در ایران، علاوه بر کودکان افغانستانی بازمانده از تحصیل که معمولا کارت اقامت قانونی ندارند، هزاران کودک دیگر نیز از تحصیل بازماندهاند. این در حالی است که موانع قانونی برای دسترسی کودکان پناهنده به آموزش رسمی در سال ۱۳۹۴برداشته شد.
مدارس از نخستین مکانهایی بود که با ورود کرونا تعطیل شد تا دانشآموزان صدمه جانی نبینند. اما تعطیلی ادامهدار شد و آنقدر طول کشید که ۳ سال تحصیلی را در نوردید. درهای مدرسه را برای رفع اشکال، باز گذاشتند، امتحانات را ترکیبی (حضوری و مجازی) برگزار کردند، اما روال آموزش حضوری تا همین هفته گذشته شکل جدی بهخود نگرفت.
به گزارش همشهری، آموزش با تلویزیون و موبایل همان چیزی بود که پدر و مادرها خوابش را هم نمیدیدند. همین زمان بود که در کنار مشکلات آموزشی، مشکلات معیشتی دوران کرونا باعث شد دانشآموزانی نتوانند از آموزش بهرهمند شوند.
سال گذشته بود که علیرضا کاظمی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: «آمارها نشان میدهد حدود ۲۱۰هزار دانشآموز دوره ابتدایی و در حدود ۷۶۰ هزار دانشآموز دوره متوسطه تارک تحصیل داریم که این، یک آسیب جدی است و باید برای آن برنامه داشته باشیم و بر آن تمرکز کنیم.»، اما به تازگی مرکز آمار ایران از وضعیت آموزشی، نرخ باسوادی و بازمانگان تحصیلی گزارشی منتشر کرده است؛ آماری که وضعیت آموزش و پرورش را برای بررسی و حل مشکلات بیش از پیش روشن میکند.
از سال ۱۳۹۰ و بر اساس «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» تغییراتی در نظام آموزش رسمی کشور آغاز شد. یکی از اهدافی که در سند بر آن تأکید شده «توسعه عدالت آموزشی، ترویج مشارکت فعال کودکان در روند یادگیری و آموزش و توانمندسازی منابع انسانی بهویژه مدیریت مدارس و آموزگاران» است.
در ایران، علاوه بر کودکان افغانستانی بازمانده از تحصیل که معمولا کارت اقامت قانونی ندارند، هزاران کودک دیگر نیز از تحصیل بازماندهاند. این در حالی است که موانع قانونی برای دسترسی کودکان پناهنده به آموزش رسمی در سال ۱۳۹۴برداشته شد. سال گذشته بود که رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که بهصورت جدی پیگیر امور مربوط به بازماندگان از تحصیل هستند.
از جمعیت واجبالتعلیمی که باید در مدرسه حضور داشته باشند، به آن دسته از کودکانی که تاکنون در هیچ مدرسهای ثبتنام نکردهاند، مادامی که در بازه سنی دوره ابتدایی هستند، بازمانده از تحصیل و به دانشآموزانی که به هر علت پس از ورود به سیستم مدرسه از چرخه تحصیل خارج شدهاند، تارک تحصیل میگویند.
البته آمار فقط با این شکل منفی ارائه نشده است. بنا به تازهترین گزارش مرکز آمار ایران، در سالهای ۱۳۹۶تا ۱۳۹۹نرخ باسوادی در نقاط شهری و روستایی روند افزایشی داشته است. نرخ باسوادی در کل کشور از ۹/۸۷درصد در سال ۱۳۹۶به ۷/۸۹درصد در سال ۱۳۹۹افزایش پیدا کرده. از سویی سرانه فضاهای آموزشی کشور هم در سالهای تحصیلی ۱۳۹۶.۱۳۹۵تا ۱۴۰۰-۱۳۹۹از ۱۷/۵مترمربع به ۲۲/۵مترمربع رسیده است.
دانشآموزان مقطع ابتدایی در سالهای تحصیلی ۱۳۹۶.۱۳۹۵تا ۱۴۰۰-۱۳۹۹سهم بیشتری بین مقاطع تحصیلی داشتهاند. در همین سال تحصیلی گذشته سهم مقاطع تحصیلی ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم بهترتیب برابر۲/۵۷، ۰/۲۴ ، ۸/۱۸درصد بوده است.
