bato-adv
bato-adv
بحرانی که به این سادگی قابل حل نیست و عزم جزم می‌خواهد

آیا اقتصاد ایران می‌تواند از «حفره دهه ۱۳۹۰» بیرون بیاید؟

آیا اقتصاد ایران می‌تواند از «حفره دهه ۱۳۹۰» بیرون بیاید؟

اقتصاد ایران در دهه ۱۳۹۰ به چاله یا حفره‌ای افتاده که تک تک شهروندان ایرانی را فقیرتر کرده است. آمار‌ها در این زمینه گویا هستند و از فرط تکرار، ما را کرخت و بی حس کرده اند. اما آیا راه حلی برای خروج از بحران سقوط آزادِ اقتصاد ایران در دهه ۱۳۹۰ وجود دارد؟

تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ - ۱۲ بهمن ۱۴۰۰

فرارو- محمد مهدی حاتمی؛  دهه ۱۳۹۰ دهه خوبی برای اقتصاد ایران نبوده و این تقریبا در تمامیِ شاخصه‌های اقتصادی کشور در سراسر این دهه قابل ردیابی است.

به گزارش فرارو، بررسی‌ها نشان می‌دهند که ایرانی‌ها طی سال‌های اخیر به شدت فقیر شده اند و شدت این افت درآمد هم به اندازه‌ای بوده که خروج از آن و بازگشت به سطوحِ پیشین، می‌تواند سال‌ها (حتی شاید دهه ها) زمان ببرد.

دولت سیزدهم به ریاست ابراهیم رئیسی، اما اعلام کرده که می‌خواهد این وضعیت را تغییر بدهد. در این نوشتار، ابتدا نقبی می‌زنیم به عمق وخامت وضعیت اقتصاد ایران در دهه ۱۳۹۰ و سپس به این پرسش می‌پردازیم که آیا ممکن است با حفظ روند‌های کنونی، دولت سیزدهم بتواند این وضعیت را تغییر دهد یا نه؟

اقتصاد ایران می‌توانست به اندازه اقتصاد «سوئیس» باشد

اما عمق تخریب وضعیت اقتصاد ایران در دهه ۱۳۹۰ چقدر بوده است؟ پاسخ مختصر و مفید به این پرسش این است: بسیار زیاد.

متوسط رشد اقتصادی در سراسر سال‌های دهه ۱۳۹۰ خورشیدی تقریبا برابر با صفر بوده است. (از باب مقایسه، این نرخ برای دهه ۱۳۸۰ خورشیدی حدود ۵ درصد بوده است.)، اما این به چه معنا است؟

از سال ۱۳۳۸ (یعنی سالِ آغازِ ثبت آمار‌های اقتصادی در ایران به صورت مدون) تا پایان سال ۱۳۵۵، تولید ناخالص داخلی ایران در یک روند صعودی از ۴۴ هزار میلیارد به ۲۴۲ هزار میلیارد ریال (به قیمت‌های ثابت سال ۱۳۷۶) رسیده است. در واقع اندازه اقتصاد ایران طی ۱۷ سال، ۵.۵ برابر شده است.

به گزارش فرارو، اگر قرار بود این اتفاق از سال ۱۳۸۳ تا پایان سال ۱۴۰۰ خورشیدی رخ دهد (یعنی تقریبا در فاصله ۱۷ ساله‌ای که دولت‌های محمود احمدی نژاد و حسن روحانی در ایران بر سر کار بوده اند)، اقتصاد ایران اکنون باید نزدیک به ۸۴۵ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی می‌داشت. (محاسبه بر اساس داده‌های بانک جهانی، با فرض تولید ناخلی داخلی ۱۵۳ میلیارد دلاری ایران در سال ۲۰۰۳ میلادی)

با تولید ناخالص داخلی ۸۴۵ میلیارد دلاری، اقتصاد ایران امروز می‌توانست در جایگاه ۱۸ در جهان باشد، یعنی پس از اقتصاد «هلند» و قدرتمندتر از اقتصاد‌هایی مانند «سوئیس» (با ۷۵۲ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی)، «ترکیه» (با ۷۲۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی) و «لهستان» (با حدود ۶۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی).

