اینکه موشها در خیابان از سر و کولمان بالا میروند، مسئلهای است که اصلا نباید اجازه دهند در فضای مجازی یکی عکس و فیلم بگذارد، بلکه رسانه باید خودش پیشرو باشد. البته شهروند خبرنگاران هم خیلی کمک میکنند و به نظرم به رسانهها کمک میکنند.
فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که نشان میداد، چندین موش بزرگ از درختی در حاشیه خیابانی در تهران بالا رفتهاند که این موضوع واکنشهایی را نسبت به معضل موشهای فاضلاب در تهران از سوی رسانهها و همینطور مسولان مربوطه به همراه داشت. مهمترین واکنش دربارهی جولان این موشها در گفتههای یک مسئول این بود که این فیلم به سال ۱۳۹۸ مربوط میشود و تازگی ندارد. اما نکته تمایز اینجاست که اینبار ویدیوی مورد بحث، توسط یک خبرنگار تهیه شده بود، نه یک شهروند ناشناس ...
به گزارش ایسنا، پس از اظهارات برخی مسئولان مربوط دربارهی جولان موشها که اعلام کردهاند این فیلم قدیمی و به دورهی پیشین مدیریت شهری مربوط است یا حتی گفتهاند این فیلم ساختگی است و صحت ندارد؛ چرا که موش به شاخههای درخت نمیتواند آویزان شود، به سراغ فاطمه شهدوست رفت؛ خبرنگاری که فیلم مربوط به موشها را گرفته بود.
فاطمه شهدوست ـ خبرنگار ـ در پاسخ به اینکه اصلا ماجرای این فیلم از کجا شروع شد، گفت: حدود ساعت ۵ بعد از ظهر روز ۱۳ دی ماه وقتی مشغول پیادهروی بودم، موشهایی که روی درخت رفته بودند، توجهم را به خودشان جلب کردند و مثل همیشه که طبق عادت روحیه خبرنگاری، از هر اتفاقی در مسیرم عکس یا فیلم میگیرم، این صحنه را هم ضبط و همان شب در صفحه شخصیام در فضای مجازی منتشر کردم. البته که همیشه در معابر خیابان طالقانی دسته موشها را میتوانید ببینید، اما این بار انگار موشها دیوانه شده بودند و بیشتر از همیشه به نزدیکی مردم میآمدند.
او درباره وایرال شدن این فیلم و اینکه چه شد از صفحههای خبری مختلف و رسانههای گوناگون سر درآورد؟ بیان کرد: بعد از انتشار سادهی ویدیو در صفحه شخصیام، چند نفر از دوستان رسانهایام از آن استقبال کردند و بعضیها هم خودشان فیلم را از همانجا برداشتند و در توییتر و کانالهای خبری پخش کردند. در ادامه هم طبق معمول، برخی رسانهها سریع وارد عمل شدند و آن را با عناوین مختلف منتشر کردند. این در حالی است که من حتی فکرش را هم نمیکردم که قرار است این بازنشر تا این حد پیش برود.
بعد از انتشار این فیلم، مسوولان شهرداری در دو خبر، آن را تکذیب کردند؛ موضوعی که این خبرنگار دربارهاش گفت: راستش وقتی این اظهار نظرها را خواندم، هم میخندیدم و هم عمیقا ناراحت شدم. خبر اول میگفت که فیلم برای سال ۹۸ است، ولی دومی به کل ماجرا را ساختگی خواند. بعد تصویری از درختهای هرس شده منتشر شد و گفتند، چون در فیلم منتشرشده، درخت هرس نشده، پس این فیلم صحت ندارد! (این جریان دو روز بعد یعنی در ۱۵ دی مطرح شد.)
او افزود: شنیدن این حرفها واقعا ناراحتکننده بود. برای همین، بعد از کارم، با مردم و کسبهای که در آن محل بودند، صحبت کردم و متوجه شدم که همان روز، یعنی۱۵ دی، در یک عملیات ضربتی، درختها هرس شده و هنوز هم بقایای شاخههای هرس شده کم و بیش آنجا دیده میشد که از آنها هم تصویر و ویدیو گرفتم و اظهارات شاهدان را هم ضبط کردم. همچنین رنگی که بعد از هرس به جای بریده شده شاخهها میزنند، گویای همین ماجرا و تازه بودن هرس است. در ادامه در صفحهی شخصیام، فیلم بعضی از گفتوگوهایم را با مردم آن محل که از مزاحمت موشها و تکذیبیههای انجام شده ناخوش بودند، با رضایت خودشان منتشر کردم.
شهدوست در پایان گفت: واقعأ میشد داستان شکل دیگری پیش برود، مثلا همان روزِ هرس؛ لانه موشی را که کنار آن درخت بود، به طور نمادین با سنگ مسدود کردند. میشد مسوولان این سازمان خیلی راحت بگویند ما در حال برطرف کردن این معضل هستیم، اما متأسفانه فقط تکذیب اتفاق افتاد و باز هم در کمال تأسف، این باعث شد تا سوژه رسانههای خارجی شویم؛ جریانی که برای من هم اصلا خوشایند نبود. از طرفی اگر رسانههای داخلی هم مثل شما در ایسنا همهجانبه به موضوعات میپرداختند، مسائل مختلف قطعا سرنوشت دیگری پیدا میکردند و به نتیجه مطلوبتری میرسیدیم.
و، اما پس از این گفتگو به سراغ رضا قویفکر ـ روزنامهنگار قدیمی ـ رفتیم تا دربارهی اینکه چرا مسوولان در قبال هر معضلی که رسانهها و حتی شبکههای اجتماعی بیان میکنند، واکنشی تدافعی دارند، اغلب اتفاقات را به داستانهای ساختگی و جعلی نسبت میدهند یا در مقام توجیه برمیآیند و در نهایت، رسانهها را دنبالهروی شبکههای اجتماعی مطرح میکنند، گفتگو کردیم.
