برخی میگویند انتخابات ۱۴۰۰ از بسیاری جهات شبیه انتخابات ۸۴ است که هر دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی محتمل است با چند نامزد وارد گود انتخابات شوند؛ چراکه یکماهونیم مانده به موعد رفتن پای صندوقهای رأی و هنوز مشخص نیست که گزینه یا گزینههای اصلی هر دو جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی کداماند. مضاف بر اینکه جریان اصلاحطلبی با مشکل مهمتر دیگری یعنی بحران اقبال در بدنه مردمی هم روبهروست. در جریان اصولگرایی هم برخی چهرهها بهصراحت گفتهاند به نفع هیچ فردی کنار نخواهند رفت.
شرق در ادامه نوشت: غلامرضا مصباحیمقدم، سخنگوی جامعه روحانیت گفته که اگر رئیسی نیاید، نمیدانیم چطور میتوانیم به نامزد واحد برسیم و احتمال تشدید اختلاف بین اصولگرایان زیاد است. حالا سؤال اصلی این است که در صورت نیامدن ابراهیم رئیسی که درحالحاضر تنها گزینه اجماعساز این جریان است و شکست اصولگرایان در رسیدن به وحدت، کدام نامزد شانس بیشتری برای برندهشدن خواهد داشت؟
اخیرا یک عکس از او منتشر شده که سمت راستش رستم قاسمی و سمت چپش سعید محمد ایستاده است. سه چهره نظامی انتخابات در کنار هم. از این تصویر به ائتلاف نظامیان یاد شده است. پیشتر هم شنیدهها حاکی از این بود که احتمالا سعید محمد به نفع محسن رضایی کنار میرود یا با او ائتلاف میکند.
گویا نه فقط او بلکه رستم قاسمی هم چنین نقشی دارد. سعید محمد که با توجه به دستورالعمل جدید شورای نگهبان دیگر هیچ شانسی برای ورود به عرصه انتخابات ندارد و رستم قاسمی هم که شانس چندانی در میان رقبا ندارد، اما هر دو در صورت ائتلاف با دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام میتوانند امیدوار باشند در دولت بعدی حداقل یک وزارتخانه سهمشان شود.
در بین نامزدهای فعلی رده نخست جریان اصولگرایی یعنی سعید جلیلی، باقر قالیباف و محسن رضایی، وجوهی مشترک است. هر سه سابقه شرکت در انتخابات دورههای گذشته را با پیشینه عدم کامیابی دارند، پس از این منظر در وضعیتی برابر قرار دارند. هر سه به واسطه این تجربه، یک پایگاه رأی چهار تا شش میلیونی برای خود دارند، پس میتوانند برای جذب رأی بخشهای دیگر بدنه جریان اصولگرایی از حالا برنامهریزی کنند.
امتیاز محسن رضایی نسبت به آن دو رقیب اصلی دیگر این است که با آنها دچار سابقه آشکار تعارض نیست. دو جریان قالیباف و جبهه پایداری که سعید جلیلی نماینده آنهاست در انتخاباتهای گذشته دچار تضاد گفتمانی شدند که تا به امروز حتی درون مجلس هم قابل ردیابی است. این آشفتگی و انشقاق منجر به آن شده که تنش و حملات طرفداران این دو نفر حتی در روزهای گذشته شدت گیرد. به گونهای که هماکنون حامیان جلیلی، قالیباف و محمد آتش سنگینی را در فضای مجازی به روی یکدیگر گشودهاند.
در انتخابات سال ۹۲ حامیان قالیباف معتقد بودند در صورت کنارکشیدن جلیلی، آرای او به سبد قالیباف ریخته میشد و جریان اصولگرایی بازی را به روحانی نمیباخت. در حالی که برخی شنیدهها حاکی از این است که قالیباف خود را آماده میکند تا در صورت قطعیشدن عدم حضور رئیسی، با تمام قوا به میدان انتخابات ورود کند و حتی گفته میشود برخی دفاتر و ستادهای انتخاباتی او در استانهای مختلف راهاندازی شده و باید کمکم شاهد تشدیدشدن تعارضات بین حامیان این دو جریان بود.