نکته اینجا است که تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۱۳۹۹ (با احتساب دلار نیماییِ ۲۴ هزار تومانی)، معادل ۱۹۱ میلیارد دلار برآورد شده و از این نظر، ایران پایین‌تر از «پاکستان» و تنها کمی بالاتر از «عراق» قرار گرفته است. (محاسبات بر اساس همان داده‌های بانک جهانی انجام شده است.)

این داده‌ها همچنین نشان می‌دهند که اقتصاد ایران اکنون در واقع همان جایی ایستاده که نزدیک به ۱۷ تا ۱۹ سال پیش ایستاده بود. به عبارت دیگر، در این فاصله زمانی، جمعیت ایران از حدود ۶۵ میلیون نفر به حدود ۸۵ میلیون نفر رسیده، اما ابعاد «کیک اقتصاد ایران»، همان است که بود. این یعنی به طور متوسط، تک تکِ ایرانی‌ها فقیرتر شده اند.

سفره‌های خالی، خالی و خالی تر

اما رشد فقر در ایران چطور بوده است؟ آمار‌های منتشر شده توسط نهاد‌های رسمی در داخل ایران نشان می‌دهند که اکنون بین ۳۰ تا ۵۰ درصد از جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق (با معیار‌های قاره آفریقا) زندگی می‌کنند. اما منظور از این عبارت چیست؟

«خط فقر» یا «آستانه فقر» (Poverty threshold)، طبق تعریف حداقل درآمدی است که یک انسان باید در طول روز داشته باشد تا بتواند بدیهی ترین، ساده‌ترین و ضروری‌ترین نیاز‌های خود را پاسخ بدهد.

بر اساس محاسبات بانک جهانی در سال ۲۰۱۵، حداقل «مطلقِ» این شاخص، معادل ۱.۹ دلار در هر روز است. قید «مطلق» در این تعریف هم به این معنی است که فرقی نمی‌کند این ۱.۹ دلار روزانه در کدام کشور (آمریکا، آلمان یا بورکینافاسو) خرج می‌شود.

به این ترتیب، خط فقر مطلق مطابق تعاریف جهانی، معادل ماهانه ۵۷ دلار (۱.۹ دلار در هر روز ضرب در ۳۰ روز) است. با دلار ۳۰ هزار تومانی، یعنی هر نفر ایرانی با درآمد کمتر از ماهانه یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان، زیر خط فقری معادل خط فقر در قاره آفریقا زندگی می‌کند.

بر این اساس، خانوار دو نفره باید حداقل ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان و خانوار ۴ نفره باید حداقل ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان درآمد ماهانه داشته باشند.

(دقت کنید که این تعریف «خط فقر مطلق» است و نه «خط فقر نسبی» و این یعنی هر ایرانی برای تامین کمترین نیاز‌های روزانه زندگی خود به ماهانه ۱.۷ میلیون تومان درآمد نیاز دارد. این نیاز‌ها شامل دریافت حداقل کالری روزانه، دسترسی به آب و مواردی از این دست می‌شوند.)

داده‌های آماری داخلی در مورد جمعیت زیر خط فقر چندان دقیق نیستند، اما همین آمار‌های جسته گریخته نشان می‌دهند که در سال ۱۳۹۰، حدود ۱۷.۸ درصد از جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق (با تعریف بالا) زندگی می‌کرده اند. این نسبت تا سال ۱۳۹۶ تغییر قابل توجهی نداشته و در اوج، در سال ۱۳۹۳ به حدود ۱۹.۶ درصد رسیده بود.

در سال ۱۳۹۷ حدود ۲۴.۳ درصد و در سال ۱۳۹۸ حدود ۳۵.۴ درصد از کل جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق (یعنی با استاندارد‌هایی پایین‌تر از استاندارد‌های قاره آفریقا) زندگی می‌کرده اند.

با این همه، در طول ماه‌های گذشته، داده‌های «سازمان تامین اجتماعی» از این حکایت می‌کرد که دست کم نیمی از ایرانی‌ها (یعنی دست کم ۵۰ درصد) زیر خط فقر مطلق هستند. این یعنی از هر دو نفر، یک نفر.

سقوط به طبقات پایین‌تر

در این مورد، پژوهش‌های بسیار معتبری هم انجام شده که می‌توانند تصویر دقیق تری از وخامت سفره خالی ایرانی‌ها به دست بدهند.

