در پنجسال سه سریال ساختم و نمیدانم چرا اینقدر سریالها و کارهای من دیده میشود. نمیدانم چرا همه فکر میکنند من ۱۴ ماه در سال سر فیلمبرداری هستم.
چه از خودش و چه از کارهایی که ساخته خوشمان بیاید، چه خوشمان نیاید نمیتوانیم حضور و اهمیت منوچهر هادی را در سینما و سریالسازی امروز ایران انکار کنیم.
به گزارش روزنامه فرهیختگان، بخشهایی از گفتگو با کارگردان سریالهای «دل»، «عاشقانه»، «گیسو» و «نیسان آبی» را بخوانید.
یک نکتهای که درباره شما زیاد صحبت میشود پرکاری است. پرکاری مشخصا نقص و ضعف نیست، اما وقتی متن و تعداد دیکتهها زیاد میشود ممکن است غلطها هم زیاد شوند. احتمالا آمادگی این مساله را دارید که آن را قبول کردید. پرکاری از سابقه کاری شما میآید یا دلتان میخواهد حوزهها و کارهای مختلف را تجربه کنید؟
در واقعیت اینطور نیست. من از سریال «دل» که به چهار سال پیش برمیگردد...
ببخشید که وسط صحبتتان میآیم. شما از سریال «دل» دفاع میکنید؟
۱۰۰درصد از کارم دفاع میکنم. از سریال «دل» تا الان که چهار سال و نیم میگذرد، با پیشتولید پنج سال میشود، سریال «گیسو» را ساختم و الان هم «نیسان آبی» را ساختم. در ایام کرونا من ۱۰ ماه بیکار بودم. بعد از «گیسو» هفتماه بیکار بودم که «نیسان آبی» کلید خورد. در پنجسال سه سریال ساختم و نمیدانم چرا اینقدر سریالها و کارهای من دیده میشود. نمیدانم چرا همه فکر میکنند من ۱۴ ماه در سال سر فیلمبرداری هستم.
به نظر شما در پنج سال سه سریال طبیعی است؟
من فکر نمیکنم بالا باشد. بعد از «رحمان»، سریال دل را ساختم، بعد گیسو و بعد نیسان آبی را ساختم. گیسو هم ادامه عاشقانه بود. به نظر شما سه سریال در چهار، پنج سال خیلی است؟
به نسبت کارگردانهای دیگر نمیگویم. کار من کارگردانی است. وقتی کار به من پیشنهاد میشود چرا قبول نکنم؟ همین الان ۱۵-۱۰ پیشنهاد کار دارم که قرارداد نمیبندم.
سینمایی، سریال، تلویزیون؟
بله. خیلی از تلویزیون زنگ میزنند.
پذیرفتید که تغییر مسیر دادید و در موقعیت جدیدی قرار گرفتید، این پیشنهادهای زیاد به دلیل موقعیت جدید است؟
برای ساختن فیلم اجتماعی دو سال باید دنبال سرمایه بدوم. سرمایهگذار برای من زیاد میآید، منتها سرمایهگذار میپرسد پول من برمیگردد و من میگویم من نمیدانم. درمورد کمدیها هم همین را میگویم که نمیدانم پولش برمیگردد یا خیر.
من تا الان میتوانستم ۲۰ فیلم اجتماعی بسازم، ولی وقتی میدانم فیلمی احتمال دارد اصل پول طرف هم برنگردد را چه کنم؟ برخی مواقع سرمایهگذار برای سود نزد من میآید، پول خود را میگذارد که سود کند.
هزاران نفر را منصرف کردم که برای سرمایهگذاری و سود خانه بخرند. من صداقتی در حرفهای خود دارم، وقتی میدانم کسی پنجمیلیارد دارد و سهمیلیارد را میخواهد وارد سینما کند منصرفش میکنم. ۵۰ میلیارد داشته باشد و ۱۰میلیارد بخواهد هزینه کند قبول میکنم. به او همهچیز را شفاف میگویم که مثلا تضمین نمیدهم این فیلم بفروشد.
خیلیها نقش میخواهند. مثلا سرمایهگذاری میکنیم و برای نقش هم میگویم حتما باید یک دوره کلاس بروید و در زمینه بازیگری باید تلاشی کرده باشید. آن پول کمک میکند و نقشی هم میدهم که به فیلم لطمه نخورد.
این اتفاق افتاده است؟
بله. در سالوادور بود. کسی سرمایهگذاری سالم و درستی کرد و او را در فیلم شریک کردیم، خروجی آن فیلم هم مفید بود. سالوادور برای صنعت سینمای ایران مفید بود. سالوادور میلیونها مخاطب به سالن سینما برد. سالوادور حال سینماداران را خوب کرد و باعث شد چندین سالن سینما تاسیس شود.
سالوادور و امثال سالوادور منظورم است. سالوادور در سال خود رکورد فروش تاریخ سینمای ایران را جابهجا کرد. با یکی، دومیلیارد جابهجا نشد، هشتمیلیارد اخراجیها به ۱۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان رسید.
با یک بازیگر و یک کمدین این اتفاق افتاد. آینهبغل ۲۱ میلیارد و خردهای فروش کرد و دومین فیلم پرفروش سینمای ایران بعد از «نهنگ عنبر۲» شد.
