علی کریمی در طول دهه گذشته همواره یکی از منتقدان اتفاقات سیاسی – اجتماعی و فرهنگی در ایران بوده که بهواسطه شهرت و محبوبیتش، با واکنشهای زیادی همراه شده است. اتفاقا اینجا همان موضوعی است که مهاجرت احتمالی یا قطعی علی کریمی از ایران را برای یک طیف کاملا خاص مهم جلوه میدهد. طیفی که از سال ۱۳۸۸ به این طرف، علیه علی کریمی گارد گرفته و ابایی از تخریب او در فضای رسانهای که اتفاقا تعدادشان هم زیاد است نداشتهاند.
سجاد فیروزی در روزنامه شرق نوشت: خبر مهاجرت علی کریمی از ایران از آن دست اخباری است که گهگاهی مطرح میشود و با سروصدای زیادی در فضای مجازی و حقیقی میچرخد. تازهترین نمونهاش به شایعه هفته گذشته برمیگردد که خبر میداد او برای همیشه ایران را ترک کرده و به همراه خانواده راهی دبی شده است. فارغ از درستی یا نادرستی این شایعه و واکنشهای ریزودرشت به آن، خود علی کریمی هم عکسی «معنادار» در اینستاگرام منتشر کرد و با نشاندادن تصویری از زینب ابوطالب نوشت که «وطن خانه پدری است». واکنش هوشمندانه علی کریمی به این شایعه و زندهکردن دوباره صحبتهای جنجالی مجری شبکه «افق» که دیماه ۱۳۹۸ گفته بود: «اگر کسی اعتقاد ندارد جمع کند و از ایران برود؛ برود آنجایی که آن رفاه و آن مدل زندگی وجود دارد» نشان میدهد اسطوره فوتبال ایران، نگاهی متفاوت به مقوله مهاجرت یا دستکم شایعه مهاجرت از ایران دارد.
بههرروی، این اولین بار نیست که شایعه مهاجرت علی کریمی از ایران مطرح میشود؛ پیشتر در دو نوبت، یکی آذر ۱۳۹۸ و دیگری تیرماه ۱۳۹۹ این شایعه مطرح شد که علی کریمی کارهای مهاجرتش را انجام داده و قرار است برای همیشه به کانادا برود. برای اولین بار، یعنی آذر ۱۳۹۸ حضور او در بخش سیآیپی فرودگاه امام و سفرش به کانادا بحثبرانگیز شد. آنجا عنوان شد که کریمی به همراه خانواده قصد مهاجرت به کانادا را دارد. بااینحال، بازگشت علی کریمی از کانادا، این شایعه را ناقص گذاشت تا قریب به شش ماه بعد دوباره جان بگیرد. اینبار استوری بحثبرانگیز علی کریمی در اینستاگرام به شایعات دامن زد. او با انتشار فیلمی از پنجره هواپیمای در حال پرواز نوشت: «گاهی نباش، خودت را بردار و برو و کمی دورتر از این قافله بایست». همین موضوع کافی بود تا گمانهزنی درباره مهاجرت او شکل واقعی به خود بگیرد. اینبار شایعات از این میگفتند که او شش ماه پیش خانواده را به کانادا برده و حالا خودش به تنهایی برای پیوستن به آنها و مهاجرت از ایران اقدام کرده است. این شایعه سروصدای زیادی به پا کرد و بسیاری از علاقهمندان علی کریمی از او خواستند که در ایران بماند.
این خواسته بیدلیل نبود. علی کریمی در طول دهه گذشته همواره یکی از منتقدان اتفاقات سیاسی – اجتماعی و فرهنگی در ایران بوده که بهواسطه شهرت و محبوبیتش، با واکنشهای زیادی همراه شده است. اتفاقا اینجا همان موضوعی است که مهاجرت احتمالی یا قطعی علی کریمی از ایران را برای یک طیف کاملا خاص مهم جلوه میدهد. طیفی که از سال ۱۳۸۸ به این طرف، علیه علی کریمی گارد گرفته و ابایی از تخریب او در فضای رسانهای که اتفاقا تعدادشان هم زیاد است نداشتهاند.