به عنوان نمونه، «جواد صالحی اصفهانی»، استاد دانشگاه «ویرجینیا تک» در آمریکا و عضو اندیشکده معتبر «بروکینگز»، بیش از یک سال پیش در مقاله ای، تاثیر تحریم‌های اعمال شده علیه اقتصاد ایران از سال ۲۰۱۰ میلادی به این سو بررسی کرد، پژوهشی که نشان می‌داد حدود ۸ میلیون نفر ایرانی، از «طبقه متوسط» خارج شده و به طبقات درآمدی پایین‌تر سقوط کرده اند. (به نظر می‌رسد که از زمان انجام این پژوهش تاکنون، وضعیت حتی بدتر هم شده باشد.)

بر اساس داده‌های تکان دهنده این پژوهش، از سال ۲۰۱۰ میلادی تا سال ۲۰۲۰ میلادی، نرخ فقر در مناطق روستاییِ ایران دو برابر شده و در مناطق شهری ۶۰ درصد رشد کرده است.

این مساله سبب شده که حدود ۸ میلیون شهروند ایرانی که در «طبقه متوسط» دسته بندی می‌شدند، به «طبقه متوسط پایین» سقوط کنند.

افت هولناک مصرف: وقتی «آه در بساط نماند»

اما فقر، تاثیر خود را به وضوح بر «شیوه مصرف» نشان می‌دهد و در این زمینه هم داده‌های آماری هولناک هستند. بر اساس داده‌های مرکز آمار ایران، در فاصله سه ساله ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، مصرف حقیقی خانوار در ایران کاهشی ۳ درصدی را نشان می‌دهد.

برای دهک اول درآمدی (فقیرترین هشت میلیون ایرانی)، در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، مصرف حقیقی بدون احتساب اجاره بها، حدود ۱۷ درصد کاهش پیدا کرده است و این تازه پیش از آغاز وضعیت بحرانی در سال ۱۳۹۹ است که با شیوع کرونا بر وخامت آن افزوده شده است.

در سال ۱۳۹۷ و زمانی که وضعیت اقتصادی کشور هنوز تا این حد بحرانی نبود، گزارش‌هایی مبنی بر کاهش تولید زباله در تهران و برخی شهر‌های دیگر منتشر شد.

بر این اساس، در حالی که میانگین تولید روزانه زباله در تهران حدود ۹ هزار تن است، آمار‌ها نشان می‌دهند در ۹ ماهه ابتدایی سال ۱۳۹۷، تولید زباله در تهران روزانه حدود هزار تن (حدود ۱۱ درصد) کاهش پیدا کرده که نشان دهنده افت مصرف شهروندان است.

همان زمان، رضا عبدلی، مدیرعامل وقت سازمان مدیریت پسماند شهر تهران، با اشاره به کاهش هزار تنی میانگین تولید پسماند در ۹ ماهه پایانی سال ۱۳۹۷ نسبت به سال قبل از آن گفته بود: بالارفتن قیمت ارز و افزایش قیمت کالا‌ها تأثیر زیادی بر تولید پسماند شهری داشته است که سبب شده شهروندان سنجیده‌تر و به اندازه نیاز خرید کرده و ضمناً در مصرف نیز تا حد امکان کالا را استفاده نمایند.

علاوه بر این، بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، متوسط مصرف ماهانه گوشت قرمز خانوار‌های کشور در سال ۱۳۹۸ در قیاس با سال ۱۳۹۰ (یعنی در یک بازه ۸ ساله) حدود ۵۱.۶ درصد کاهش پیدا کرده است.

به عبارت ساده تر، ایرانی‌ها در سال ۱۳۹۸ به طور متوسط به اندازه نصف سال ۱۳۹۰ گوشت قرمز مصرف می‌کرده اند. (گزارش‌های دیگری مبنی بر وخیم‌تر شدن وضعیت در ۲ سال گذشته هم موجود است.)

عجیب‌تر از مورد گوشت قرمز که قیمت بالای آن در مقایسه با وضعیت درآمدی خانوار می‌تواند توجیهی برای کاهش مصرف آن باشد، کاهش مصرف برنج طی هشت سال ابتدایی دهه ۱۳۹۰ است.

بر اساس آمار‌های مرکز آمار ایران، متوسط مصرف ماهانه برنج در خانوار‌های کشور در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۰ حدود ۳۴.۷ درصد کاهش پیدا کرده است.