نسبت دانشآموزان مدارس غیردولتی به کل دانشآموزان از ۴/۱۱درصد در سال تحصیلی ۱۳۹۶.۱۳۹۵به ۶/۱۱درصد در پایان سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹رسیده و این نسبت در سال تحصیلی۱۴۰۰-۱۳۹۹در مقاطع تحصیلی ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم بهترتیب برابر ۷/۱۲ . ۸/۹و ۶/۱۰درصد بوده است. نسبت دانشآموز به معلم در مدارس دولتی هم در سالهای تحصیلی ۱۳۹۶.۱۳۹۵تا ۱۴۰۰-۱۳۹۹بهترتیب در مقطع ابتدایی از ۲/۲۵ به ۱/۳۳درصد، مقطع متوسطه اول از ۹/۱۹به ۰/۲۵درصد و مقطع متوسطه دوم از ۵/۱۳ درصد به ۴/۱۶درصد رسیده است.
با اینکه نرخ باسوادی افزایش داشته، اما تارکان تحصیل و بازماندگان از تحصیل نیز بیشتر شدهاند. مرکز آمار ایران، سیر ترک تحصیل در سالهای تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵را در مقطع ابتدایی ۹۹/۰ درصد اعلام کرده و در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹آن را به ۱۸/۱درصد افزایش داده است. درحالیکه در متوسطه اول و دوم این روند کاهشی بوده؛ مثلا در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵نرخ ترک تحصیل دانشآموزان در متوسطه اول ۱۱/۴ درصد و در متوسط دوم ۵۳/۴ درصد بوده که در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹در متوسطه اول به ۶۶/۳ و در متوسطه دوم به ۵۰/۲ درصد رسیده است.
در بازماندگان از تحصیل نیز وضعیت در مقطع ابتدایی بدتر و در متوسطه اول و دوم بهتر شده است. چنانکه مرکز آمار ایران اعلام کرده است بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵از ۷میلیون و ۴۵۱هزار و ۹۸۱دانشآموز در مقطع ابتدایی، ۱۶۱هزار و ۸۶۷نفر است. این آمار در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹با ۸میلیون و ۲۳۳هزار و ۹۸۵دانشآموز، ۲۱۰هزار و ۲۲۱نفر شده است.
بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵در مقطع تحصیلی متوسطه اول و دوم نیز بهترتیب، ۲۱۵هزار و ۶۸۱نفر و ۳۷۰هزار و ۳۶۳تن بوده است. این آمار در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹در مقطع تحصیلی متوسطه اول و دوم نیز بهترتیب به ۲۰۴هزار و ۷۳۵نفر و ۵۶۵هزار و ۹۱۵تن رسیده. این اعداد نشان میدهد به استثنای متوسطه اول، در ۲ مقطع ابتدایی و متوسطه دوم آمار بازماندگان از تحصیل افزایش داشته است.
بر اساس این آماردر سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹چیزی حدودِ ۹۷۰هزار و ۸۷۱نفر، یعنی نزدیک به یک میلیون دانشآموز از تحصیل بازماندهاند.
اما در میان بازماندگان از تحصیل معمولا سهم پسران خصوصا در ۲ مقطع ابتدایی و متوسطه دوم بیشتر است و حتی با افزایش نیز در سال تحصیلی گذشته روبهرو بوده است.
آنطور که مرکز آمار اعلام کرده است، سهم پسران بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵در مقطع ابتدایی ۸۲هزار و ۴نفر بوده که در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ به ۱۱۳هزار و ۳۹۶نفر رسیده است. دختران در همین مقطع نیز از ۷۹هزار و ۸۶۳نفر به ۹۶هزار و ۸۲۵نفر رسیده است.
این آمار در مقطع متوسطه اول در میان دختران بیشتر است. سهم پسران بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵در این مقطع ۸۱هزار و ۹۷۴نفر بوده که در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹به ۹۱هزار و ۷۹۶نفر رسیده است. دختران در همین مقطع نیز از ۱۳۳هزار ۷۰۷نفر به ۱۱۲هزار و ۹۳۹نفر رسیده است. در متوسطه دوم نیز در پسران این عدد در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵از ۱۶۶هزار و ۵۰۸نفر به ۲۸۴هزار و ۶۷نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ رسید. این آمار در میان دختران از ۲۰۳هزار و ۸۵۵نفر به ۲۸۱هزار و ۸۴۸رسیده است.
