دراگان اسکوچیچ در گذشته تعریف و تمیجدهای زیادی از ستارههایش کرده تا از همین طریق ارتباط بهتری را با آنها ایجاد کند، اما گاها با اظهارات خود شگفتیساز میشود و خودش را نقش اول موفقیتها نشان میدهد.
ماجرای اسکوچیچ و طارمی نشان دهنده یک اختلاف بزرگتر است که قبل از دیدار با لبنان و سوریه، یک هشدار جدی برای تیم ملی ایران به شمار میرود که کسب هر نتیجهای جز سه امتیاز مقابل این دو تیم، صدای منتقدان افراطی را در میآورد!
به گزارش ایسنا، تیم ملی فوتبال ایران تا ۲۰ روز دیگر در انتخابی جام جهانی قطر به مصاف تیمهای ملی لبنان و سوریه میرود. شاگردان اسکوچیچ در این دو دیدار میهمان خواهند بود و به ترتیب به بیروت پایتخت لبنان و سپس به امان پایتخت اردن (سوریه به علت مسائل امنیتی در خارج از خانه میزبانی میکند) سفر خواهند کرد.
تیم ملی در حالی به استقبال این دو دیدار میرود که در حال حاضر ۱۰ امتیازی بوده و صدرنشین گروهش است، اما برخی حواشی از جمله ماجرای اختلاف طارمی و اسکوچیچ روی این تیم سایه انداخته است که اگر درست مدیریت نشود شاید روند مثبت و رو به رشد تیم ملی را متوقف کند!
با اتفاقاتی که به وقوع پیوسته میتوان گفت که از حالا زنگ خطر برای دیدار با لبنان و سوریه به صدا درآمده و میتوان پیشبینی کرد که هر گونه از دست دادن امتیاز در مقابل دو تیم لبنان یا سوریه، میتواند چه تبعات سنگینی برای تیمی داشته باشد که رختکن یک دست و همدلی ندارد و بعد از هر بازی، همه به دنبال مقصران و یا عوامل پیروزی هستند.
این اتفاق در شرایطی در تیم اسکوچیچ ظهور کرده که طبق یک قاعده، موفقیت یا شکست هر گروهی از تیمهای ورزشی حاصل تلاش گروهی است و فرد خاصی نمیتواند آن را مصادره کند یا شکستها را به نام دیگران بنویسد، ولی تیم ملی در حال حاضر دچار این ویروس مهلک شده است.
با این اتفاق، بازار شایعات هم داغتر شده و این فضای ملتهب، هر کسی سنگ را پرتاب میکند که میتواند اندوختههای تیم ملی در مسیر جام جهانی را به باد بدهد. وقتی فدراسیون فوتبال توانی برای مدیریت این اتفاقات ندارد، مطمئنا این کلاف سر در گم به هر سمت و سویی کشیده میشود مهمترین قربانی این اتفاقات هم نه بازیکنان و افراد بلکه تیم ملی فوتبال خواهد که به خوبی مسیر جام جهانی را شروع کرده، اما در ادامه باید با تیمهایی بازی کند که در گذشته هم برای ایران دردسرساز شدهاند و این بار هم خطر تکرار این اتفاقات وجود دارد!
میتوان گفت که اختلاف طارمی و اسکوچیچ نقطه آغاز اختلاف نیست بلکه این اتفاق ادامه حرف و حدیثهایی است که از گذشته پیرامون تیم ملی شنیده میشود و به حدی ادامه پیدا کرد که حالا بازیکن رو در روی مربی خود قرار گرفته است.
مطمئنا مشکل کنونی فراتر از اظهارنظر اسکوچیچ درباره "ضعف تاکتیکی بازیکنان ایرانی" و پاسخ توییتری طارمی به سرمربی تیم ملی درباره "جستوجوی مشکل در جای دیگری" است. مسائل زیادی طی یک سال و نیم گذشته روی هم انباشته شده که امروز بازیکن و سرمربی یک صدا نیستند و هر کس ساز خودش را میزند.
اگر این چالش مدیریت نشود، این ماجرا نقطه پایان اختلافات نخواهد بود و بهزودی یارکشیها در تیم ملی هم به وقوع خواهد پیوست؛ جایی که مهدی طارمی - که اگر چه اقدام قابل دفاعی نداشته و در اروپا هیچ گاه چنین اجازهای به بازیکنان برای اظهارنظر عمومی درباره سرمربی داده نمیشود- خودش را تنهاتر از همیشه در تقابل با سرمربی تیم ملی میبیند - که با اظهارنظر «نسنجیده» خود آتش زیر خاکستر را بههم زده است- و حمایت لازم را از هم تیمیها و دوستان صمیمی خود نداشته است.
همزمان با این ماجرا، گزارشهای ضد و نقیضی هم از دیگر اختلافات و برخوردهای عجیب در رختکن تیم ملی منتشر شده که حاکی از نبود اتحاد و همدلی لازم در تیم ملی است و میتوان سوء مدیریت فدراسیون فوتبال، کادر مدیریتی و فنی را نقطه آغاز این برخوردها دانست.
حالا در محافل خصوصی صحبت از تنبیه ستاره تیم ملی وجود دارد، اما فدراسیون فوتبال خواهان چنین برخوردی نیست؛ اتفاقی که باید ماهها قبلتر توسط کادر مدیریتی تیم ملی به وقوع میپیوست و شاید برای مرحله نهایی انتخابی جام جهانی و نیاز مبرم تیم ملی به برخی بازیکنان دیر شده باشد.
