامور ساواک در کنفدراسیون فعالیتهای سیاسیاش را گزارش کرده بود. البته دانشگاهی که در لندن او در آن درس میخواند از او حمایت کرد.
وی با خنده گفت: حالا آدمی مثل زیباکلام و با این طرز فکر آمده پشت تلویزیون از رضاخان حمایت میکند! خسرو معتضد بسیار کارآزموده و مطلع است؛ و زیباکلام را متوجه اشتباهات تاریخی و سیاسی کرد. انشاء الله متوجه شود.
خاطره از کلاس درس استاد منتقد
بادامچیان در ادامه سخنانش با ذکر خاطره دیگر، گفت: استادی در دوره دکتری داشتیم که تحصیل کرده انگلیس بود و معمولا سر کلاس از عیاشی خود در لندن میگفت و علیه نظام جمهوری اسلامی سر کلاس دانشگاه آزاد اسلامی حرف میزد. من را با سوابق و مبارزات و عضویت در حزب موتلفه میشناخت.
وی افزود: آن استاد یک روز پرسید که سوالی دارم جواب من را میدهی؟ پرسید که من در هر جلسه درس، موردی علیه انقلاب میگویم از اینکه اینجوری حرف میزنم ناراحت نمیشوید؟ گفتم شما نظرت را میگویی، مگر چه میشود؟ گفت شما زندان رفتید و طرفدار نظام هستید؛ چگونه این حرفها را تحمل میکنی؟
این فعال اصولگرا ادامه داد: از آن استاد پرسیدم که برای چی شکنجه شدیم؟ برای اینکه در مملکت آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی برقرار شود. وقتی یک استاد دانشگاه با انقلاب همراه نیست و درس میدهد، حقوق خوب و فرصت مطالعاتی میگیرد، کتابش هم چاپ میشود و ۱۰، ۱۵ سال است سرکلاس آزادانه این حرفها را میزند، همسرش هم تدریس میکند، زندگی مرفه و ویلای شمال هم دارد و آزادانه علیه نظام حرف میزند معلوم میشود که به هدف خود که آزادی است رسیدهایم و آن را حفظ کردهایم.
بادامچیان عنوان کرد: به او گفتم آن چیزی که برایش انقلاب کردم یعنی آزادی، الان برقرار است. او جوابی نداشت بدهد. گفتم الان علاوه بر آزادی، استقلال هم داریم. کسی در جهان نمیتواند به ما زور بگوید یا موردی را به ایران تحمیل کند. گفت که همه دعوای ما با شماها این است که چرا با آمریکا رابطه ندارید. گفتم شما که انقلاب نکردی! یادت است یکی، دو سال دانشیار شاه بودی؟ گفت بله! گفتم در آن دوره جرات داشتی یک هزارم این حرفها را بزنی؟ پاسخ داد که دمار از روزگارم در میآوردند. گفتم در اینجا با نهایت آزادی همه حرفها را میزنی ما هم با نهایت استقلال و آزادی گوش میدهیم و هر وقت مصلحت انقلاب بود با آمریکا میدانیم چه کنیم.
این زندانی سیاسی دوران ستمشاهی افزود: به او گفتم شما هرچه میخواهید بگویید و یک کار انجام دهید. به دانشجویان بگویید که دانشیار شاه بودم، اما جرات اینکه یک هزارم این موضوعات را بگویم نداشتم، اما در جمهوری اسلامی، آزادی است و آنچه میخواهم میگویم. دوم بگویید که آن زمان ایران استقلال نداشت و هر چه که غربیها میگفتند انجام میداد و الان هر چیزی که دلمان بخواهد میگوییم و انجام میدهیم. دانشجویان هم به شما چیزی نمیگویند، چون میخواهند نمره درسی بگیرند و الا به حرفهای شما بیرون کلاس هِر و هِر میخندند. سر این قضیه خیلی عصبانی شد.
گفتم وقتی سر کلاس درس شما آمدم متوجه شدم دانشجویان چیزی به شما نمیگویند، چون میخواهند از شما نمره بگیرند حرفهای شما را گوش میدهند و در دل میخندند. این حرف خیلی برایش سنگین بود. جالب اینکه این استاد در سه کلاس درسی که با او داشتم مرا رد کرد و من از او شکایتی نکردم.
