فرارو- دنیس راس*؛ چشمانداز سیاسی در واشنگتن تغییر کرده است. دسترسی اسرائیل به دموکراتها حیاتی است از جمله به افراد جناح مترقی (چپ) درون آن حزب. هم چنین، تلاش برای از بین نرفتن چشمانداز راه حل دو کشور ضروری به نظر میرسد.
اسرائیل و سایر دولتهای منطقه باید خود را با شرایط تازه تطبیق دهند چرا که امریکا به احتمال زیاد امروز در مقایسه با گذشته تمایل بسیار کمتری به استفاده از زور در منطقه دارد و این موضوع قدرت نظامی و توان فنی اسرائیل را برای همسایگان با اهمیتتر میسازد.
زمانی که جناح مترقی حزب دموکرات در مجلس نمایندگان با تخصیص بودجه برای تامین مالی سپر گنبد آهنین اسرائیل مخالفت کرد از این موضوع به مثابه یک زمین لرزه سیاسی در امریکا و نشانهای از فرسایش حمایت آن کشور از اسرائیل یاد شد. با این وجود، به نظر میرسد کنگره کماکان لایحه تخصیص بودجه برای مهمات دقیق هدایت شونده یا هواپیماهای پیشرفتهتر و تانکرهای سوخت گیری بیشتر مورد نیاز برای حملات نظامی دوربرد را برای اسرائیل در نظر خواهد گرفت.
با این وجود، احتمالا بحث و جدلهای بسیار بیشتری در مقایسه با سالیان قبل در کنگره درباره این موضوع در خواهد گرفت. حمایت از اسرائیل در میان اعضای جریان اصلی دموکرات کنگره کماکان قوی است. با این وجود، این حمایت درون آن حزب با چالش مواجه شده است. آیا این بدان معناست که ما با چشمانداز سیاسی کاملا تازهای در مورد اسرائیل در امریکا مواجه هستیم؟ قطعا چشمانداز تازه متفاوت است.
اسرائیل پیشتر موضوعی به شدت حزبی درون سیاست امریکا بوده است. در حالی که حمایت جمهوری خواهان از اسرائیل کماکان قوی است در مقابل به وضوح شکافهایی در حزب دموکرات درباره رویکرد نسبت به اسرائیل وجود دارد. جناح مترقی بسیار بیشتر از اسرائیل انتقاد میکند و برخی از اعضای آن مانند «ایلهان عمر» و «رشیده طلیب» ظاهرا حق اسرائیل برای دفاع از خود را زیر سوال میبرند. حتی اگر این افراد به وضوح در اقلیت باشند (همان گونه که در رای گیری درباره تخصیص بودجه برای گنبد آهنین مشخص شد) نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که اسرائیل در مقایسه با گذشته موضوعی کمتر حزبی در امریکا محسوب میشود.
برخی از موضع گیریهای فعلی به وضوح پاسخی به ترامپ است که تلاش کرد تا اسرائیل را به موضوعی سیاسی تبدیل کند. حمایت او از اسرائیل احتمالا باعث لکه دار شدن دولت اسرائیل شده است آن هم در زمانی که ترامپ تمام دموکراتها را از خود راند. از همین رو بود که دموکراتها تمایل داشتهاند به هر آن چه ترامپ از آن طرفداری میکرد حمله کنند. حمایت ترامپ از نتانیاهو و در آغوش کشیدن آن دو نیز بر شدت این موضوع افزوده است.
واقعیت آن است که رویدادی عمیقتر در امریکا در حال وقوع است. جناح مترقی حزب دموکرات از اسرائیل انتقاد میکند و فعالان فلسطینی از جنبشهایی مانند «زندگی سیاه پوستان مهم است» حمایت میکنند و این موضوع را با رفتار اسرائیل در قبال فلسطینیها مرتبط میسازند و تاثیرگذار هستند. دولت اسرائیل با توجه به این تحولات باید تصویری بسیار متفاوت از خود ارائه دهد.
اسرائیل اکنون باید نشان دهد دارای دولتی است که درون آن نیز همانند حزب دموکرات چهرههای مترقی حضور دارند. مراو میخائیلی، تامار زاندبرگ، نیتزان هوروویتز و دیگر نمایندگان احزاب چپ در دولت ائتلافی اسرائیل باید به امریکا سفر کنند تا با همتایان خود دیدار کرده و در کنگره جلساتی را برگزار نمایند.