اما برای بررسی مشکل بازمانگان از تحصیل چه باید کرد؟ گفته میشود هر سال فهرستی از اسامی این کودکان بازمانده از تحصیل از طریق حوزه ستاد ارسال شده و یک به یک آنها شناسایی و درصورت احراز وضعیت بازماندگی، آموزش میبینند.
سعید ربوشه، معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران روند این کار را چنین توضیح داده است: «۲ نفر از همکاران واجد شرایط و مورد اعتماد از مناطق، انتخاب و بهمدت ۲ ماه در محل اداره کل شهر تهران حاضرمیشوند و با تک تک خانوادههای درگیر تماس تلفنی میگیرند.» طبیعی است در چنین شرایطی بعضی خانوادهها از بازگشت فرزندشان به محیط مدرسه استقبال نکنند، اما پیگیریهای لازم انجام میشود.
سال گذشته در دوره ابتدایی ۲۱۰ هزار بازمانده از تحصیل وجود داشت که نسبت به سال قبل از آن افزایش داشته، از طرفی اکثر بازماندگان از تحصیل مربوط به دانشآموزان پایه اول ابتدایی بودهاند که خانوادهها بهخاطر نگرانی از کرونا اجازه ندادند دانشآموزان ثبتنام کنند.
رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی همان زمان اعلام کرد که با شیوع کرونا و مجازی شدن مدارس، در مسائل تربیتی و آموزشی دچار چالش جدی شدهاند که بعضی از آن مشکلات در کوتاهمدت قابل رصد است و بعضی تأثیر بلندمدتی بر نظام آموزشی خواهد گذاشت.
از طرفی ایران را باید جزو معدود کشورهایی دانست که بهعلت ناهماهنگیهای موجود آموزش مجازی طولانیمدتی را تجربه کرده است. اما مشکلات رصد شده شامل افت تحصیلی بود. به اینگونه که نمرات دانشآموزان دوره ابتدایی سال گذشته با ۲سال قبل از کرونا مقایسه شدند و در آن تعداد دانشآموزان اول ابتدایی که در درس فارسی رتبه «خیلی خوب» کسب کرده بودند ۱۰درصد کاهش پیدا کرده بود؛ همچنین درصد نمرات «قابلقبول» و «نیاز به تلاش بیشتر» در دروس فارسی، ریاضی و علوم افزایش داشتند.
به همین دلیل دورههای آموزشی برگزار و از ظرفیت دانشجو معلم و معلم داوطلب استفاده شد. بعد مشخص شد دانشآموزان ابتدایی کلاس دوم و سوم در نوشتن و یادگیری، مهارت کافی ندارند.
در سال جاری کودکان ۷سال تمام زیادی بودند که در دوره اول ثبتنام نشدند. طبق آمار ثبتاحوال در سالجاری باید یکمیلیون و ۵۴۶هزار نفر در کلاس اول ثبتنام میکردند، اما یکمیلیون و ۷۲۵هزار نفر ثبتنام کردند. این بهمعنای آن است که با افزایش ۱۱۰درصدی روبهرو هستیم.
در واقع اغلب آنهایی که سال گذشته ثبتنام نکرده بودند امسال ثبتنام کردند. موجهای کرونا یکی پس از دیگری در تعطیلی مدارس آمدند و رفتند. این نشان میدهد که بازگشایی مدارس تأثیری در افزایش نداشته و حالا زمان آن رسیده که میزان حضور دانشآموزان در مدارس افزایش پیدا کند.
شاید لازم باشد خانوادهها اجازه دهند دانشآموزان روزهای بیشتری در مدرسه باشند، اگر در این سن فرصت در کنار هم بودن را از آنها بگیریم ممکن است مهارتهای ارتباطی مانند دوستیابی و چگونگی برقراری ارتباط در این کودکان تقویت نشود. شاید وقت آن رسیده بهانهجویی را کنار بگذاریم و اجازه دهیم آنچه باید در رشد کودکان رخ دهد، اتفاق بیفتد، زیرا آموزش حق همه کودکان است.