وقتی صحبت از سوء مدیریت در تیم ملی میشود، مستقیما باید به مجتبی خورشیدی اشاره شود که وقتی برای همراهی تیم ملی انتخاب شد، انتخابش با انتقادهای زیادی همراه بود، اما آن موقع فدراسیون فوتبال این صحبتها را قبول نکرد و حالا شاهد خارج شدن عنان کار در رختکن پرستاره تیم ملی است.
وقتی مدیران ارشد فدراسیون و شهابالدین عزیزی خادم توصیههای مطبوعات، کارشناسان و هواداران فوتبال را نادیده گرفتند، فکرش را هم نمیکردند که حضور یک مدیر باسابقه ملی بالا و با دیسیپلین چقدر در ایجاد نظم و کمک به مربی تیم ملی برای پیش بردن اهدافش در چنین فضایی موثر خواهد بود.
در نتیجه، عزیزی خادم این توصیهها را نادیده گرفت تا خورشیدی کمرنگترین تاثیر را در موفقیت تیم ملی داشته است و شاید منفعلترین مدیر ادوار تیم ملی در ادوار گذشته بوده، هیچ قدرتی برای مدیریت اوضاع و به خصوص دور کردن تیم ملی از این حواشی نداشته باشد.
در واقع به خاطر همین آشفته بازار بود که فدراسیون فوتبال دست به دامن حضور موقتی کریم باقری در تمرینات و بازیهای تیم ملی شد تا شاید او بر اوضاع مسلط شود، ولی کریم به حدی درگیر مسائل مربوط به پرسپولیس است که به صورت تمام وقت با بازیکنان تیم ملی ارتباطی نداشته باشد و نتواند دغدغههای آنان و کادرفنی را حل و فصل کند.
دراگان اسکوچیچ در گذشته تعریف و تمیجدهای زیادی از ستارههایش کرده تا از همین طریق ارتباط بهتری را با آنها ایجاد کند، اما گاها با اظهارات خود شگفتیساز میشود و خودش را نقش اول موفقیتها نشان میدهد.
مطمئنا سرمربی تیم ملی همراه با بازیکنان ایران نقش قابل توجهی در این موفقیتها داشته، اما او گاهی فراموش میکند که نباید برخی جملات را در مطبوعات به زبان بیاورد و زمینهساز رنجش خاطر همکارانش شود.
در همین چند وقت اخیر او چندین بار از دستیاران خارجی خود تعریف و تمجید کرده که تا چه حد به او در رسیدن به این موفقیتها کمک میکنند، اما هیچ گاه هیچ نامی از وحید هاشمیان یا کریم باقری نبرده که آنها هم دوشادوش سایرین، تمام وقت و انرژی خود را برای تیم ملی گذاشتهاند؛ و یا اسکوچیچ گاهی عنوان کرده که "قبل از او تیم ملی وضعیت مناسبی نداشت". هر چند این صحبت شاید پر بیراه نباشد، اما گفتن این جملات در مطبوعات در شرایطی که بازیکنان هم به اندازه او برای موفقیت تیم ملی تلاش کردهاند، باعث ایجاد دلخوری شده است.
تعریف و تمیجدهای شخصی سرمربی تیم ملی از چند بازیکن خاص مانند آزمون یا طارمی در مصاحبههای مختلف، در حالی که این تیم تاکنون از حدود ۳۰ بازیکن در ۱۰ بازی اخیر بهره برده، با سوء تفاهمهایی برای سایر بازیکنان ایجاد میشود که آیا آنها نقشی در این موفقیتها ندارند؟ آیا تیم ملی فقط طارمی و آزمون است؟
به این مسائل باید به فرصت ندادن به برخی بازیکنان هم در بازیهای گذشته اشاره کرد که در ۱۰ بازی گذشته با هر عملکردی، هرگز نتوانستند جایگاهی را به عنوان یک بازیکن تعویضی از ابتدای نیمه دوم داشته باشند و همواره به عنوان بازیکن برای کشتن وقت به میدان رفتهاند!
بزنگاه تاریخی قبل از دیدار با سوریه و لبنان
حال با علنی شدن اختلاف طارمی و اسکوچیچ که تاییدی بر ماهها گمانهزنی مبنی بر وجود یک اختلاف ریشهای در رختکن تیم ملی بود، باید دید سرمربی تیم ملی دست به مهره خواهد شد تا قبل از بازی با لبنان و سوریه استراتژی خود را اجرا کند؟
او در وضعیت کنونی هر اقدامی انجام دهد ممکن است با انتقادهایی از سوی کارشناسان و پیشکسوتان فوتبال ملی همراه شود، اما قطعا تمام تمرکزش روی دو دیدار با لبنان و سوریه است.
در دنیای ورزش، شکست - حتی مقابل ضعیفترین تیمهای دنیا - هم جزوی از هر تقابلی است، اما تیم اسکوچیچ که در روزهای کسب پیروزی هم با انتقادهایی مواجه میشد، اکنون در آستانه یک بزنگاه تاریخی است. وقتی تیم ملی با توقف جلوی کرهجنوبی به عنوان یکی از قدرتهای آسیا تا این حد مورد انتقاد قرار میگیرد، باید مراقب گربه سیاههای خود (لبنان و سوریه) باشد؛ دو تیمی که در گذشته نشان دادهاند چطور میتوانند از ایران امتیاز بگیرند.
در این اوضاع متشنج و مستعد بروز حواشی که فدراسیون فوتبال نقش اول را در آن ایفا میکند، اسکوچیچ باید همزمان با مباحث فنی، استراتژی خوبی را برای موفقیت در مسیر جام جهانی و ادامه حضور روی نیمکت این تیم ملی انتخاب کند.