داستانهای سیاسی علی کریمی
علی کریمی سالهای زیادی است که مورد انتقاد طیف اصولگراها قرار میگیرد. این انتقادها ریشه در اظهارات، واکنشها و البته «اکتهای» علی کریمی در موارد مختلف داشته است. شاید ریشهاش به اتفاقات سال ۱۳۸۸ برگردد که از همان زمان تابهحال، زیر ذرهبین رسانههای اصولگرا رفته است. این ماجرا مربوط به مچبندی است که او به همراه تعدادی دیگر از بازیکنان تیم ملی در دیدار برابر کرهجنوبی در همان زمانی که انتخابات دوقطبی شدیدی بین میرحسین موسوی و احمدینژاد داشت، به دست بسته بود. اگرچه مدیران وقت تیم ملی تلاش کردند مچبندهای مذکور را به نذر بازیکنان مرتبط کنند، ولی مشخص بود که هدف آنها سیاسی و حمایت از میرحسین موسوی است. علی کریمی آبان ۸۹ هم کاری کرد که به مذاق اصولگراها و رسانههایی که سنگ احمدینژاد را به سینه میزدند، چندان خوش نیامد؛ روزهای اوایل همان ماه بود که خبر رسید دفتر احمدینژاد به مناسبت حضور «اوو مورالس»، رئیسجمهوری بولیوی در ایران، قرار است یک بازی فوتبال نمایشی با حضور تعدادی از ستارههای فوتبال ایران و چند نفر از دولتمردان و نمایندگان مجلس شورای اسلامی ترتیب دهد. علی کریمی یکی از مدعوین بود، اما حاضر نشد دعوت دفتر احمدینژاد را قبول کند.
همانوقتها بود که علی کریمی مورد انتقاد قرار گرفت، ولی شدت انتقادات از او رفتهرفته بیشتر هم شد. شهریور ۱۳۹۰ و در پی انتشار تصویری از پیراهن علی کریمی که آن را امضا کرده و به اشکان سهرابی یکی از کشتهشدگان اعتراضات ۸۸ اهدا کرده بود، سایت روزنامه جوان، علی کریمی را به باد انتقاد گرفت و او را حامی «فتنهگران» توصیف کرد. البته که این رسانه، فراموش نکرد به همین واسطه، داستان مچبند مذکور را هم به میان بکشد و شدت انتقادات از علی کریمی را بالا ببرد. «علی کریمی، کاپیتان تیم ملی فوتبال کشورمان (!) که در مسابقات مقدماتی جام جهانی گذشته در بازی با کره جنوبی با بستن مچبند سبز به همراه برخی بازیکنان در حمایت از فتنهگران حاشیههایی را به وجود آورده بودند، بار دیگر در حرکتی مشکوک در راستای اهداف جریان فتنه که این روزها در حال احتضار به سر میبرد، گام برداشت. علی کریمی که در پایان روزهای فوتبالیاش به سر میبرد، در اقدامی تأملبرانگیز با اهدای پیراهن خود به یکی از کشتهشدگان فتنه ۸۸ بار دیگر نشان داد که او همچنان در وادی فتنه گام میزند. علی کریمی که ظاهرا یک چهره ورزشی است، مشخص نیست این روزها این خط و خطوط سیاسی را از چه کسی یا چه جریانی میگیرد. او باید این موضوع را بداند که این راه کسب محبوبیت در بین مردم نیست، مردم فهیم و فوتبالدوست ایران خوب سره را از ناسره تشخیص میدهند؛ علی کریمی همان راهی را میرود که شجریان پیش از او آن را رفت و امروز در انتهای این مسیر آرزوی بازگشت را دارد که البته دیر شده است! البته ناگفته نماند این پاس علی کریمی به فتنهگران با واکنش مثبت ضدانقلاب روبهرو شده است و حرکت او را «اقدامی معنادار و جوانمردانه» توصیف کردهاند!».