به همان اندازه که ارتباط با دموکراتها از جمله اعضای جناح مترقی مهم است رویداد عمیقتری در امریکا در حال رخ دادن است و باید درک شود. ما در دوره دیگری از جستجوی روح نقش خود در جهان هستیم. وودرو ویلسون به جنگها پایان داد و تلاش او ترویج نقش تازه امریکا در سطح بین المللی بود.
پس از جنگ ویتنام و مداخله نظامی امریکا نقش آن کشور زیر سوال رفت. امروز پس از جنگهای بسیار پر هزینه عراق و افغانستان، نفوذ ایران در عراق افزایش و بازپس گیری افغانستان توسط طالبان را شاهد هستیم. در نتیجه، موضع ما در قبال جهان دوباره مورد بحث قرار گرفته است.
بایدن یک انترناسیونالیست است و عمیقا به رهبری امریکا در جهان باور دارد. با این وجود، تاکید او بر سیاست خارجیای است که نیازهای طبقه متوسط و کارگران امریکایی رابرآورده سازد. او به دنبال آن است که بر تولید داخلی تاکید بیشتری داشته باشد. او خواستار پیشتازی امریکا در صنایع تازهای است که انرژیهای تجدیدپذیر را تقویت میکنند. بایدن خواستار بازسازی زیرساختهای امریکا است.
با این وجود، پرسش اصلی آن است که آیا امریکا میتواند نظم بین المللی لیبرال و مبتنی بر قوانین را در زمانهای که ما رقبای واقعی و پراکندگی قدرت را شاهد هستیم حفظ کنیم؟ امروز ما با چین رو به رشدی روبرو هستیم که درباره افزایش قدرت آن اجماع داخلی در امریکا وجود دارد. با این وجود، در این باره که امریکا تا چه میزان باید در سطح بین المللی به ویژه خاورمیانه فعال باشد اتفاق نظری وجود ندارد.
احساس کاهش نقش امریکا در خاورمیانه باعث تقویت روابط اسرائیل با رهبران سنی عرب در منطقه شده اند. هر چه بیشتر دیده میشود که امریکا در حال خروج از خاورمیانه است اقدامی که از دوره اوباما آغاز شد و در دوره ترامپ و بایدن ادامه یافته است رهبران سنی عرب بیش از گذشته اسرائیل را به مثابه کشوری با ارزش امنیتی و به عنوان یک سنگر در برابر تهدیدات متوجه از جانب ایران و شبه نظامیان شیعه مورد حمایت آن از سویی و داعش، القاعده و اسلام گرایان تندروی سنی از سوی دیگر قلمداد میکنند.
یکی از مقامهای ارشد از کشورهای خلیج فارس به من گفته بود که امریکا میتواند از منطقه خارج شود، اما ما میدانیم که اسرائیل هیچ جایی نمیرود و در منطقه باقی میماند. به دلیل خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، اکنون بعید است که بایدن برای مدتی از سایر نقاط خاورمیانه خارج شود. او نمیخواهد دولتاش ضعیف به نظر برسد.
دولت بایدن باید متوجه شود که در خاورمیانه ما با چه مخاطراتی مواجه هستیم. برای مبارزه با تروریسم یا مدیریت گذار از سوختهای فسیلی در چند دهه آینده، امریکا به شرکای منطقهای از جمله اسرائیل نیاز دارد.
طنز ماجرا در اینجاست که همزمان با نزدیک شدن کشورهای عرب به اسرائیل، جناح مترقی حزب دموکرات در امریکا طرفدار جنبش تحریم کالاهای اسرائیلی است و اسرائیل را اشغالگر و فلسطینیان را قربانی قلمداد میکند. اسرائیل نمیتواند مسئله فلسطین را به تنهایی حل کند فلسطینیها دچار تفرقه شدهاند و تمایل و توانایی اتخاذ موضع واحد را ندارند. اسرائیل، اما کماکان باید نشان دهد که به وظیفه خود عمل میکند و نقش خود را برای کاهش اصطکاک و درگیری و برای بهبود زندگی ایفا کند.
*فرستاده سابق امریکا در خاورمیانه، عهده دار سمتهای ارشد امنیت ملی در دولتهای ریگان، بوش، کلینتون و اوباما
منبع: انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک
ترجمه: فرارو