bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۸۶۸۷

انتقاد اميراحمدي از جنبش سبز و اصلاح طلبان

ميزگردي با هوشنگ اميراحمدي-2

تاریخ انتشار: ۱۷:۰۳ - ۰۸ خرداد ۱۳۸۹

 حقیقی – آقای واحدی محورچالش اینجا است ،آقای امیراحمدی به رفتار اصلاح طلبان انتقادات استراتژیک دارد چه قبل از انتخابات چه بعد از انتخابات که عمدتا متوجه جناح آقای موسوی می شود. چون همانطور که می دانید اصلاح طلبان مربوط به مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی در دور گذشته از همان مجلس ششم نسبت به حجت الاسلام کروبی بی مهری داشتند و از ایشان حمایت نمی کردند و عده ای معتقدند که پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری 1384 معلول اشتباه آن ها بود در عدم حمایتشان از آقای کروبی. در این انتخابات هم حاضر نشدند پشت آقای کروبی بیایند و معتقد بودند که باید کاندیدای دیگری داشته باشند. انتقادات آقای امیراحمدی متوجه جناح آقای موسوی قبل و بعد از انتخابات است. چون به هرحال جنبش سبز از لحاظ رهبری فکری آقای موسوی معتقد است که برنده بوده و آقای کروبی معتقد است که در آراء ایشان دستکاری شده و معتقد نیست که برنده شده است. شما محل 5 انتقادی که ایشان مطرح کرد را شنیدید و مایلیم پاسخ های شما را هم بشنویم.

واحدی – خوشبختانه بحث به سمتی رفت که برای همه مشخص شد که آقای امیراحمدی سخن گوی اصول گرایان و آقای احمدی نژاد نیستند. من هم به همین نسبت نه سخنگوی آقای موسوی هستم نه کروبی نه بخاطر اصلاح طلبان خودکشی می کنم و نه بخاطر فحش هایی که اصولگرایان به من می دهند خودکشی می کنم. من در مورد نکاتی که آقای امیراحمدی گفتند، بحث هایی را مطرح می کنم. ببینید همانطور که ایشان گفتند در مورد انتخابات باید به سه مرحله نگاه کرد؛ مقدمات انتخابات، خود انتخابات و آنچه بعد از انتخابات اتفاق افتاد.
 
شاید اختلاف نظر من با آقای امیراحمدی این است که من در سه مرحله نقش آقای احمدی نژاد در بحران سازی را بیش از اصلاح طلبان می دانم. بحث هم این نیست که کدام طرف بیشتر مقصر است و حرف همه اینست که بحران باید رفع شود. 

در مقدمات انتخابات بحث هایی اتفاق افتاد و بسیاری اصلاح طلبان اعتقاد داشتند ( که به نظر من هم درست است) که آقای احمدی نژاد برخی حقوق مردم را قفل کرد برای اینکه نزدیک انتخابات برسد. مثلا نظام هماهنگ دستمزد کارمندان. ببینید من و شما به راحتی می گوییم نظام هماهنگ این ماه اجرا نشد و سه ماه بعد اجرا شد ولی برای برخی کارمند ها یک روزش یک روز بود. اگر ما به دنبال این باشیم که در انتخابات چه موردی را می توان نوعی تقلب تلقی کرد، این به نظر شما یک نوع دخالت غیرقانونی در انتخابات نیست؟ حقوق مردم را قفل بکنید، برخی مصوبات استانی را اجرا نکنید تا نزدیک انتخابات و پاداش های معوقه را ندهید. این در مورد عملکرد جاری دولت ایشان. 

به مرحله انتخابات که رسیدیم انصافا اینکه آقای امیراحمدی می گویند که اصولگرایان دوقطبی درست کردند، من معتقدم آقای احمدی نژاد نقطه و قطب درست کردند، کاش که دوقطبی بود. یعنی خودشان و اطرافیانشان را که تعدادشان زیادی هم نیستند را یک قطب کردند و تمام کشور را قطب مقابلشان کردند. یعنی از رئیس دفتر بازرسی رهبری را دزد کردند تا اصلاح طلبان تا اصول گراها و اصلا این بحث نبود که ایشان با آقای موسوی یا کروبی مخالف باشد. مناظره های تلویزیونی ایشان مملو بود از چیزهایی که ممکن بود در گوشه گوشه کشور چهار ناراضی را به خودش جلب کند. این مربوط بود به مقدمات انتخابات.