۲۰:۳۰ هم دست به کار شد
توجه به کارهایی که علی کریمی در فضای مجازی انجام میدهد و واکنشهای او به اتفاقات سیاسی و اجتماعی، همواره فرصتی در اختیار رسانههای مشابه در یک دهه اخیر قرار داده تا تصویری مخدوش از علی کریمی در ذهن مخاطبان به وجود بیاورد. هرچند میزان استقبال از واکنشهای علی کریمی، نشان میدهد آنها تا به الان در این زمینه توفیق خاصی نداشتهاند. صداوسیما و بهطور مشخص بخش خبری و جنجالی «۲۰:۳۰»، خبرگزاری فارس و روزنامه کیهان، دیگر رسانههای طیف خاص هستند که از علی کریمی بهواسطه رخدادهای مختلف انتقاد کردهاند. «فارس» در سال ۸۹ اقدام به روزهخواری علی کریمی در حاشیه تمرین تیمش را زیر ذرهبین برد و خواست که مسئولان وقت باشگاه استیلآذین، باشگاهی که کریمی در آن روزها مشغول بازی برای آنه بود، نسبت به این اتفاق جبهه گرفته و با علی کریمی برخورد کنند. «این حرکت علی کریمی در حالی صورت میگیرد که حسین هدایتی و مصطفی آجورلو، نهتنها در قبال روزهخواری این بازیکن بهاصطلاح ستاره سکوت کردهاند بلکه در قبال توهینهای او به مسئولان منشور اخلاقی نیز واکنشی نشان ندادهاند. علی کریمی که اکنون از تیم ملی هم اخراج شده، بهعنوان بازیکنی نظمگریز و با اخلاق تند و خودمحورانه مشهور است. او بارها علیه مدیران و بزرگان فوتبال ایران موضعگیریهای نادرستی گرفته است».
این خبرگزاری در یکی از جدیدترین موضعگیریهایش علیه کریمی که به سال گذشته برمیگردد به داستان قبض برق خانه علی کریمی پرداخت و با تیتر «یارانه ۵۲ میلیونی دولت به یک سلبریتی ورزشی» بهشدت از بازیکن سابق تیم ملی انتقاد کرد. در بخشی از این گزارش اینطور آمده بود که «در شرایطی که هزینه برق این سلبریتی ورزشی با مصرف نجومی مبلغ سهمیلیون و ۸۸۰ هزار تومان برآورد میشود، اما هزینه واقعی برق مصرفی او با احتساب هزینه انرژی تولید و توزیع معادل ۵۶ میلیون و ۵۲۰ هزار تومان برآورد میشود. به عبارت دیگر دولت جمهوری اسلامی ایران از محل منابع متعلق به همه مردم ماهانه ۵۲ میلیون و ۶۳۹ هزار تومان یارانه به حساب این سلبریتی واریز میکند. نکته قابلتوجه در قبض برق این ورزشکار پرمصرف، نرخ تعرفه کمباری اوست که برخلاف نرخهای تعیینشده برای عامه مردم معادل منفی ۴۵ تومان تعیین شده است و با توجه به مصرف ۲۲۰۰ مگاواتی این مشترک دولت علاوه بر یارانه پرداختی، قبض او را با تخفیف ۱۰۰ هزار تومانی مواجه کرده است. علاوه بر این با وجود اینکه این سلبریتی از برق سه فاز استفاده میکند، اما در تخلفی آشکار تعرفه برق او مشابه تعرفه مشترکان خانگی تعیین شده است».
علی کریمی نسبت به این گزارش موضعی جدید در اینستاگرام گرفت و خطاب به این خبرگزاری نوشت: «شما اگر دلسوز مردم هستید، از آقازادههای رفیقهایتان بنویسید که از چه رانتهایی استفاده میکنند. من در طول عمرم از رانتی استفاده نکردم. اگر کسی مدرکی دارد که من از رانت استفاده کردهام، بسمالله، نشان دهد».
