به نظر میرسد افزایش بیسابقه نرخ تورم در امریکا سبب خواهد شد تا بایدن انگیزهای برای حصول توافقی هر چند بد با ایران داشته باشد توافقی به جای پیمانی طولانیتر و قویتر که یک سال پیش از سوی بایدن وعده داده شده بود. کاخ سفید احتمالا امتیازاتی را به ایران ارائه خواهد کرد.
فرارو- در طول یک سال چه تفاوتی میتواند ایجاد شود. ژانویه گذشته، دولت بایدن با اعلام تعهد نسبت به احیای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با ایران به قدرت رسید. با این وجود، قرار بود این تازه آغاز کار باشد. «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی دولت بایدن اصرا داشت که انجام این کار مقدمهای برای یک توافق طولانی مدتتر و قویتر با تهران خواهد بود. اکنون ۱۲ ماه از آن تاریخ گذشته و محتملترین نتیجه روابط دیپلماتیک بایدن توافقی مصالحهای با ایران است که بسیار کمتر از توافق اولیه جامعیت دارد و ضعیفتر از آن خواهد بود.
به گزارش فرارو به نقل از وال استریت ژونال، کارشناسان نسبت به مخاطرات چنین توافقی که بر مبنای «کمتر در برابر بیش تر» است هشدار دادهاند چرا که محدودیتهای کمتری را بر تلاش سرسختانه هستهای ایران تحمیل میکند و همزمان امتیازات با ارزشتری را به ایران ارائه میدهد و باعث کاهش تحریمهای وضع شده علیه ایران میشود. با این وجود، واقعیت سیاسی آن است که برای دولت بایدن که در آستانه انتخابات داخلی با مشکلاتی درون امریکا مواجه است حتی یک توافق بد با ایران نیز میتواند راه نجاتی باشد.
دلیل این موضوع به نفت مربوط میشود. همان طور که اداره انرژی امریکا اشاره کرده قیمت نفت در بخش عمده سال ۲۰۲۱ میلادی افزایش یافت به حدی که قیمت نفت خام برنت به طور میانگین در هر بشکه به قیمت ۷۱ دلار رسید در حالی که این میزان در سال ۲۰۲۰ میلادی ۴۲ دلار بازای هر بشکه بوده است. امروز قیمت نفت خام در بازارهای جهانی حتی بالاتر از بشکهای ۸۵ دلار است.
این افزایش قیمت عاملی برای کاهش محبوبیت بایدن بوده است. مقامات دولت بایدن به دنبال راهی برای کاهش قیمتها و کاهش هزینههایی هستند که شهروندان امریکایی در پمپ بنزین میپردازند. ایران میتواند بخشی از راه حلی که آنان به دنبال آن هستند را ارائه دهد.
سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ عمیقا تجارت جهانی نفت ایران را فلج کرد. تا سال ۲۰۲۰ میلادی، تولید نفت آن کشور به کمتر از دو میلیون بشکه در روز کاهش یافت، زیرا تحریمهای امریکا دولت ایران را از فروش نفت خود به خارج از کشور بازداشت. با این وجود، این تنها وضعیتی موقتی است. بدون فشار مداوم بر مشتریان بالقوه، تجارت انرژی ایران میتواند با سرعت نسبتا سریعی از سر گرفته شود.
ایران مقادیر زیادی نفت در اختیار دارد که میتواند تقریبا بلافاصله به بازار عرضه کند. تخمین زده میشود این ذخایر که در ایران یا در مناطق فرا ساحلی نگهداری میشوند در مجموع حدود ۱۲۰ میلیون بشکه باشند که معادل بیش از یک روز نفت مصرفی کل سیاره زمین است.
هم چنین، تحلیلگران پیش بینی میکنند که ایران میتواند تولید نفت خود را در مدت زمان کوتاهی افزایش دهد. مقامهای ایرانی پیشتر اعلام کردهاند که قصد دارند تا اوایل بهار سال جاری تولید خود را به سطح چهار میلیون بشکه در روز یعنی به میزان تولید پیش از تحریمها افزایش دهند.
چنین افزایشی میتواند تفاوتی واقعی در بازار امروز ایجاد کند. تقاضای جهانی برای انرژی در حال حاضر از عرضه پیشی گرفته است و تولید کنندگان در تلاش هستند این روند تداوم یابد. علیرغم تعهدات برای افزایش تولید، اعضای اوپک به طور معمول از اهداف افزایش تولید ماهانه خود فاصله زیادی دارند. در نتیجه، افزودن ذخایر ایران به میزان قابل توجهی میزان نفت خام موجود را افزایش میدهد و در نتیجه میتواند قیمت جهانی نفت را تا ۱۰ درصد کاهش دهد.
تحقق این سناریو به کاهش تحریمهای فعلی امریکا علیه ایران بستگی دارد که دولت بایدن میتواند آن را تحقق بخشد. این محاسباتی است که اکنون کاخ سفید با آن مواجه است. هرگونه توافقی با ایران صرفنظر از آن که چه میزان ضعیف باشد توجیه کافی برای دولت بایدن به منظور لغو تحریمها به ویژه در قبال صنعت نفت ایران را فراهم میسازد.
اگر این اتفاق رخ دهد نفت خام ایران به بازارها سرازیر خواهد شد عرضه نفت افزایش مییابد و قیمت نهایی نفت و در نتیجه آن محصولات تصفیه شده مانند بنزین کاهش خواهد یافت. این وضعیت به نوبه خود دست کم مقداری از فشار تورمی و اقتصادی را که بایدن در داخل امریکا با آن مواجه است کاهش خواهد داد.
این موارد به دولت بایدن این انگیزه را میدهند تا به توافق با ایران بدون توجه به جزئیاتی، چون وعده تلاش برای مهار و بازدارندگی تهران دست یابد. این دلایل نشان میدهند که علیرغم ناسازگاری سیاست خارجی ایران با امریکا و اقدامات منطقهای تهران به نظر میرسد کاخ سفید به خوبی میداند که باید به هر وسیله ممکن به توافق با ایران دست یابد.
نویسنده:
فرارو- ایلان برمن، معاون ارشد اندیشکده شورای سیاست خارجی آمریکا؛ تمرکز او بر روی حوزههای امنیت منطقهای در خاورمیانه، آسیای مرکزی و روسیه است. او مشاور نهادهای مختلف امریکا از جمله وزارت دفاع، آژانسهای اطلاعاتی از جمله سیا و دفاتر نمایندگان کنگره در مورد مسائل مرتبط با سیاست خارجی و امنیت ملی بوده است.