آلادونتیج شرکتی فوق العاده برای بچهمدرسه ایهایی بود که میخواستند ۱۰۰دلار در ماه درآمد داشته باشند، اما در مجابکردن سفارش دهندگان تبلیغات شکست خورد؛ چرا که آنها ارزشی برای این گروه سنی کم درآمد قائل نبودند. شرکت بیش از ۱۵۰میلیون دلار از سرمایه خود را صرف بچههای وبگرد کرد، درحالی که در جذب سفارشدهندگان ناکام بود.
در فضای استارتآپی عادت بر این است که از موفقیتها بگوییم تا امیدمان به آینده را زنده نگهداریم، اما اشتباه بزرگی است که شکست گذشتگان را به فراموشی بسپاریم و از تجارب آنان بهرهمند نشویم. برای این منظور اقدام به جمعآوری تجربیات مجموعهای از استارتآپهای ناموفق کردهایم تا شاید مرور سرگذشت ناکام آنان زمینهای برای موفقیت استارتآپهای نوپای جامعه استارتآپی ایران باشد.
به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از ecomotive.ir، کارهو در سال۲۰۱۴ با سرمایه گذاری RCI، همان سرویسی که از برندهای گروه رنو در جهان و برندهای گروه نیسان در اروپا پشتیبانی میکرد، در لندن تاسیس شد. کارهو، نخستین پلتفرم رزرو یکپارچه برای تاکسیها و ماشینهای ون بود. در واقع، کارهو برخلاف رقبای خود، بهجای استخدام تاکسیهای مجزا، شرکتهای موجود را وارد سیستم خود میکرد و مدعی بود که راه حلی بادوام برای حل معضل ترافیک ارائه میدهد؛ چراکه برخلاف سرویسهای مشابه، بهجای افزایش تعداد خودروهای موجود در خیابان، افراد را بهشکل موثرتری به مقصد رسانده و از حجم اتومبیلها میکاهد.
البته کارهو هدف ضمنی دیگری نیز داشت؛ او بهدنبال ارائه دادههایی ضروری در مورد اقتصاد، محیطزیست و حملونقل به بخشهای خصوصی و عمومی بود تا آنها را در ساختن «شهرهای هوشمند» یاری کند. اما همه این شعارها با استقبال خوبی از جانب کاربران مواجه نشد و در مجموع ۳۰۰هزار نفر اپلیکیشن کارهو را دانلود کردند (بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار بار دانلود نسخه اندروید از گوگلپلی). این واقعیت، کارهو را در رتبه ۸۶ در میان اپلیکیشنهای حمل ونقل انگلستان قرار داد. این وضعیت در آمریکا بهمراتب بدتر بود.
بازار حملونقل اینترنتی بهشدت رقابتی بود و شرکتها یارانههای سنگینی به مشتریان جهت پیشیگرفتن از رقبای خود در این بازار پرداخت میکردند؛ چیزی که از سوی کارهو پیشبینی نشده بود و باعث عدم استقبال کاربران از آن شده بود. در اکتبر ۲۰۱۶، زمزمههای تعطیلی شرکت به گوش رسید.
ایشاگ از ناتوانی کارهو در پرداخت حقوق ۶۰کارمند خود خبر داد و برای ملاقات با سرمایه گذاران به سنگاپور سفر کرد. این در حالی بود که شرکت سال قبل از آن، ۲۵۰میلیون دلار سرمایه جذب کرده و دفاتر مجللی در لندن خریداری کرده بود. از سوی دیگر، مدیرعامل کارهو از تزریق ۵میلیون دلار سرمایه به شرکت خبر داده بود، اما در نهایت، وعدهها عملی نشد و با جدی شدن بحران مالی کارهو، کارکنانی که در شهرهای مختلف -از سنگاپور تا تلآویو- شش هفته بدون حقوق برای شرکت کار کرده بودند، از خود میپرسیدند، «این همه سرمایه چطور با این سرعت از بین رفت؟»
البته ایشاگ رقم ۲۵۰میلیون دلار را سوءتفاهم خواند و آن را ۵۲میلیون دلار اعلام کرد. از سوی دیگر، در اکتبر ۲۰۱۶ شرکت خدمات مشتریان Modsquad واقع در نیویورک، کارهو را بهخاطر عدم پرداخت ۶۰۰هزار دلار بدهی اش بابت خدمات این شرکت، بین ماههای ژوئن تا اکتبر، مورد پیگرد قانونی قرار داد. در نهایت، حسابداران جدیدی برای نجات داراییهای باقیمانده شرکت و فرستادن ۱۸۰کارمند باقیمانده به خانه هایشان به خدمت گرفته شدند و در شرکت برای همیشه تعطیل شد.