شکایتی از شکنجهگران نکردم
بادامچیان یادآور شد: من زمان طاغوت سه بار شکنجه شدید دیدم، یکبار در سال ۴۳ در شهربانی و باردیگر به دلیل عضویت در گروه موتلفه اسلامی در سال ۴۳ تا ۴۴ از سوی ساواک در قزل قلعه خیلی شکنجه شدم و در سال ۵۳ هم که دستگیر شدم باز هم متنوعترین و شدیدترین شکنجه را داشتم و اعتراف هم نکردم. ساواکیها نفهمیدند چکاره هستم. با همه اینها وقتی انقلاب پیروز شد هیچ شکایتی از شکنجهگران نکردم. برای اینکه انتقام جویی نکنم. خوب دادگاه خودش رسیدگی میکرد. بارها شهیدکچویی از من خواست تا در دادگاه شهادت دهم که موافقت نکردم.
این فعال اصولگرا ادامه داد: به او گفتم ما با شاه در حال جنگیدن بودیم. آنها علیه ما برخورد میکردند و ما را شکنجه دادند، ولی در نهایت زمین خوردند و ما پیروز شدیم. حالا چی بگویم؟ من حتی زمانی که قدرت انتقام گیری داشتم اهل انتقام گرفتن نبودم و با مخالفان سیاسی خودم تصفیه حساب نکردهام. قرآن میفرماید أَحْسِنْ إِلَی مَنْ أَسَاءَ، به آن کسی که با تو بدی میکند احسان کن.
نفوذی ما در مجلس سنا از لایحه کاپیتولاسیون عکس گرفت
بادامچیان در پاسخ ادعای یکی از رسانهها در این باره که حسنعلی منصور از سوی بخارایی زخمی شد، اما ۶ روز بعد از سوی رژیم شاه کشته شد، گفت: این اقدام با حکم الهی آیت اللهالعظمی میلانی انجام شد و مساله کاپیتولاسیون آمریکایی را بهم ریخت. رژیم شاه لایحه کاپیتولاسیون را از مردم مخفی کرد و جلسه سنا و مجلس را هم مخفیانه برگزار کرد و خبری به مطبوعات نداد. این لایحه سه نسخه داشت و یک نسخه در صندوق مجلس سنا و یکی در مجلس شورای ملی و دیگری هم برای توشیح برای شاه فرستاده بودند.
وقتی خبر این قضیه به امام (ره) گزارش شد ایشان فرمودند باید سند آن در اختیار داشته باشیم. در مجلس سنای آن زمان یک نفوذی داشتیم که پیرمردی به نام عراقی بود. او این سند را از گاوصندوق مجلس سنا برداشت و از آن عکس گرفتیم و توسط رابط خودمان ابوالفضل حاج حیدری به امام (ره) دادیم و اصلش را آن شخص دوباره به صندوق برگرداند و کسی هم متوجه نشد.
این فعال سیاسی قبل از انقلاب یادآور شد: بعد از پیروزی انقلاب میخواستند عراقی را تسویه کنند که گفتیم این بالاترین خدمت را به ما کرد. وقتی لایحه را به امام (ره) دادیم ایشان واقعا نگران شدند. گفتند که با این میخواهند از مرجع تقلید تا دیگران را سرکوب کنند و بکشند و بدست ماموران آمریکاییها کشتار وسیع و سرکوب شدید راه بندازند؛ بنابراین آن سخنرانی چهارم آبان را ایراد فرمودند و آن بیانیه و اعلامیه را دادند که شبانه پخش کردیم. فرمودند که من را میگیرند و شما زودتر این کارها را انجام دهید.
امام گفتند «والله کبیره کرده است هر کسی که داد نزند.» وقتی در دادگاه نظامی از حاج صادق امانی پرسیدند که شما با این قیافه و آرامش چرا این کار را کردید، پاسخ داد که رهبر و مرجع تقلید ما فرموده که والله کبیره کرده است هر فردی که فریاد نزند. ما دیدیم فریادی باید بزنیم که صدایش در کاخ سفید شنیده شود.