قویفکر ابتدا دربارهی خبرنگاری و نگاه جستوجوگرانهای که همواره باید دارای این ویژگی باشد، اظهار کرد: اصولا کار روزنامهنگاری کاری اجتماعی است. دکتر صدرالدین الهی که اخیرا فوت کرد ـ که از همین جا به اهالی رسانه و خانواده و شاگردانش که اکثرا از روزنامهنگاران پیشکسوت مملکت ما هستند، تسلیت میگویم ـ در دانشکده علوم ارتباطات حرف اولش در زمانی که ما در رشته روزنامهنگاری قبول شدیم، این بود که اگر به دنبال پول و منفعت و راحتطلبی آمدهاید، این رشته برای شما خوب نیست، اما اگر به داد مردم میرسید، حرف مردم را گوش میدهید و به خاطر گرفتاریهای جامعه میخواهید پیامی را از سوی مردم به مسؤولان بدهید و جامعهتان را درست کنید، رونامهنگار شوید، که این عشق است. آخرین حرفش هم این بود که: «امیدوارم شما هم مثل من در کفه روزنامهنگاری بمانید.» بنابراین روزنامهنگاری کاری نیست که منفعت مالی داشته باشد، همه منفعت معنوی و عشق به کار است.
وی در ادامه دربارهی ماجرای موشها اظهار کرد: منزل خود ما هم در اطراف خیابان ولیعصر است، هر روز دارم میبینم و روز به روز موشها چاقتر میشوند و کم کم ممکن است آدمها را هم بخورند. متاسفانه تفاوت کار خبرنگاری امروز جامعه ما با دیروز جامعه ما هم در همین است. ما اصلا نمیدانیم میز خبرنگاری یعنی چه. در حالی که کار ما در جامعه بود و تحریریه یک روزنامهنگار قدیمی، جامعه و خیابانها بودند. درختان بودند، آسمان بود. اگر یک روز میدیدیم هوای تهران تمیز است، تیتر اول این میشد که تهران هوایش تمیز شده. متاسفانه روزنامههای ما اکنون به تنها چیزی که توجه ندارند، مسائل مردم است. اینکه میگوییم مسائل مردم، همه بحث اقتصادی نیست، بلکه مسئله اجتماعی است. همین که هوای سالم داشته باشند، همین که یک روز از خانه بیرون بیایی و ببینی اتفاق خوبی افتاده یا برعکس، موشها تا بالای درخت رفتهاند، بله باید خبرنگار به اینها توجه داشته باشد. اگر خبرنگار واقعا خبرنگار است، شب و روز و مدام در هر لحظه خبرنگار باشد، نه اینکه از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعد از ظهر خبرنگار باشد و بعد بگوید دیگر نیست. خبرنگار تمام عمر باید خبرنگار باشد. به قول استاد صدرالدین الهی که میفرمود: «وقتی میمیریم هم باید سرمان را از داخل قبر بیرون بیاوریم و ببینیم که آیا اسممان را درست نوشتهاند، یا غلط»! میخواهم بگویم شغل و کار ما با مردم است باید به مردم توجه کنیم. اینکه موشها در خیابان از سر و کولمان بالا میروند، مسئلهای است که اصلا نباید اجازه دهند در فضای مجازی یکی عکس و فیلم بگذارد، بلکه رسانه باید خودش پیشرو باشد. البته شهروند خبرنگاران هم خیلی کمک میکنند و به نظرم به رسانهها کمک میکنند.
قویفکر در عین حال تاکید کرد که رسانه باید همیشه از فضای مجازی جلوتر حرکت کند و گفت: اگر خبرنگار واقعی تربیت کرده باشیم، باید جلوتر از فضای مجازی و مردم حرکت کند. خبرنگار همیشه باید به اطرافش و جامعهاش نگاه کند. رسانه هم به او میدان دهد و تشویقش کند. خبرنگار هر چه با مردم باشد، موفقتر است. متاسفانه در حال حاضر بسیاری از روزنامهداران ما به این دلیل روزنامه منتشر میکنند که صاحب مقام و منصبی شوند. در حالی که اگر رسانهای برای خدمت به مردم کار کند، چنین اتفاقهایی نمیافتد.
این روزنامهنگار پیشکسوت درباره نوع واکنش تدافعی مسوولان نسبت به مطرح کردن مسائل از سوی رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز این چنین گفت: متاسفانه این مسائل وجود دارد و باید گفت چرا در مقابل اتفاقی که افتاده به جای تشکر از خبرنگار و رسانه که مسئله را پیگری کرده، در حالی که خود مسولان باید مسئله را پیدا و حل کنند، برخورد دفعی و توجیه و تکذیب میکنند؟! بله بازتاب خبر منفی است، اما آقای مسوول اگر شما میخواهی این بازتاب ادامه نداشته باشد، مشکل را رفع کن؛ نه اینکه اتفاق را توجیه کنی. متاسفانه این توجیه کردنها یکی از مشکلات بزرگ جامعهی ماست.
قویفکر در پایان همچنین دربارهی انتقاد از رسانهها که مطرح میکنند رسانهها دنباله روی شبکههای اجتماعی هستند نیز گفت: رسانهها سرنخ لازم دارند که این سرنخ میتواند همسایه باشد، برادرتان باشد، دوستتان باشد و همچنین فضای مجازی باشد. خبرنگار باید سوژه را هر جاکه هست ببیند، فرقی نمیکند کجا باشد. اینها همه بهانه است که متاسفانه برای اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و به جای اینکه مشکل را حل کنند، به توجیه کردن روی میآورند.