هدف قرار دادن ژنرالهای روس توسط اوکراینیها اقدامی بسیار نمادین است و نشان میدهد که اوکراینیها میتوانند رهبران ارشد نظامی روسیه را به راحتی هدف قرار دهند و نشان دهنده شکست سیستم نظامی روسیه در محافظت از کارکنان ارشد خود است.
فرارو- ژنرال "آندری موردویچف" ژنرال روس دیگری است که در درگیری کمتر از یک ماه توسط نیروهای اوکراینی کشته شده است. مرگ موردویچف در ۲۰ مارس در رسانههای اجتماعی اوکراین اعلام شد، اما هنوز توسط کرملین تایید نشده است. در صورت تایید مرگ او، تعداد ژنرالهای روس کشته شده توسط نیروهای مسلح اوکراین از زمان آغاز جنگ در آن کشور به ۵ نفر میرسد.
به گزارش فرارو به نقل از اینترنشنال پالسی دایجست، نقش یک ژنرال ارتش به جای انجام اقدامات تاکتیکی در حوزه میدانی، فرماندهی و نظارت بر استراتژی است. در نتیجه، تلفات در این رده نظامی اغلب اندک است.
با مقایسه رقم پنج ژنرال روس کشته گزارش شده در کمتر از یک ماه با تعداد کل ۱۲ ژنرالهای آمریکایی کشته شده در فاصله سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۵ میلادی در ویتنام باید بپرسید که چرا این تعداد قابل توجه ژنرال روس در حال کشته شدن در جنگ اوکراین هستند؟
بسیار محتمل است که هدف قرار دادن فرماندهان ارشد زمینی روسیه بخشی از استراتژی گستردهتر اوکراین برای ایجاد اختلال در شبکه فرماندهی و کنترل دشمن شان باشد.
نیروهای اوکراینی از رویکرد هدایت و رهبری که از سال ۲۰۰۱ میلادی توسط نیروهای مسلح روسیه اتخاذ شده است آگاه هستند و بخش اعظم این آگاهی مبتنی بر تحلیلهای بین المللی صورت گرفته توسط ایالات متحده و ناتو است.
سیستم سلسله مراتبی سفت و سخت نظامی روسیه که توسط یک رهبر مستبد یعنی "ولادیمیر پوتین" نظارت میشود رتبههای پایینتر را به زنجیرهای از ترس همیشگی محکوم میکند و اندک مجالی برای تفکر مستقل یا تصمیم گیری توسط آنان باقی میگذارد.
پوتین هدایت ارتش را نیز به شیوه مشابه مدیریت کل کشور روسیه انجام داده و وفاداری به خود را ارجحتر از صلاحیت حرفهای در انتخاب اعضای نیروهای مسلح میداند.
این موضوع به وضوح در انتصاب "سرگئی شویگو" به عنوان وزیر دفاع روسیه در سال ۲۰۱۲ میلادی قابل مشاهده بود. شویگو به دلیل نداشتن هرگونه تجربه یا درک و دانش نظامی صرفا به دلیل آن که تهدید سیاسی کمی برای پوتین قلمداد میشد و یا آن که فاقد قابلیت برای ایجاد یک سنت نظامی بود در مقام وزیر دفاع منصوب شد. او توسط بسیاری به دلیل عدم انجام اصلاحات اساسی در ارتش پس از کارزار نظامی روسیه علیه گرجستان در سال ۲۰۰۸ میلادی مورد انتقاد قرار گرفته بود کارزاری که نشان دهنده ناکامیهای کلیدی ارتش روسیه در انجام عملیاتهای رزمی بود.
فساد در تمام جنبههای زندگی روسیه وجود دارد و این موضوع ارتش را نیز شامل میشود. یک گزارش تازه که به عنوان بخشی از شاخص یکپارچگی دفاعی بین المللی در لندن منتشر شده نشان میدهد که ارتش روسیه به دلیل نظارت خارجی بسیار محدود بر سیاستها، بودجه، فعالیتها و تملک موسسات دفاعی در معرض خطر فساد بالایی دارد.
این گزارش هم چنین بر عدم شفافیت در زمینه تدارکات و انعقاد قراردادهای دفاعی در روسیه تاکید میکند و آن کشور تنها امتیاز ۳۶ از ۱۰۰ را در این زمینه کسب کرده است.