قبض برق خانه علی کریمی همچنین دستمایه گزارشی برای «۲۰:۳۰» شد تا اینبار بهواسطه هزینه زیاد به او کنایههای تندوتیزی بزند. علی کریمی، اما بعد از پخش این گزارش هم مطلبی در اینستاگرام منتشر کرد و نوشت: «من عذرخواهی میکنم اگر پول برق من بالاست. نمیدانستم که دزدیها و اختلاسهای کشور از پول آب و برق من کمتر است».
انتقادهای کنایهآمیز علی کریمی
علی کریمی بعد از خداحافظیاش از دنیای فوتبال بیشتر درگیر دنیای مجازی شده و با استفاده از شبکههایی مانند تلگرام و اینستاگرام به بیان نظرات شخصیاش در حوزههای مختلف پرداخته است. او بعدها کانال تلگرامیاش را بست و فقط در اینستاگرام فعالیت کرد. انتقادهای او به اتفاقات رخداده در حوزه اجتماعی و اقتصادی بعضا با واکنش منفی افراد نزدیک به طیف اصولگرا همراه شده و آنها با راهاندازی هشتگهای سلبریتی بیسواد سعی میکردند علی کریمی را به حاشیه ببرند. بااینحال، ضرب انتقادات کریمی آنقدر زیاد بود که رسانههای مذکور را به واکنش وادارد.
کریمی در سالهای اخیر کم انتقادات آغشته با طعنه و کنایه نداشته و بسیاری از آنها بازتاب زیادی داشته است. برای بررسی تکتک آنها شاید نیاز به صفحات بسیار زیادی باشد، ولی آخرین آنها میتواند ماجرای سقوط «متروپل» باشد که این ملیپوش سابق با بهتصویرکشیدن تعدادی از سگهای زندهیاب، متن بحثبرانگیزی نوشت. «تا دیروز نجس بودین، ولی شماها از خیلیها تمیزتر و بامعرفترین».
این جملات واکنش تند روزنامه کیهان را در پی داشت. درست در روزهایی که هموغم بسیاری از مردم، داغ آبادان بود، کیهان ترجیح داد به علی کریمی حمله کند. کیهان در بخشی از گزارشش با توجه به حضور سگهای زندهیاب از دیرباز در اینگونه حوادث نوشت: «این اظهارفضلهای عجیب بیشتر با هدف عادیسازی و ترویج فرهنگ نامأنوس سگپروری و تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی مردم کشورمان مطرح میشود».
علی کریمی در کنار علی دایی و عادل فردوسیپور
داستان مهاجرت نخبههای ایرانی امری تازه نیست و بعید است بشود راهحلی درخور برایش پیدا کرد، بااینحال به نظر میرسد مهاجرت تعدادی از چهرههای مشهور ایرانی، همانهایی که اتفاقا با اقبال عمومی روبهرو شده و محبوبیت خاصی بین مردم دارند، برای جریانی خاص، بد هم نباشد. علی دایی و عادل فردوسیپور نیز نمونهای از این چهرهها هستند. افرادی که درست مثل علی کریمی هرروز شایعه مهاجرتشان مطرح میشود، ولی همچنان به زندگی در ایران ادامه میدهند و شایعات موجود را تکذیب میکنند. این موضوع به آن معنی نیست که این افراد تا آخر عمر در ایران بمانند یا نه، بلکه مؤید موضوعی است که در بالا عنوان شد؛ اینکه اصولا مهاجرت چهرههایی که خودشان را حامی مردم و در کنار آنها توصیف میکنند، ظاهرا برگبرندهای برای طیفی خاص است تا ثابت کنند حق با آنهاست و آنچه علیه این چهرههای محبوب نوشتهاند، درست از آب درآمده است. سود این ماجرا، فارغ از اینکه علی کریمی و کریمیها مهاجرت کنند یا خیر، به همین طیف خواهد رسید.