بادامچیان خاطرنشان کرد: قتل در اسلام مذموم است «مَنْ قَتَلَ نَفْسَاً بِغَیْرِ نَفْسٍ أوْ فَسَادٍ فِی الأرْضِ...» مثل این است که همه مردم را کشته است. بحثی هم درباره قصاص و کشتن قاتل داریم. قرآن نمیفرماید اقتل القاتل، میفرماید که لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ ... قصاص زندگیبخش است. بحث سوم مساله فتک است که آن را مشابه ترور میدانند. به عنوان قتل غافلگیرانه که در اسلام جایز نیست مگر هنگام ضرورت و با حکم مجتهد جامع الشرایط یا حکم قضایی، در حالی که فتک با ترور به مفهوم غربی متفاوت است و ما در اسلام دستور ترور نداریم مساله چهارم هم اعدام انقلابی است.
بر مبنای حقوقی، همه دنیا اعدام انقلابی را قبول دارند که مثلا اگر اشغالگران اسراییل وارد فلسطین شدند و یک فلسطینی متجاوز را بکشد این ترور نیست. مجازات آن کسی است که به فلسطین تجاوز کرده است. اما آن کسی که حکم الهی را اجرا میکند و قاتل را به قصاص میرساند که قاتل یا تروریست نیست. او مجری حکم الهی است.
وی ادامه داد: شهید محمد بخارایی مجری حکم الهی علیه حسنعلی منصور است. از آن تاریخ به بعد به خاطر اینکه شاه و آمریکا خیلی دردشان آمد و کاپیتولاسیون در ایران نتوانست اجرا شود از آن روز به انواع و اقسام فضاسازی، جو سازی و دروغ پردازی و تشکیک و تردید دامن زدند. یک آقایی کتابی نوشته تا اثبات کند امام (ره) مخالف بوده است! امام (ره) که آن زمان در بورسا (ترکیه) تبعید بود و یک کلمه در مخالفت صحبت نکرد. امام (ره)، شهید عراقی را به آن شکل تایید کرده است که فرمود عراقی برادر و فرزند عزیز من بود. در حالی که امام (ره) میدانست که شهید عراقی از عوامل اصلی اجرای حکم الهی حسنعلی منصور است.
مرحوم هاشمی برای اجرای حکم الهی منصور دوسلاح داد
بادامچیان درباره تکذیب دفتر مرحوم هاشمی رفسنجانی مبنی بر اینکه سلاح کشتن منصور را هاشمی در اختیار بخارایی قرار داده است، گفت: آن روشن است و مرحوم هاشمی میگفت تا زندهام این موضوع را نگویید و وقتی فوت کرد من گفتم. آنها هم نظرات خودشان را گفتند. مرحوم هاشمی دو اسلحه داد نه یکی. بخارایی با یک سلاح، منصور را هدف قرار داد.
روزی که شاه و فرح برای عیادت منصور به بیمارستان پارس رفتند از دیدن وضع او خیلی ناراحت شدند. بخارایی گلوله را به گلوی منصور زده و تارهایش پاره شده و زبانش از دهنش بیرون افتاده بود. وقتی شاه او را دید خیلی وحشت کرد.
وی اضافه کرد: عکس جنازه رزمآرا هست، ولی تصویری از منصور نیست. قیافه او خیلی وحشتناک شده بود. در این باره دادستان بیدادگاه نظامی از بخارایی پرسید که اولین گلوله را به شکم زدی و منصور خم شد گلوله دوم را میتوانستی به سرش بزنی چرا به حلقش زدی؟ بخارایی ۱۹ ساله با نهایت شجاعت پاسخ داد که دیدم باید حنجرهای که به مجتهد جامعالشرایط اهانت کرده، دریده شود تا دیگر کسی جرات این کار را نکند. آنها برای منصور پزشکان خارجی آوردند و خیلی وحشت کرده بودند. چون منصور از شبکه فراماسونری و از ماموران زبده آمریکا بود تا کاپیتولاسیون را اجرا کند.
منصور دائما به امام (ره) اهانت میکرد. او اول بهمن مورد اصابت قرار گرفت و قبل از ششم بهمن به درک واصل شد. وقتی شهربانی من را گرفت. در شهربانی حاج سعید امانی پرسید منصور چه شد؟ گفتم فوت کرد، اما هنوز نگفتهاند. شاه میخواست این موضوع اعلام نشود تا راهپیمایی ششم بهمن انجام شود.