وفاداری به پوتین ممکن است باعث شده باشد که رهبران ارشد جایگاهی در حلقه داخلی داشته پیدا کرده باشند، اما این امر با هزینه پرسنلی میسر شده که به آنان خدمت میکنند.
بخش تدارکات عمومی اغلب فرصتهایی را برای ارتکاب فساد به همراه دارد. گزارشی که در سال ۲۰۲۱ میلادی منتشر شده بود نشان میداد که رشوه و سایر پرداختهای نامنظم اغلب برای به دست آوردن قراردادهای عمومی در روسیه وجود دارد و شرکتها در تصمیم گیریهای مقامهای دولتی اظهار نظر کرده و بودجه عمومی اغلب به دلیل فساد به سمت و سویی غیر از هدف تعیین شده منحرف میشود.
در آن گزارش اشاره شده بود که قراردادهای نظامی نه بر اساس کیفیت یا استاندارد بلکه بیشتر بر اساس روابط شخصی شرکت با مقامهای دولتی و وفاداری به کرملین منعقد و تایید میشوند. اصلاحات نظامی در یک دهه گذشته نتوانسته است دستور کار مشخص توسعه را اجرا کند و در عوض به بسیاری از واحدهای نظامی اجازه داده که سطح کیفی پایین و آموزش ضعیفی داشته باشند.
ارزیابی اخیر اطلاعات دفاعی ایالات متحده حاکی از آن است که نیروهای روس بسیاری از بهترین تجهیزات را در ماههای ابتدایی استقرار خود در مرز اوکراین در سال ۲۰۲۱ میلادی به دلیل حقوق پایین و شرایط ضعیف شغلی فروخته اند.
به طور متوسط، سربازان حرفهای روسی در ردههای پایین ۴۸۰ دلار درآمد ماهیانه دارند در حالی که معادل آن در ارتش اوکراین سه برابر این رقم است. پایین بودن دستمزد، شرایط سخت کاری و روحیه پایین میتواند نقش بزرگی در تعیین نتیجه جنگ اوکراین داشته باشد.
درست است که فرماندهان ارشد همیشه در معرض تبدیل شدن به اهداف در میدان نبرد بودهاند به طوری که ارتش سرخ از این موضوع برای تاثیرگذاری در نبرد استالینگراد در سال ۱۹۴۲ میلادی استفاده کرد و در جریان آن تک تیراندازان شوروی هم ردههای پایینتر و هم ردههای ارشد دشمن را هدف قرار دادند با این وجود، آن چه بین این درگیری و درگیریهای گذشته تفاوت ایجاد میکند نزدیکی به خط مقدم است که به نظر میرسد ژنرالهای روس در آن محدوده به عملیات میپردازند.
عدم اعتماد آنها به خطوط ارتباطی خود و استانداردهای فرماندهان میدانی نتیجه سطوح مزمن فساد است و فرصت خوبی را برای ارتش اوکراین فراهم میسازد تا به رهبران نظامی روس حمله کند.
اوکراین دارای چندین واحد جنگی مجهز است که قادر به انجام ماموریتهای تخصصی هستند، بنابراین به نظر میرسد که از هر فرصتی برای هدف قرار دادن رهبران نظامی استفاده میکند که برای ایجاد اختلال در خطوط ارتباطی، ایجاد سردرگمی و کاهش سرعت پیشروی نیروهای نظامی روسیه طراحی شده است.
هم چنین، هدف قرار دادن ژنرالهای روس توسط اوکراینیها اقدامی بسیار نمادین است و نشان میدهد که اوکراینیها میتوانند رهبران ارشد نظامی روسیه را به راحتی هدف قرار دهند و نشان دهنده شکست سیستم نظامی روسیه در محافظت از کارکنان ارشد خود است.
این نماد بارز یک سیستم ارتباطی ضعیف و ناکارآمد است که ژنرالها را مجبور میکند که از تصمیم گیری استراتژیک به سوی تصمیم گیری تاکتیکی حرکت کنند.
این امر باعث بی اعتمادی در اثربخشی زنجیرههای فرماندهی میشود و باعث گسترش سریع تردید در تمام صفوف نظامی روسیه خواهد شد و در چنین شرایطی فرماندهی اوکراین زمان بیش تری برای آماده سازی مراکز جمعیتی خود به منظور مقابله با نیروهای دشمن در حال پیشروی پیدا میکند.
تعهد مهم تر از تخصص
منافع ملی را دریابید!