آنچه امروز بعضی رسانهها به مردم میگویند که آنتیبادی حاصل از واکسن قویتر و ماندگارتر از آنتی بادی حاصل از ابتلا به کروناست فریبکارانه است. واکسن قرار نیست در بدن بیمار بماند و با ویروسهای آینده بجنگد واکسن فقط تجربه سلولی و آنتی بادی بدن ما را فعال میکند و آن چیزی که از ابتلای آینده ما به ویروس جلوگیری میکند همین آنتی بادی و تجربه سلولی است که دستپخت بدن خود ماست.
پیمان روشن ضمیر؛ امروز بعد از یک سال تجربه، و مشارکت در کمک به دهها بیمار کرونایی که بدون رفتن به بیمارستان در منزل بهبود یافتند، میخوام پروتکلی را ارائه بدم که اگر میتوانستم زمان را به عقب برگردانم و اختیار کشور دست من بود اجراش میکردم.
در اولین قدم، در اولین ماهی که از پاندمی ویروس مطمئن میشدیم، از تمام افراد بالای ۶۵ سال یا دارای بیماریهای زمینهای میخواهیم یک ماه به قرنطینه بروند و اتاق خودشان را کامل از افراد جوانتر جدا کنند.
از تمام افراد زیر پنجاه و پنج سال که بیماری خاصی ندارند میخوایم فورا به کرونا مبتلا شوند برای اینکار به هر طریق ممکن شرایط همهگیری فوری را در مراسم عمومی که به مدت دو هفته هر روز در سراسر کشور برگزار میشود فراهم میکنیم.
اینکه دقیقا چه عملیات بهتری را میتوان انجام داد تا همه در کوتاهترین زمان کرونا بگیرند را نمیدانم، ولی به هر حال به مردم میگویم هر کاری لازم است را برای مبتلا شدن انجام دهند و دولت و کادر درمان با حداکثر توان در این زمینه به مردم کمک خواهد کرد که در بازه زمانی حداکثر یک ماهه جوانان مبتلا شوند. همزمان باید ارتباط نزدیک مردم شهر با سالمندان به مدت یک ماه قطع شود مگر با رعایت پروتکلهای خاص. اگر سالمندان بدانند پیشگیری بیشتر از یک ماه طول نمیکشد هرطور شده خودشان شرایط را مدیریت خواهند کرد.
پروتکل درمانی
تمام جوانترها زمان ابتلاشان را میدانند و بعد از ابتلا در چند روز اول با استفاده از محلول آب نمک رقیق در دهان و بینی سطح ویروس را پایین میآورند. استفاده از هرگونه قرص مکمل ممنوع میشود، اما مبتلایان میوهها را میتوانند در مقدار زیاد مصرف کنند. کشور یک ماه نیمه تعطیل میشود و شرایط استراحت طولانی مدت همه بیماران فراهم میشود، اما اگر شخص بیمار در شغل حساسی باشد با وجود بیماری و بدون ماسک به سر کار فرستاده میشود.
در چند روز اول بعد ابتلا از افراد میخواهیم جاهایی بخوابند که هوا جریان دارد، باد ملایم باید به ایشان بخورد تا با هر بار تنفس حجم ویروس در بدنشان بیشتر نشود همچنین در چند روز اول بیماران کرونایی حق ندارند در یک محل سربسته نزدیک هم بمانند هر بیمار کاملا باید از بیمار دیگر جدا باشد.
بهترین جا برای خوابیدن پشت بام است به شرط اینکه کمی باد بیاید. یا داخل خانه حتما باید پنجره باز و کولر یا پنکه روشن باشد تا هوا حرکت کند. استفاده از ماسک ممنوع است. استفاده از ویتامین دی، زینک، گوشت قرمز، لبنیات و فراوردههای شیر در دوره درمان ممنوع است.
افراد در این روش دقیقا میدانند کی مبتلا شده اند و بلافاصله استراحت و درمان را آغاز میکنند و مثل وضعیت فعلی جامعه ما افراد غافلگیر نمیشوند که بعد، تا یه خانواده به خودشان بیان حجم ویروس در بدنشان هزار برابر شده باشد و چند روز در فضای بسته پیش هم خوابیده باشند در حالی که همگی مبتلا بودند. حجم ویروس در دو روز اول بسیار مهم است.
پس با پروتکل گفته شده بعد از یک ماه کشوری کاملا امن داریم با فوتی بسیار کم (به نسبت آنچه امروز میبینیم). ماسک برای همگان ممنوع خواهد بود. سالمندان دیگر مجبور نیستند تا یک سال یا بیشتر هر روز ماسک بزنند و استرس داشته باشند، چون تمام جوانها قبلا مبتلا و خوب شدهاند و عامل انتشار که همان انسانها هستند تبدیل به سد دفاعی شده اند. جوانترها نیاز ندارند دو سال هر روز که از خانه بیرون میروند و برمیگردند نگران مبتلا کردن سالمندان باشند.