استارتآپ آلادونتیج یک شرکت تبلیغات اینترنتی بود که با دادن بخشی از درآمد حاصل از تبلیغات به کاربرانش، خودش را بهعنوان نخستین وبسایت دادهمحور مطرح کرد. این شرکت با شعار خود «برای وبگردی پول بگیرید» شهرت پیدا کرد.
درواقع آلادونتیج، اساس کار خود را بر عادتهای آنلاین کاربرانش بنا نهاده بود. جیم جورجنسن، یوهانس پل، کارل اندرسون و الیور براک ۳۱ مارس ۱۹۹۹ این شرکت را در هایوارد کالیفرنیا تاسیس و در ادامه دفاتری در آتلانتا، شیکاگو، بوستون، دالاس، دیترویت، لندن، لس آنجلس، نیویورک، پاریس، سیاتل، سیدنی و واشنگتندی. سی راه اندازی کردند. این شرکت در طول دو سال فعالیت، بیش از ۲۰۰میلیون دلار از سرمایه گذاران خطرپذیر دریافت کرد و تعداد اعضای آن، به بیش از ۱۰میلیون نفر رسید.
ابتکار شرکت در پاداش دادن به کاربران در صورت افزودن اعضای جدید، آن را در میان ۲۰وبسایت برتر از لحاظ ترافیک، در رتبه بندی NetRatings قرار داد. البته این روش مورد انتقاد قرار گرفت؛ زیرا اعضای وبسایت را برای دریافت درآمد بیشتر و بالابردن تعداد ارجاعات خود به شکل مصنوعی، به سمت ارسال پیامهای اسپم سوق میداد و شرکت قادر نبود جلوی آنها را بگیرد. با افزایش مشکلاتی از این دست، مدیران شرکت با موجی از پیگردهای قانونی آنتیاسپم روبه رو شدند؛ ازجمله نخستین لایحه آنتیاسپم که از مجلس نمایندگان آمریکا گذشت.
آلادونتیج، جهت رفع این مشکل، برای نخستینبار در جهان، متخصصی را در سمت افسر ارشد حریم خصوصی به خدمت گرفت تا مسوولیت حفاظت از حریم خصوصی و دادههای کاربران و محافظت از این سرویس در برابر خطرات و تهدیدهای موجود را برعهده بگیرد. علاوه براین، تغییراتی در سیاستهای تشویقی خود ایجاد کرد که موجب کاهش چشمگیر اسپمها تا سال ۲۰۰۰ شد.
نرم افزار ویوبار (Viewbar) شرکت، یکی از نخستین نمونههای فناوری ردیابی کاربر و هدفگیری تبلیغاتی بود؛ یعنی میتوانست با توجه به محتوایی که کاربر مشاهده میکند، تبلیغاتی را در پنجرهای کوچک در بالا یا پایین دسکتاپ نمایش دهد. آلادونتیج با مشکل کلاهبرداری برخی هکرها نیز روبه رو بود که با بهروزرسانی نرم افزار خود، به مبارزه با آنها پرداخت و مانع تاثیرگذاریشان بر فعالیت خود شد.
با وجود این در نهایت، آلادونتیج قربانی شیب تند کاهش هزینههای تبلیغاتی و خوابیدن تب اینترنت و دوران رکود اقتصاد آمریکا در اواسط سال ۲۰۰۰ شد و در اوایل همان سال تصمیم به عرضه اولیه عمومی سهام خود گرفت که با وخیمشدن اوضاع بازار در اواسط سال لغو شد. به این ترتیب، منابع جدید کسب درآمد را آزمود؛ ازجمله پاداشهای خود را در حد بخت آزمایی هم بالا برد. اما سرانجام پس از اخراج حدود ۱۵۰نفر از کارمندان یعنی ۳۵درصد از نیروی کار خود، در فوریه ۲۰۰۱ از تلاش دست کشید و درهایش را بست.
آلادونتیج شرکتی فوق العاده برای بچهمدرسه ایهایی بود که میخواستند ۱۰۰دلار در ماه درآمد داشته باشند، اما در مجابکردن سفارش دهندگان تبلیغات شکست خورد؛ چرا که آنها ارزشی برای این گروه سنی کم درآمد قائل نبودند. شرکت بیش از ۱۵۰میلیون دلار از سرمایه خود را صرف بچههای وبگرد کرد، درحالی که در جذب سفارشدهندگان ناکام بود.