در رابطه با انتخابات، آنچه آقای احمدی نژاد و حامیانشان انجام دادند، بحران سازی می کند. وقتی وزیر کشور یک ماه قبل از انتخابات مطرح می کند که من جانم را مدیون آقای احمدی نژاد هستم، وقتی دبیر شورای نگهبان در نماز جمعه آنچه تعریف در ارض و سماء وجود دارد از احمدی نژاد می کند. حتی اگر تقلبی وجود نداشته باشد این ها را در اختیار مخالفین گذاشتند که می توانند بگویند این انتخابات انتخابات عادلانه نیست. مجری و ناظر انتخابات بی طرف نیستند. همان جامعه مدنی که آقای امیراحمدی در موردش سخن رانی کردند و می گویند که اولین بار آن را مطرح کردند کجای جامعه مدنی اجازه می دهد که مجری و ناظر انتخابات قربان صدقه یک کاندیدا بروند و به شدت علیه کاندیدای طرف دیگر صحبت کنند و بعد توقع داشته باشند طرف مقابل بگوید انتخابات عادلانه است.
 
اما بعد از انتخابات هم آقای احمدی نژاد بی تقصیر نیستند، وقتی روز بعد از انتخابات ایشان می گوید تعداد مخالفین انتخابات که در خیابان آمده اند، به اندازه شرکت کنندگان پای یک صندوق هم نیستند، این حرف بحران ساز است. بعدش هم همین اتفاقات افتاده، یعنی می خواهم بگویم مجموعه صحبت های آقای احمدی نژاد در همان سه مرحله ای که آقای امیراحمدی اشاره می کنند در هر سه مرحله بحران ساز بوده است. بسیاری از اتفاقاتی که بعدا افتاد؛ محاکمات، دستگیری ها، درگیری های خیابانی، آقای احمدی نژاد متهم هستند که این کارها توسط حامیان ایشان انجام شده و ایشان اظهار تبری نکردند.
 
اینکه ایشان در آمریکا بگوید قوه قضاییه مستقل است، بسیار خب من هم معتقدم مستقل است اما همین آقای احمدی نژاد مگر در تلویزیون نیامدند و در مورد آقای موسوی اظهار نظر نکردند؟ مگر آن موقع قوه قضائیه مستقل نبود؟ چرا یک بار بعد از انتخابات در مورد دستگیری ها اظهار نظر نکرد؟ در حد موسوی هم اظهار نظر نکرد. مگر ایشان در مورد مفاسد اقتصادی که قوه قضاییه کوتاهی می کند اظهار نظر نکرد؟ اگر ایشان معتقد بود که این دستگیری ها بحران ساز است، می توانست حداقل اظهار نظر بکند. و نه تنها سکوت کرد بلکه گفت من از ابتدا گفتم که باید سران مجازات بشوند. یعنی به این کار تشویق کرد.

من معتقدم پکیج آقای احمدی نژاد و حامیانش قبل از انتخابات، در مرحله انتخابات و بعد از آن ریشه بسیاری بحران ها بوده است. من منکر اینکه جناح چپ مشکل داشته، نیستم. چه کسی گفته که جناح چپ مشکل نداشته و اگر امروز آقای موسوی رئیس جمهور بود، ما یک سری مشکلات نداشتیم؟ 

آقای امیراحمدی به طور خاص سراغ اصلاح طلبان رفتند که اصلاح طلبان جعبه بسته هستند. واقعا همین طور است، همه احزاب، تشکل ها، جعبه بسته هستند، همه دنبال قدرت هستند. آقای امیراحمدی کدامیک از آقایان به دنبال قدرت نیستند؟ مگر در جعبه اصول گرایان از طرفدار ملت اسرائیل تا مخالف هولوکاست نیست؟ در همان جعبه هستند. مگر در داخل آن ها کسی که می خواهد خواننده لس آنجلسی را دعوت کند تا کسی که در خیابان مردم را می زند نیست؟ بنده معتقدم امروز چیزی به نام حزب در ایران یک دروغ بزرگ است. چه اصول گرا چه اصلاح طلب. اما اگر مقایسه کنم، اصلاح طلب ها بیشتر به مردم راست گفتند. اگر بخواهید نمونه هایی را مطرح می کند که نشان می دهد که کدام جناح بیشتر به دنبال قدرت طلبی هستند.