اگر بخوایم به جای ابتلای جوانان در یک ماه اول، پیشگیری را در یک بازه زمانی یک یا دو ساله ادامه بدیم همه سالمندان و افراد ضعیفتر هرچقدر هم مراقب باشند به مرور به کرونا مبتلا میشوند، چون ما داریم فاکتورهای خطرناکی به نام "زمان طولانی" و "استرس مداوم" را به آنها تحمیل میکنیم پس خیلی خیلی کارشان برای پیشگیری سختتر میشود و در نتیجه تعداد خیلی بیشتری مرگ و میر در کشور خواهیم داشت.
از طرفی استرس طولانی مدت باعث میشود خیلی از جوانها هم بعد از یک سال ماسک زدن و تلاش برای عدم ابتلا سرانجام روزی که مبتلا میشوند بیماری سختتری بگیرند و تعداد بیشتری فوت کنند در حالی که اگر به روش استقبال در ماه اول اکثر آنها کرونا میگرفتند، فوتیها بین جوانها به شدت کمتر بود.
شاید بشود گفت یک نفر در پنجاه هزار یا یک نفر از صد هزار نفر فوت میکردند. هرچند پزشکانی داریم که معتقدند پروتکل درمانی اگر درست انتخاب و اجرا بشه کرونا اصلا فوتی ندارد. همین الان هم با این همه تحمیل استرس و مضرات ماسک مداوم باز فوتی بین جوانها یک در ده هزار کمتر است که بخش عمده فوتیها، دارای بیماری زمینهای جدی از قبل بودند یا بخاطر پروتکلهای اشتباه درمانی در بیمارستانها فوت میکنند.
هزینه و دعوا بر سر خرید واکسن هم کلا بیمعنی میشد مگر برای سالمندان، چون جوانهایی که کرونا گرفته بودند در واقع واکسن طبیعی را دریافت کرده اند.
آنچه امروز بعضی رسانهها به مردم میگویند که آنتیبادی حاصل از واکسن قویتر و ماندگارتر از آنتی بادی حاصل از ابتلا به کروناست فریبکارانه است. واکسن قرار نیست در بدن بیمار بماند و با ویروسهای آینده بجنگد واکسن فقط تجربه سلولی و آنتی بادی بدن ما را فعال میکند و آن چیزی که از ابتلای آینده ما به ویروس جلوگیری میکند همین آنتی بادی و تجربه سلولی است که دستپخت بدن خود ماست پس در نهایت دستپخت بدن ما چه با واکسن فعال شود چه با کرونای طبیعی، یک نتیجه را به دنبال دارد.
داستان ابتلای مجدد هم به همین اندازه فریبکارانه است. شما را به دو خبر حواله میدهم یکی تست کرونایی که از بازیکنهای تیمهای لیک برتر ماههای اولی که کرونا اومده بود گرفتند فکر کنم صنعت نفت و استقلال بود که حتی یکی از بازیکنها تب نداشت و سرفه نمیکردند، اما نتیجه تست نصف بازیکنها مثبت شد! تستها تا این حد غلط و غیر قابل اعتمادند.
پس افرادی که به استناد تستها میگویند دو یا چند بار کرونا گرفتند را جدی نگیرید. از طرفی تحقیقات منابع معتبر علمی که هزاران نفر از کادر درمان را هفت ماه بعد از ابتلای کرونا زیر نظر گرفتند ثابت کرد حتی یک نفر از ایشان مجدد کرونا نگرفتهاند در حالی که هر روز با افراد بیمار در ارتباط بودند.
و در نهایت از خودتان بپرسید اگر واقعا به این راحتی قراره ابتلای مجدد روی دهد پس چرا این همه هزینه برای ساخت واکسن میشود؟ و اگر منظور یک ویروس کاملا متفاوت در آینده است که تا همیشه ویروسهای متفاوت بودهاند و تا آخر دنیا نیز خواهند بود، اما ویروسهای متفاوت آینده بر اساس آمار و احتمالات باید مانند ویروسهای کل تاریخ باشند و قرار نیست، چون رسانهها کرونا را در گوش ویروسها کردهاند و آنها خوششان آمده باز جهش داشته باشند.
هر جهشی قطعا ویروس را کم آزارتر خواهد کرد، اما حتی همین جهش اگر آنقدر اساسی باشد که مبتلایان قبلی را هم مبتلا کند چند سال طول میکشد تا روی دهد. حتی در بیماری آنفلانزا دروغ بزرگی به خورد مردم دادند که هر سال مبتلا میشوند، اما شما کمتر کسی را در جمعیت یک کشور سراغ دارید که سه بار در سه سال پشت سر هم به آنفلانزا مبتلا شده باشد. پیدا کردن چنین شخصی احتمالش از یک در میلیون کمتر است.