سالوادور۲ پیشنهاد شد؟
خیر، پیشنهاد نشد، فیلم موفق دیگری ساختم که به ۲۱ میلیارد فروش رسید. وقتی یک فیلم پرمخاطب دارید و معمولا سری دومش را میسازید یکسری مخاطب به آن اضافه میشود.
همیشه اینطور است که سری دوم فیلمهای کمدی بیشتر از یک میفروشد. ممکن است سری سوم را مردم بگویند بد شده است، ولی سری دوم معمولا پرفروشتر از سری یک است. سراغ آینهبغل رفتم و رکورد دست نهنگ عنبر۲ بود.
با اختلاف ۳۰۰ میلیون دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران شد. رحمان ۱۴۰۰ در ۲۵ روز ۲۵میلیارد فروخت. هنوز رکورد فروش روزانه، رکورد هفته و رکورد ماهانه برای رحمان است. چرا تهیهکننده با این شرایط نباید دنبال من بیاید؟
چرا من نباید فیلم بسازم؟ مهم نیست پنجهزار نفر یا دوهزار یا ۱۰هزار نفر، اصلا یکمیلیون نفر با فیلمهای من مخالف باشند. حق هم دارند و برای آنها احترام قائل هستم، من نمیتوانم همه را راضی نگه دارم.
الان از شهردار تهران، رئیسجمهور و... همه راضی هستند؟ حتما فعالیتهای مثبتی دارند و تلاش میکنند، ولی یکسری همواره ناراضی هستند. برخی ناراضی به دنیا آمدهاند. من انرژیای را که بخواهم صرف جواب دادن به این افراد کنم، صرف ناراحتی از کامنتها بگذارم، صرف تولید و ساخت فیلم بعدی خود میکنم.
اما انگار عددها برای شما مهم است که یک فیلم چقدر در هفته اول و ماه اول بفروشد و...؟
مشخص است که مهم است. این تجارت من است.
و این مسابقه خودتان با خودتان است؟
بله. مسابقه چه اشکالی دارد؟ مسابقه از این نظر که چقدر فیلم من میفروشد برای من مهم است.
اینکه فیلم جدید از فیلم قبلی پربینندهتر شود، پرفروشتر شود و....
پربیننده و فیلم بهتری شود؛ و آمار تعداد تماشاچی، تعداد فروش و... هم اهمیت بالایی دارد.
بله. مهم است. برای چه کسی مهم نیست؟ مگر میشود فردی بگوید من برای خودم فیلم ساختم؟ من میگویم همه را نمیتوان راضی نگه داشت. چرا از منوچهر هادی درخصوص دل یا گیسو انتقاد شد؟ اول تا آخر تمام تقصیرها گردن من است. کارگردان باید جوابگوی همه باشد.
مقصر کارگردان است، ولی وقتی فیلمی خوب شود هزارو۸۰۰ نفر در آن سهم دارند. وقتی فیلمی موفق میشود همه شریک هستند و وقتی فیلم بد میشود فقط کارگردان است. از نظر من درست همین است. سالوادور فیلمی از منوچهر هادی است، با هر کیفیتی که باشد. دل اگر کشدار است مقصر من هستم، به دلایلی موجه قبول کردم آن را کش دهم و من مقصرم.
دلایل موجه برای شماست یا برای دیگران؟
یک دلایلی وجود دارد، ولی اینها ربطی به نتیجه ندارد. وقتی مخاطب ناراضی است منوچهر هادی باید دنبال اشکال کار خود برود. درمورد گیسو مخاطب ناراضی بود باید بررسی کنم که مشکل چیست.
ریتم را در گیسو و حتی پلانهای لایی تندتر کردید. یعنی مخاطب میفهمد در پاسخ به انتقاد واکنش نشان داده شد. شاید این واکنش جزئی هم باشد، اما به هر دلیلی این کار را کردید مخاطب این تغییر را میفهمد.
انصافا این مطلب برای این نبود، ولی دقت داشتم گیسو را با ریتم تندتری بسازم، چون فیلمنامه میطلبید. ماجرا قدری پلیسی و ماجرای سه جوان بود که با هم شریک هستند. یکسری جوان به دنبال پولی، چه به حق و چه ناحق بودند و این میطلبید ریتمش تند باشد.
در سریال دل نمیطلبید ریتم تند باشد، چهار صفحه و نیم ساره بیات و حامد بهداد در کافیشاپ دیالوگ میگویند، بگویم دیالوگها را سریعتر بیان کنند؟ سکانس عاشقانه است. در جاهایی کلیپ بود و جاهایی میشد زودتر کات زد، ولی آن کار ریتم کندی داشت و سرعت کار همین بود. اشکال کار را فهمیدم، در فیلمنامه پر از سکانسهایی است که دو نفر سه یا چهار صفحه دیالوگ دارند.
بعد که ساخته شد این را فهمیدید؟
بله. من به جایی رسیده بودم که میگفتم منوچهر هادی هرچه بسازد مردم میبینند. دل را هم دیدند و گیسو را هم دیدند. کامنت برای من آمده بود که این چه فیلمهایی است که میسازید، ۹ کار را عنوان کردند که بد است.
وقتی کار بد است چرا نگاه میکنید؟ ۹ کار از من دیدهاید و شاکی هستید؟ بهتر نیست کارهای من را نگاه نکنید؟ مطمئنا یک چیزی وجود دارد که کار من را تماشا میکنید.