بحث هایی که آقای امیراحمدی مطرح می کنند که اصلاح طلبان یک روز به سفارت آمریکا حمله کردند و یک روز طرفدار رابطه با آمریکا شدند. من فکر می کنم با این جمله که ما چیزی به عنوان حزب نداریم این مسئله حل می شود. 

مشکل ما در کشور این است که به جای اینکه ائتلاف هایی "برنامه محور" داشته باشیم، ائتلاف "رقیب محور" داریم و این مربوط به امروز نیست. از روز اول انقلاب جناح چپ فعلی و جناح راست فعلی و بنی صدر جمع شدند و گفتند مشکل عمده کشور بازرگان است. بازرگان برود حل می شود. بازرگان رفت گفتند بنی صدر است، بنی صدر رفت گفتند جناح راست است. راست رفت گفتند چپ است. حالا چپ انشعاب کرد، راست انشعاب کرد علت اینست که اکثر کسانیکه دسترسی به تریبون و قدرت دارند، قدرت ارائه برنامه ندارند. ناچارند یک لولو درست بکنند مردم را از آن لولو بترسانند تا خودشان سرپا بمانند.
 
متاسفانه این کار را هم جناح چپ کرده است و هم جناح راست. اگر خواستید من برای هر دو مثال می آورم. یک روز جناح چپ آقای رجایی خراسانی را شیطان بزرگ می کردند، که چرا می خواهد در مورد آمریکا صحبت کند. یک روز جناح راست آقای مهاجرانی را سوژه کردند که در مورد رابطه با آمریکا صحبت کرده است. یعنی به عقیده من دو طرف ما چون قدرت ارائه برنامه برای اداره کشور را ندارند ناچارند یک عامل وحشت و توطئه و دشمن درست کنند و بگویند اگر ما نباشیم این لولو می آید و کشور را می خورد. پس به ما رای بدهید که ما نگذاریم کشور را بخورند و این یک موضوع عمده است.

آقای امیراحمدی گفتند که مشکل اصلاح طلبان این است که برای حریف احترام قائل نیستند، انصافا آقای احمدی نژاد برای حریف احترام قائل است؟ آقای احمدی نژاد حداکثر سه سال و هفت هشت ماه دیگر پرونده اش در کشور برای همیشه بسته است. اما اینکه روی ایشان متمرکز بشویم اشتباه است. آیا ایشان نه تنها برای حریف بلکه برای هم جناح های خودش احترام قائل بوده است؟ از روز اولی که ایشان رئیس جمهور شده ( در دوره اول و نه این دوره) کجا همفکری کرده است؟
 
ایشان گفته است کابینه هفتاد میلیونی، شما بروید ببینید چگونه رفتار کرده، حلقه روز به روز تنگ تر می شود. دولتی که حتی نزدیک ترین آدم هایش طرد می شوند. هلوی خوردنی اش اخ می شود و دور انداخته می شود. این دولت به دنبال احترام به دوست هم نیست چه برسد به احترام به رقیب. ایشان در ایام انتخابات در مناظره انتخاباتی آقای لنکرانی را به عنوان نخبه معرفی می کند، چطور می شود که از کابینه اش بیرونش می کند. ایشان اگر سه نفر را معرفی کرده بود می گفتیم دو تا را حفظ کرده اما ایشان در مناظره انتخاباتی با آقای محسن رضایی تنها نخبه ای که معرفی می کند، آقای لنکرانی بود. 

بعد همین آقای لنکرانی را برمی دارد، چطور ما می توانیم بگوییم ایشان به رقیب احترام می گذارد. ایشان گفته برای توسعه اما همه می دانیم که اشکال کار از کجاست.