گزارش مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که طی همین بازه زمانی، مصرف لبنیات هم به شدت کاهش پیدا کرده است. بر این اساس، متوسط مصرف ماهانه لبنیات خانوار‌های کشور در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۰ حدود ۳۵.۳ درصد کاهش پیدا کرده است.

«۱۰ سالی» که صدایش بعد‌ها در می‌آید

اما کسانی که دستی بر آتش حساب و کتاب دارند، می‌دانند که معکوس کردنِ یک روند، چقدر دشوار و زمان بر است. مثلا، وزن شما ممکن است در ۶ ماه از ۶۰ کیلوگرم به ۱۰۰ کیلوگرم برسد، اما برای اینکه بتوانید وزن تان را دوباره از ۱۰۰ کیلوگرم به ۶۰ کیلوگرم برسانید (و این بازگشت وزن پایدار و سالم باشد)، ممکن است مجبور باشید ۲ سال ورزش کنید و رژیم بگیرید.

در مورد اقتصاد ایران هم همین طور است و بازگشت به ریل توسعه، مسیر دشواری برای اقتصاد ایران خواهد بود. آمار‌ها نشان می‌دهند که روند تشکیل سرمایه در دهه ۱۳۹۰ نزولی شده و متوسط سالانه سرمایه‌گذاری در سال‌های دهه ۱۳۹۰، سالانه ۶.۸ درصد هم افت داشته است. به عبارت ساده، در سال‌های این دهه، هر سال کمتر از سالِ گذشته در اقتصاد ایران سرمایه گذاری شده است.

آمار‌های فرار سرمایه از اقتصاد ایران را هم که همه شنیده ایم: خروج نزدیک به ۱۷۰ میلیارد دلار سرمایه از اقتصاد کشور در فاصله سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۹، یعنی دقیقا در فاصله دولت‌های احمدی نژاد و روحانی.

فرار سرمایه و همزمان، رشد منفی سرمایه گذاری در اقتصاد ایران، یک پیام بیشتر ندارد: نزدیک به ۱۶ سال است که همه می‌خواهند هر طور شده پول شان را نقد کنند و از اقتصاد ایران بیرون ببرند.

این یک زنگ خطر بی اندازه نگران کننده است، چرا که صدایِ گوش‌خراشِ این طبل هر چند امروز به گوش کسانی نمی‌رسد، ممکن است بعد‌ها به شکلی کَرکننده بلند شود.

برچسب ها: اقتصاد ایران
ناشناس
Netherlands (Kingdom of the)
۱۴:۱۰ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۲
اولین باری است که دریک سایت داخلی بخشی از آمار هولناک اقتصادی تقریبا شفاف و نزدیک به واقعیت بیان شده است !!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۶ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۲
دهه نود یعنی از 1390 تا 1400 بخشی زیادی از این دوره مربوطه به دولت آقای احمدی نژاد است یعنی 1384 تا 1392 و دو دوره دولت ایشان که مهمترین مسئله یعنی وضع تحریمهای شدید علیه ایران بود. فراموش نکنیم که در آن دوران قطعنامه های سازمان ملل کاغذ پاره بودند ولی دیدیم آنها بسیار بسیار مهم و حیاتی بودند. در زمان دولت روحانی 8 سال تلاش شد که تحریم ها برداشته شود که باز گروه هایی در داخل و خارج موانع ایجاد کردند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۴ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۲
هیچ نظری نمیشه داد، فقط افسوس و افسوس و افسوس!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۹ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۲
تا با دنیا سرشاخ هستید همین وضعه.تازه در آینده این درگیری با افتادن کل کشور به میدان بیشتر هم میشه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۶ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۲
خیر
انتشار یافته: ۸
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۴ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۲
چالش دهه نود اصلاح طلبان ...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۵ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۲
اره دوره احمدی نژاد کگل و بلبل بود الان هم که دوباره اومدید برنج کیلیویی بیست تومن نشده 80 تومن !!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۳ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۲
در تعیین خط فقر به قدرت خرید پول ملی توجه نشده است. مثلا با ۱۵میلیون در اینجا زندگی خیلی بهتری می توان داشت تا با معادل دلاری آن یعنی ۵۰۰ دلار در آمریکا.