حزب موتلفه مراقب نامزدهای خود است
بادامچیان در ادامه با تاکید کار حزبی و کادرسازی، گفت: چرا حزب موتلفه اسلامی، یک تیم هماهنگ دارد. این همه مسوول از شهید رجایی به عنوان رییس جمهوری، شهید باهنر به عنوان نخست وزیر، وزیر، معاون و نماینده شورای شهر عضو حزب بودند چرا کسی سوء استفاده نکرده است؟ چون حزب مراقب آنها است. به محض اینکه فرد خلاف کند اخراجش میکند.
این فعال اصولگرا خاطرنشان کرد: سالگرد درگذشت مرحوم محمد نبی حبیبی است. فردی که چهار سال شهردار تهران، استاندار سه استان بزرگ، معاون وزیر، قائم مقام بنیاد مستضعفان و دبیر کل موتلفه اسلامی بود. وقتی از دنیا رفت یک آپارتمان بیشتر نداشت. حتی ماشین هم نداشت؛ و نمیدانستم او ماشین شخصی ندارد. یک شرکت سیمان به دلیل خدماتی که انجام داده بود ماشینی به او داده بود که بعد از فوت او خانوادهاش ماشین را پس داد.
وی عنوان کرد: در انتخابات دوره گذشته ریاست جمهوری، آیا کسی توانست بگوید مهندس میرسلیم مشکل دارد؟ او وزیر ارشاد، معاون وزیر کشور، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده، با این همه مسوولیت، او آدم پاکی است و حزب او را معرفی کرد. چرا؟ چون اگر میرسلیم خدای نکرده خلاف میکرد حزب همان ابتدا او را کنار میگذاشت؛ بنابراین اگر ما به خیلیها رای نمیدهیم، چون در اطراف آنها کلی حرف و شایعه فراوان است.
فردی در موتلفه صیغه کند اخراجش میکنیم
بادامچیان یادآور شد: حزب موتلفه اسلامی نظارت داخلی محکمی دارد. اگر فردی در موتلفه صیغه کند اخراجش میکنیم. چون حزب مثل امامت جمعه میماند. حزب پایگاه اجتماعی است و فردی که در این پایگاه قرار میگیرد باید حافظ نوامیس مردم باشد. حزب محل ورود زنان، دختران و همسران و خواهران اعضا است و بخش زنان ما بخش گستردهای در سراسر کشور را تشکیل میدهند.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی ادامه داد: اینجا همه باید مراقب باشیم تا کسی به ناموس مردم چشم ندوزد. حالا اگر کسی دچار هوسرانی شد اخراجش میکنیم. البته ما صیغه را حرام نمیدانیم و عقد موقت در اسلام است، ولی میگوییم برو بیرون تا پای حزب نوشته نشود و وقتی ما اینگونه هستیم در مساله مالی هم کوتاه نمیآییم. هرکس خلاف کند، او را کنار میگذاریم.
بودجه موتلفه از محل هدایا و حق عضویت افراد تامین میشود
بادامچیان درباره بودجه حزب موتلفه اسلامی به ویژه در ایام انتخابات، گفت: بودجه از محل هدایای افراد و حق عضویت تامین میشود. از گذشته همین جور بوده و در مواردی که مرجع تقلید جایز بدانند سهم مبارک امام (ع) را استفاده میکنیم. مثلا امام (ره) اول اجازه نمیدادند تا اینکه تقریبا پولهای ما در چاپ اعلامیهها تمام شد. مصطفی حائریزاده منزلش را در خیابان ایران فروخت و بدهیهای اعلامیههای مراجع را داد.
وی ادامه داد: روزی شهید عراقی اعلامیه امام (ره) را آورد گفت که چاپ کنیم، گفتم پول نداریم. به امام (ره) بگویید اگر اجازه میدهند از سهم مبارک خرج کنیم و اگر نه من که منزل ندارم و منزل پدرم هستم و نمیشود مثل آقای حائریزاده خانهها را بفروشیم. امام (ره) فرمودند که جواب امام زمان را خودتان باید بدهید و اجازه دادند. یک مورد خلاف رانتی از حزب موتلفه پیدا نمیکنید. رقبای زیادی داریم و استکبار جهانی علیه موتلفه کار میکند، زیرا نمیخواهد یک حزب اسلامی باشد. ولی تا به امروز نتوانستند بگویند موتلفه سوء استفاده مالی کرده است.