در مورد رفتار اصلاح طلبان بعد از انتخابات نکته اول اینکه مگر تحریمی فقط اصلاح طلبان بودند؟ در انتخابات شوراها یک سال قبل از آن مگر تمام اصولگرایان تحریم نکردند، که یک جناح ناشناسی که پشت پرده و بعدا معلوم شد پشت پرده همین اصول گراها بودند که آمدند در این انتخابات، آقای بادامچیان و دوستان دیگر گفتند که در انتخابات شرکت نمی کنیم، عادلانه نیست. به صراحت گفتند چون وزارت کشور دست اصلاح طلبان است، شرکت نمی کنیم و علنا تحریم کردند. اما در انتخابات بعدی شرکت کردند. ما بگوییم چون آن دفعه شرکت نکردند دیگر حق ندارند شرکت کنند؟ عرض من این است که ما نه سخنگوی احمدی نژادیم نه موسوی و کروبی، ما می توانیم بنشینیم و بگوییم اشکالات چه بوده است بدون اینکه از کسی اسم ببریم، بعد از انتخابات کسانی که مخالف روند انتخابات بودند فقط اصلاح طلبان نبودند. مگر آقای محسن رضایی در تلویزیون مطرح نکرد که در چندین صندوق بالای 150 درصد رای بوده است. یعنی اولین اعلام رسمی تقلب توسط محسن رضایی بود نه موسوی و کروبی.آقای امیراحمدی گفتند که اصلاح طلبان به دنبال این بودند که هر کسی بشود غیر از احمدی نژاد، بنده معتقدم بسیاری از اصول گرایان هم به دنبال هر کس غیر از احمدی نژاد بودند. اگر بخواهید برایتان نمونه می آورم. پس باید اشکالات را در احمدی نژاد گشت نه در اصول گرایان و نه در اصلاح طلبان.

حقیقی – در تحلیل وضعیت، آقای امیراحمدی معتقد است که جناح اصلاح طلب نتوانسته مدیریت کند و شما معتقد هستید که جناح آقای احمدی نژاد اشتباهات استراتژیک کرده به خاطر اینکه برای تداوم قدرت بحران ها را دامن زده است. نمونه هایی هم مطرح کردید. آقای احمدی نژاد در کنفرانس ها در نیویورک مسئولیت های همه برخوردها عليه اعتراضات خیابانی را به قوه قضاییه منسوب کردند. اما این سوال که در مقایسه با سال 78 که در مقایسه با تظاهرات خیابانی هم قابل مقایسه است، در آن زمان آقای خاتمی احتراز می کرد و دنبال این بود که سپاه کاری نکند و به سمت مردم نرود و چیزی که در این بحران مبهم است و باید مشخص بشود و به نظر من باید روشن بشود اینست که دستورات ریاست جمهوری در این بحران چه بوده است و آقای احمدی نژاد و سپاه مطرح کنند که آقای احمدی نژاد در آن تاریخ چه دستوراتی داده اند. اما شما گفتید که پرونده آقای احمدی نژاد سه سال و چند ماه دیگر بسته می شود، با اطمینان قاطعی که صحبت می کنید، در موردش بحث می کنیم. این را خلاصه بگوییم که با این وضعیت که در حقیقت صحنه ای است که به آچمز رسیده، شما فکر می کنید چه راه حل های خروجی متصور است؟ برای مسئله داخلی تا برسیم به مسئله سیاست خارجی. آقای دکتر شما بفرمائید.

امیراحمدی – من با حرف آقای واحدی مخالف نیستم و نمی گویم که آقای احمدی نژاد مسئول نبوده است، اما انتظار من از جناح اصلاح طلب که می گویند بخش های زیادتری از روشنفکران کشور در آنجا جمع اند وبحث های حرفه ای کشور معمولا آنجا می شود، یک دنیا زیاد تر است. 

بحث من این است که مدیریت انتخاباتی این جناح از ابتدا اشتباه بود. مثال می زنم: چرا رنگ سبز؟ چرا کمربند سبز از تجریش تا راه آهن؟ مگر مشارکتی ها نمی دانستند كه این رنگ سبز و این کمربند سبز تحریک آمیز است. مگر در انتخابات دموکراتیک غیر بر انداز در دنیا از رنگ استفاده می شود؟ مگر در انتخابات گذشته ایران از رنگ استفاده می کردیم ؟ 

معمولا در دنیا این اواخر فقط در انتخاباتی که می خواسته اند رژیم موجود را براندازند از رنگ استفاده شده است. استفاده از رنگ سبز اشتباه بود و تحریک آمیز شد. اشتباه مهم دیگر اصلاح طلبان تشکیل "دولت سایه" بود كه مدلش را از انگلستان گرفته بودند! چرا انتخابات رنگی؟ چرا دولت سایه؟ من نمی گویم كه اصلاح طلبان به دنبال بر اندازی بودند (اگرچه جمعی در کنار آنها – که بعدا به اعتراضات خیابانی پیوسته بودند چنین هدفی داشتند)، اما متاسفانه حرکت های تحریک آمیز انجام دادند.