حامیان محسن رضایی برخلاف آن دو نفر دیگر حداقل تاکنون به صورت تشکیلاتی قابل رصد نیستند یا اگر هستند خود را در مظان درگیری با حامیان نامزدهای دیگر قرار ندادهاند. محسن رضایی تحرکات آرام و در عین حال گستردهای را دنبال میکند. تحرکاتی که در ابتدا جدی گرفته نمیشد، اما به نظر میرسد الان باید با عینک دیگری به آن نگاه کرد. بهویژه آنکه جلسات خاموش، بیسروصدا و در عین حال مهمی در روزهای اخیر در منزل رضایی در شهرک دقایقی برگزار شده که امیدوار رضایی را بیش از پیش امیدوار کرده است!
امیدوار رضایی گفته بود که ایشان بهعنوان یک فرمانده، توان کمک به کشور در عبور از بحرانها را دارد و از طرف دیگر به عنوان یک اقتصاددان باتجربه شناخت کامل و دقیقی از اقتصاد کشور دارد و نیز توان کار با جوانها را دارد و اکنون بالغ بر ۶۰ درصد مدیران دبیرخانه مجمع تشخیص را از افراد زیر ۴۰ سال منصوب کرده است.
به نظر میرسد محسن رضایی قصد دارد از این سردرگمی، آشفتگی و انشقاق جریان اصولگرایی به بهترین نحو ممکن استفاده کند و در شرایطی که سایر نامزدهای اصولگرایی در حال خنثیکردن یکدیگر هستند، از آنها سبقتی چریکی بگیرد و بخشی از بدنه اجتماعی این جریان را که از درگیری و انشقاق کاندیدای دیگر به تاب آمدهاند، جذب خود کند تا جایی که به نظر میرسد او میتواند به یکی از شانسهای اصلی اصولگرایان بدل شود.
به نظر میرسد که حلقه اصلی شورای وحدت هم التفات بیشتری به رضایی دارند تا نامزدهای دیگر. این شورا که برخلاف شورای ائتلاف، از اصولگرایان متقدم تشکیل شده با محسن رضایی همسویی و حتی رفاقت بیشتری دارند تا چهرههای دیگر. حتی شنیده شده که ارتباط نزدیک و علاقه شخصی موحدیکرمانی به محسن رضایی به زمانی بازمیگردد که او نماینده، ولی فقیه در سپاه بوده است.
محسن رضایی یک شانس دیگر هم نسبت به رقبای دیگرش دارد و آن اینکه در حوزه اقتصادی برنامهمحورتر از آنهاست. به واسطه حضورش در مجمع تشخیص مصلحت و تسلط بر سیاستهای کلی نظام دستش از باقی رقبای اصولگرایش پرتر است و همین توان بازیگری بهتری برای حل تعارضات حوزه سیاستگذاری تا ابلاغ و اجرا را به او میدهد. او از سال ۸۸ با یکسری ایدههای اقتصادی به میدان آمد. در مناظرهها منحنی فلاکت را نمایش داد و از «ویکی رضایی» رونمایی کرد.
بسیاری معتقد بودند که ایدههای اقتصادی او بسیار بهتر از دیگر همتایان اصولگرایش بوده است. بدشانسی محسن رضایی، اما این بود که در سالهای گذشته هیچ وقت یک دوقطبی اقتصادی در رقابتها و به ویژه مناظرههای انتخاباتی شکل نگرفت. سال ۸۸ دوقطبی بر سر سیاست داخلی و سال ۹۲ بر سر سیاست خارجی بود.
رضایی اگر هوشمندانه عمل کند، میتواند در این وضعیت انشقاقی درون جریان اصولگرایی به خوبی از سابقه فرماندهیاش بر سپاه و مدیریت جنگ هم بهره ببرد. همانطور که تصویر اخیر او با محمد و قاسمی نشان داد، طیفی از نسلاولیها تا متأخرین سپاهی چه آنها که زمانی زیردستش بودهاند چه آنها که بعدا به سپاه ملحق شدهاند، احتمالا حاضر به کار با او هستند. رضایی تنها فرمانده سپاهی است که هم از امام و هم رهبری حکم داشته است.
روزنامه اروپایی نیویورپ اخیرا محسن رضایی را یکی از جدیترین شانسهای انتخابات ۱۴۰۰ معرفی کرده بود. محسن رضایی متولد شهریور ۱۳۳۳ است که روز انتخابات ۶۶ساله است و در مرداد ۱۴۰۸ هم که رئیسجمهور بعدی باید کابینه خود را تحویل نفر بعد دهد، به ۷۵سالگی نزدیک میشود. ۷۵ سالگی در ابلاغیه جدید شورای نگهبان سقف شرط سنی برای نامزدهای ریاستجمهوری است.