من دبیرکل موتلفه هستم شما کسی را دیدهاید بگوید در این چند دهه بادامچیان خلاف کرده است؟ ما هزینه پوستری که در ایام انتخابات چاپ میکنیم را از مردم میگیریم و البته با رعایت تمام موارد مشروع و پرهیز از کمکهای مالی بدنام.
بادامچیان با تبریک فرارسیدن چهل و دومین بهار آزادی، گفت: انقلاب مردم سالارانه سال ۱۳۵۷ نه انقلاب از بالا و نه به شکل مطلق انقلاب از پایین بود. چون بر پایه یک نوع مردمسالاری اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، رابطه متقابل در بالا و پایین جامعه داشت. این نوع مردمسالاری اسلامی خاص، نظام حکومتی و تحزب و تمدن ویژه خود را دارد.
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی ادامه داد: برخی از عزیزان که توجهی به ملی، الهی و خاص بودن فرهنگ ما ندارند گاهی اوقات این مسائل را در راستای دموکراسی غربی و شرقی بررسی میکنند. مثلا میگویند حزب در نظام دموکراسی حاکم است و بهترین ابزار دموکراسی را احزاب میدانند. در حالی که در نظام الهی جمهوری اسلامی ایران حزب حاکم نیست؛ حاکمیت خدا مطرح است.
بادامچیان خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم فشرده بررسی کنیم در جامعه کمونیستی حاکمیت، حکومت و حکمرانی در اختیار حزب کمونیست است که به عنوان حزب مسلط بر مبنای دیکتاتوری پرولتاریا و به نام کارگر، خود اعمال دیکتاتوری میکند. در آنجا همه امور از قضاوت و سیاست گرفته تا ارتش و نیروی دفاعی تحت حاکمیت حزب است.
وی اضافه کرد: ظاهرا حاکمیت در نظام غربی از آن مردم است به شرط آنکه دموکراسی واقعی اجرا شود، ولی این حاکمیت بیشتر دست حاکمان پشت پرده است. در آمریکا ۲۰۰ سال است که دو حزب جمهوریخواه و دموکرات و در انگلیس محافظه کار و کارگر اداره کننده هستند. حزب کارگر را به جای کارگران، طبقه اشراف اداره میکند. این هم از فریبهای جالب غرب است که «لرد» را «کارگر» قلمداد میکند. در حقیقت حاکمیت در آمریکا و انگلیس دست این دو گروه و مردان خاکستری پشت پرده است.
این فعال اصولگرا افزود:، اما حاکمیت در اسلام متعلق به خداست. ولی فقیه برای تحقق حاکمیت الله کار میکند. این تحقق حاکمیت در زمان پیامبر (ص) به دست ایشان، سپس به عهده ائمه اطهار و در غیبت امام معصوم (ع) دست، ولی فقیه عادل است.
بادامچیان اضافه کرد: در نظام اسلامی قوه قضائیه و ارتش بر عکس دولت و مجلس نمیتواند حزبی باشد، چون زیر مجموعه، ولی فقیه و امامت جامعه است. ولی در نظامهای مبتنی بر تحزب، حزب حاکم وزیر دفاع و وزیر دادگستری را منصوب میکند.
عضو شورای وحدت اصولگرایان یادآور شد: در علوم سیاسی غربی گفته میشود کار حزب تلاش برای کسب قدرت است، در حالی که در اسلام کار با هدف کسب قدرت نوعی شرک است. در حزب خدامحور، هدف انجام وظیفه به طور جمعی بر اساس تکلیف الهی است.
وی ادامه داد: در اسلام سه نوع حزب داریم. حزب الله، حزب خودمحور و حزب شیطان. در حزبِ الهی رستگاری و نجات انسان و غلبه و پیروزی به دست میآید. قرآن جندالله را غالب میداند و حزب الله را غالب و مفلح معرفی میکند.
بادامچیان افزود: احزاب خدامحور برای انجام عمل خیر مسابقه میگذارند. چون برای خدا کار میکنند و کمتر ممکن است اختلاف نظر پیدا کنند. مثلا عدهای بگویند برای نمایندگی مجلس این افراد شایسته، ارجح و افضل هستند و گروهی هم افراد دیگر را شایسته بدانند. تعدد احزاب خدامحور منجر به جنگ و جدال نمیشود و تکثر احزاب خدایی بجای ابزار شیطان، وسیله وحدت الهی است.