من همچنین نمی گویم که طرف مقابل مقصر نیست. عرض کردم که آن ها هم دنبال بهانه بودند، که این جریان را به سوی یک وضعیت دو قطبی بسیار شدید ببرند و این کار را هم کردند و متاسفانه نتیجه اش این شد که می بینیم. 

اجازه بدهید یک حقیقت دیگر را دوستانه مطرح کنیم. متاسفانه در جامعه ما خیلی چیزها جعبه دربسته است. احمدی نژاد چهار سال است که رئیس جمهور است. این حکومت 30 سال است که سر کار است. آیا این انصاف است که مسائل 30 سال گذشته را به پای کسی که فقط 4 سال رئیس جمهور بوده بگذاریم؟ یعنی در 26 سال قبل همه مسائلی که در جمهوری اسلامی اتفاق افتاده، درست بود؟ یعنی واقعا دوران نخست وزیری آقای موسوی "دوران طلایی" بود ؟
 
این برخورد صادقانه و صمیمانه نیست! شما برای اینکه حرکت درست بکنی باید با صداقت و اخلاق جلو بروی. متاسفانه در ایران اولین اتفاقی که افتاده، اخلاق نه فقط در یک جناح، که در همه جناح ها سقوط کرده است. این غلط است و ما را به بی راهه می برد. در رابطه با اینکه چه کار باید کرد، اول باید درباره اینکه چه اتفاقاتی افتاده و چرا، با صداقت حرف بزنیم. اگر آقای موسوی مسئول مشکلاتی است باید گفت و اگر آقای احمدی نژاد یا آقای کروبی مسئول مشکلاتی هست، آن را هم باید گفت. باید با این جریانی كه در انتخابات اخیر پیش آمد برخورد صادقانه و درستی بکنیم و تمام مسائل را به پای یک نفر ننویسیم انگار که اگر آن یک نفر رفت، بقیه مسائل حل می شوند، برخوردی که در ایران قبلا هم بارها و بارها کرده ایم؛ اگر شاه برود همه چیز درست می شود!

حقیقی – چون وقت برنامه محدود است، اجازه بدهید راه حل ها خروج را در برنامه های بعدی بررسی کنیم. آقای واحدی اگر صحبتی دارید بفرمایید.

واحدی – من یکی از نکته هایی که آقای امیراحمدی گفتند را قبول دارم، نباید تمام نابسامانی های گذشته که همه ماها چه آقای امیراحمدی که در آمریکا هستند چه من که سال ها مسئولیت دولتی داشتم و نه سال است که روزنامه نگارم، چه آقای خاتمی، مشکلاتی که مسئولش هستیم را به گردن آقای احمدی نژاد بیندازیم. 

اما این اتفاق به این دلیل افتاده که آقای احمدی نژاد سعی دارد تمام موفقیت ها را به خودش نسبت بدهد و طبیعی است که نابسامانی هم به ایشان منتسب می شود. قصه هسته ای سابقه 40 ساله دارد، امروز وقتی آقای اکبر اعتماد صحبت می کند باعث افتخار همه ایرانیان است. که اولین فعالیت هسته ایران در هر مرحله ای ایشان بوده است آقای احمدی نژاد یک جوری صحبت می کند که تمام افتخارات هسته ای ایران مربوط به ایشان است طبیعی است که دیگران هم بگویند تمام اشکالات مربوط به ایران را بدون توجه به سابقه اش به آقای احمدی نژاد نسبت بدهند.
 
در هشت سال دوره آقای خاتمی شش سال و سه سال مجلس با اصول گراها بوده، یعنی چهار سال از این دوره، اختیارش با اصولگرایان بوده، مجلسی که شورای نگهبانی بالای سرش بود که اکثر مصوباتشان را لغو کرد، وقتی مجلس برای فدراسیون فوتبال بودجه می گذاشت، شورای نگهبان رد می کرد. پس خیلی نیست که بگوییم آقایان هشت سال اختیار کشور را داشتند، متاسفانه آقای خاتمی در هشت سال خیلی فرصت سوزی کردند که در این هشت سال بعضی از فشار های غيرمنصفانه جناح مقابل موثر بوده و ناتوانایی خود ایشان هم موثر بوده است.
ادامه دارد...

bato-adv
bato-adv
bato-adv